پمپئو؛ بازگشت به چنیسم یا غلبه ترامپیسم
حذف چهرههای میانهرو و به کارگیری تندروها همچون مایک پمپئو در کاخ سفید، تحلیلگران را به این باور رسانده که دولت آمریکا در حال بازگشت به تفکرات دیک چنی معاون جورج دبلیو بوش است.
13 مارس و درست دو ماه پیش از پایان مدت زمان برای تصمیم گیری درباره برجام، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در اقدامی عجیب با یک پیام توئیتری رکس تیلرسون وزیر خارجهاش را برکنار کرد و در گفتوگو با خبرنگاران دلیل این اقدام را اختلاف نظر در مسایلی همچون توافق هستهای با ایران دانست.
او مایک پمپئو را که از حدود سه ماه پیش برای این مسئولیت مطرح شده بود را به عنوان گزینه جایگزین نام برد. همو که یک افسر نظامی است، در سنا فعالیت داشته و در طول یک سال گذشته هم پیش از آغاز فعالیتهای ترامپ، او را نسبت به مسایل اطلاعاتی و اخبار به دست آمده توجیه میکرده است.
ترامپ سه تصمیم مهم را باید در ماه می عملی کند؛ برجام، مذاکره با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و انتقال سفارت آمریکا به قدس که گفته میشود خود ترامپ هم احتمال دارد در این مراسم شرکت کند.
این سه موضوع، در کارنامه مایک پمپئو وجود داشته و در حالی که برجام و کره شمالی در این جابجایی پررنگ شده اما مساله فلسطین و تصمیم مغایر با قطعنامه سازمان مللی ترامپ کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
مسالهای که نه تنها به فلسطین بلکه به جهان اسلام ارتباط دارد و اتفاقا پمپئو در همین نقطه تلاقی سابقه خوبی ندارد. او در سال 2013 و به دنبال انفجار در مسابقات ماراتن بوستون در نشست سنا اظهار کرد بسیاری از رهبران و سازمانهای مسلمان آمریکایی مخفیانه از خشونت علیه آمریکا حمایت میکنند.
وی «سکوت در برابر افراط گرایی را که از سازمانهای اسلامی و مساجد سراسر آمریکا حمایت میشود، کاملا بیرحمانه» خواند و مدعی شد رهبران اسلامی در سراسر آمریکا به طور بالقوه در این اعمال تروریسمی مشارکت داشتهاند.
پمپئو که در کارنامه خود بارها و بارها سیاستهای اسلام ستیزانه را دنبال و اعلام کرده است، این بار شاید گزینه مناسبی باشد تا با بهرهگیری از ظرفیتهای سازمان جاسوسی سیا و وزارت خارجه، علیه مساله مهم جهان اسلام قد علم کند و همسو با سیاستهای اعلامی بنیامین نتانیاهو که اخیرا در سفر به واشنگتن از پمپئو تمجید کرده است، شوک دیگری را به پیکر مسلمانان وارد کند.
این تصمیمات نشان میدهد حوزه سیاست خارجی کاخ سفید به سمت نومحافظه کارها میرود و پمپئو هم متعلق به تفکر صهیونیستی مسیحی و فردی افراطی است و برای اجرایی کردن این تصمیم گزینه مناسبی به شمار میرود.
از سوی دیگر قطعا رسیدن به نقطه مذاکره با کره شمالی نمیتواند بدون دخالت عوامل اطلاعاتی آمریکا انجام شده باشد و در حالی که آمریکا نه تنها در پیونگ یانگ بلکه در سئول هم سفیر ندارد، نقش سازمان سیا در ایجاد کانال مذاکره اهمیت بیشتری مییابد.
اظهارات مایک پمپئو رئیس سیا دو روز پیش از برکناری تیلرسون درباره دیدار ترامپ با رهبر کره شمالی که به صراحت گفت « دیدار رئیس جمهوری ایالات متحده با رهبر کره شمالی، نمایشی نیست»، میتواند شاهدی بر این مدعا باشد.
