«مردان نامرئی» دیروز و امروز
«مرد نامرئی» عنوان رمانی در نقد دست نامرئی «ادام اسمیت» نظریهپرداز اقتصاد آزاد است اما در اقتصاد ایران که قوانین بازار نیز حاکم نیست، مردان نامرئی از نوعی دیگر همان آثاری را بر جای گذاشتهاند که نویسنده سوسیالیست بریتانیایی، جورج هربرت ولز به آنها اشاره میکند.
مهدی اسحاقیان - روزنامه نگار در روزنامه صمت نوشت: در این رمان یک دانشجو موفق میشود از طریق قدرت علمی، خودش را نامرئی کند تا از مزایای آن بهرهمند شود اما حوادث به شکلی پیش میرود که این موهبت بحرانهایی را برای او بهوجود میآورد؛ او نمیتواند از خوردنیها لذت ببرد چون حرکت مواد غذایی در دستگاه گوارش او نمایان میشود. گریفین، شخصیت اصلی رمان که به منظور تاکید بر بیهویت شدن انسانها در دنیای جدید در نیمه داستان نامش میآید، دچار همین بحران شده و میگوید: حتی برای من، «مرد نامرئی» تمام خانههای لندن غیر قابل نفوذ، بسته و ناگشودنی شدهاند. او که به روستا، آخرین دژ هویت پیوستهسنتی به شکلی پوشیده پناه میبرد، در دنیایی که معاملات و مراودات به صورت حضوری و شخصی انجام میشود، از پول برای نامرئی شدن استفاده میکند.
در ایران اما گویی این مخلوقات فرانکشتاینی (مردان نامرئی) به گونه دیگری باید روایت شوند؛ دستهای نامرئی دیگر تنظیمکننده نیستند؛ آنها در کنار دو دست مرئی اقتصاد، یادآور اسطوره چهاردست «سوریا» هستند که با دو دست میسازد و با دو دست ویران میکند. اینجا دیگر باکی از آشکار شدن بلعیدنیها نیست. بلکه فرهنگسازی را بهدست گرفتهاند. در گذشتهای نهچندان دور اگر قاطبه مردم از تبعیض در اختصاص برخی موهبتها معترض بودند اما اکنون بیشتر آنها آرزو دارند که به نحوی در میان این افراد قرار گیرند.
بحران هویت دیگر دامنگیر مردان نامرئی نیست چراکه گویی آنها برخوردار شدن از موهبتهای مادی را به قول «لوتر» دلیلی بر مقرب بودن میدانند؛ اینها در همین دنیا رستگار شدهاند. دیگران اما در بحران هویت قرار گرفتهاند.
شاید کسی باید تا رمان «یادداشتهای زیرزمینی» ایران را خلافآمد نوشته نویسنده روس آن یعنی فئودور داستایوفسکی بنویسد. اگر بسیاری از رماننویسان قرن ۱۹ میلادی سر از قبر برآرند و بخواهند در این برهه موضوعهایی مانند اضطراب و نگرانیهای فرد در از دست دادن هویت در اجتماع شهر و روستا (دیگر تفاوت نمیکند) را در چارچوب رمان بنویسند، در جهت معکوس خواهند نوشت.
رنج قهرمان داستایوفسکی در «یادداشتهای زیرزمینی» این است که مردم در خیابانهای سنپترزبورگ به گونهای از کنار او عبور میکنند که گویی اصلا وجود ندارد. اما امروزه در ایران در هنر هفتم کشور یعنی سینما نیز این افراد، قهرمان و نقش اول فیلم میشوند؛ قهرمان شکستخورده عشقی که یک جوان مانده از زندگی و همسر آیندهاش را برای رسیدن به آرزوهایش بازیچه اهداف خود میکند. صحنههای فیلمبرداری در قصرهای رویایی ایران امروز گرفته شده است. بیدلیل نیست که فروش این فیلم به ۱۹ میلیارد تومان رسیده است. تفکیک میزان فروش پایتخت و شهرستانها نیز موید عمومی شدن فرهنگ جذاب مردان نامرئی است. این فیلم تاکنون در تهران ۱۰ میلیارد تومان و در شهرستانها ۹ میلیارد تومان فروخته است. دیگر مردم به توجه به مردان نامرئی رمانهای قرن ۱۹ میلادی تنه نمیزنند؛ آنها با ماشینهای مرئیشان حق تقدم دارند چراکه نرخ «آینهبغل» آنها بیش از ارزش زندگی دو جوانی است که در تنگنای شغل و مسکن ماندهاند.
در گزارش صفحه ۶ صنعت امروز به عملکرد اسکیزوفرنیک در اقتصاد ایران اشاره شده است. ما گرفتار اسطوره چهاردست شدهایم؛ متولی اقتصاد با دو دست محدودیت ایجاد میکند تا رشد فراهم شود و جوانان به کاری مشغول شوند و در نهایت از بحران مشارکت و هویت رهایی یابند و جامعه رو به صلاح رود و در همین حال دو دست دیگر همه این امتیازها را مصادره میکند و به همین مردم فخر میفروشد. به این ترتیب به خوبی مشاهده میشود که پول و ثروت بادآورده چگونه فرهنگ جامعه را از بنیان تغییر میدهد.
مسلم اینکه گردش سرمایه در اقتصاد امروز، رکن اساسی دارد اما نحوه دستیابی به این سرمایه و نحوه گردش آن، برای اقتصاد سالم از هر گونه محدودیتی مهمتر است. از ۱۳۳۷/۱۲/۱