در این زمینه نیویورک تایمز هم مینویسد نقش سیستم اطلاعاتی به جای کانالهای دیپلماتیک در رسیدن به تصمیم کاخ سفید برای مذاکره با کره شمالی پررنگتر بوده و انتخاب پمپئو نشان میدهد وزارت خارجه نقش اندکی برای فراهم کردن زمینههای لازم برای یک دیدار پر مخاطره و حساس بین رئیس جمهوری آمریکا و یک رهبر خارجی داشته است.
اگرچه تیلرسون برای حل دیپلماتیک بحران کره شمالی بسیار تلاش کرد و هنگامی که در چین بود و در پی یافتن مسیری برای رسیدن به یک تفاهم میکوشید، ترامپ در پیام توئیتری خود مذاکره با مرد موشکی را تلف کردن وقت دانست اما گفته میشود کانال سیا با نمایندگان کره شمالی و همچنین همکاری آنها با سرویس جاسوسی کره جنوبی، تفاهم برای دیدار روسای جممهوری را به امضا رساندهاند.
از این رو، در هم تنیدگی تجربیات گذشته پمپئو و فعالیتهای او در سیا، شخصیتی را به ترامپ بیتجربه معرفی کرده است که انتظار دارد، کشتی پرتلاطم آمریکا را در پس شعارهای عوام گرایانه انتخاباتی او هدایت کند و از ترامپ شخصیتی بسازد که قدرتمند است و میتواند مشکلات بین المللی را در مسیر صلح از طریق قدرت حل کند.
اظهارات میچ مک کانل رهبر اکثریت مجلس سنای آمریکا و پل رایان رئیس مجلس نمایندگان آمریکا درباره پمپئو نیز تا حدی گویای همین نگاه است.
مک کانل میگوید رئیس جمهوری رهبری سخت کوش را برای سپاه دیپلماتیک ما در مواجهه با مشکلات پیش رو فراخوانده است. من به مایک اعتماد دارم. او اعتماد افسران حرفهای سیا را به دست آورده است.
پل رایان هم با ابراز خرسندی از این پیشنهاد ترامپ اظهار کرد: مایک یک وطن پرست است و نوع تجربهای که دارد باعث میشود او یک انتخاب فوق العاده برای دستگاه دیپلماسی ما باشد.
از دیگر شعارهای تبلیغاتی ترامپ موضوع ایران بوده که برجام بخشی از آن است. این مساله را میتوان در راهبرد امنیت ملی و همچنین راهبرد مقابله با ایران که بیتردید در مشورت جامعه اطلاعاتی و امنیتی آمریکا نگاشته شده و مایک پمپئو به عنوان یک ایران هراس و بلکه ایران ستیز نقش موثری در تدوین آن داشته است، دنبال کرد.
پیروزی ارتش سوریه علیه تروریستها، افزایش تاثیرگذاری منطقهای ایران، مخالفتهای تیلرسون با درخواستهای سعودیها و اماراتیها در بحران آفرینی در لبنان برای مقابله با حزب الله، جیغهای بنفش صهیونیستها در نزدیک شدن ایران به مرزهای آنان، سرخوردگی شدید ناشی از انهدام جنگنده صهیونیستها در سوریه و تحمل نکردن رفتارهای جرد کوشنر داماد صهیونیست ترامپ از سوی تیلرسون، مهمترین موضوعاتی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی را به واشنگتن کشاند و چند روز پس از این سفر، ترامپ، مایک پمپئو که تفکرات ایران ستیزی دارد را به سمت وزیر خارجه خود پیشنهاد کرد.
او دو بار به مقامات ایران نامه نوشت: نخست به محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه که در اوایل سال 1395 به همراه فرانک لیبیوند نماینده نیوجرسی و لی زلدین نماینده نیویورک در مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کردند قصد دیدار از ایران در آستانه انتخابات مجلس و نظارت بر اجرای توافق هستهای دارند.
دیگر هم نامه رئیس سیا به سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران درباره نیروهای مردمی عراق بود.
در هر دوی این مکاتبات، او و همراهانش به در بسته خوردند اما این تفکر او نشان میدهد که با ایران مشکل دارد و نمیتواند نسبت به نفوذ ایران در منطقه ساکت بنشیند. این دقیقا همان نقطهای است که صهیونیستها شدیدا به دنبال آن هستند.
علاوه بر آن پمپئو همواره از منتقدان برجام بوده است. «توماس پیکرینگ» معاون سیاسی وزیر خارجه پیشین آمریکا در این باره میگوید من به طور جدی نگران روز 12 می هستم که رییس جمهور آمریکا درباره برجام تصمیم گیری کرده و اعلام کند که به تعلیق تحریمهای ایران پایان خواهد داد.
کاوه افراسیابی تحلیلگر مسایل آمریکا هم برکناری تیلرسون و انتخاب پمپئو را به معنای چرخش افراطی در سیاست خارجی آمریکا دانست که زنگ خطری برای ثبات خاورمیانه محسوب میشود.
این تحلیلگر مسایل بین المللی مقیم آمریکا درباره تاثیر این تحول بر برجام هم اظهار کرد: مسیر برای خروج آمریکا از برجام هموارتر شده است. بنابراین کار مدافعان برجام در اروپا، چین و روسیه بسیار مشکلتر شده است و دیپلماسی قویتری را از طرف اروپاییها در دفاع از برجام میطلبد.
افراسیابی اضافه کرد: عجولانه است که بگوییم با سرکار آمدن پمپئو باید فاتحه برجام را خواند، البته شانس بقای برجام بعد از این تحول کمتر شده است اما لزوما به نقطه صفر نرسیدهایم.
وی یکی از معضلات کاخ سفید را هرج و مرج زیاد در روند تصمیم گیری دانست و درباره چین به عنوان یک عنصر مهم در دستیابی به مذاکره با کره شمالی گفت: این کشور از مدافعان جدی برجام هم هست.
رضا نصری حقوقدان بین الملل و عضو موسسه مطالعات ژنو هم مینویسد «معرفی مایک پمپئو به عنوان وزیر امور خارجهٔ بعدی آمریکا الزاما به این معنی نیست که لغو برجام برای ترامپ در اردیبهشتماه آسانتر خواهد شد. برعکس، احتمال دارد در فرایند چند مرحلهای انتصاب او، فضایی در رسانهها و افکار عمومی آمریکا شکل بگیرد که در آن خروج یک جانبه برجام برای دولت ترامپ دشوارتر شود.»
از سوی دیگر تصمیم گیری در برجام تنها به عهده ترامپ و وزیر خارجه آن نیست بلکه یک توافق بین المللی است که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را هم با خود دارد.
10 گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان از پایبندی ایران به تعهدات برجامی خود دارد و نکته مهم دیگر آن است که وزارت دفاع آمریکا هم برجام را همسو با منافع و امنیت ملی آمریکا میداند.
در این صورت، مشکل جدی طیف نئوکان در کاخ سفید علاوه بر روسیه، چین و اتحادیه اروپا مواجهه با اختلاف نظر شدید در پنتاگون درباره این توافق مهم است که به الگویی برای پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بدل شده است.
با این حال باید منتظر ماند و دید که در وهله اول سنا چه برخوردی با این گزینه ترامپ خواهد داشت و در وهله بعدی و در صورت تایید، تصمیم آنان درباره برجام و سایر موضوعات چه خواهد بود.
اما در نگاه کلی شاید این گفته استفان والت پرفسور امور بین الملل در هاروارد درباره این تغییر مصداق داشته باشد که کاخ سفید به چنیسم (دیک چنی معاون جورج دبلیو بوش) بازگشت داشته است نه غلبه ترامپیسم.
منبع: ایرنا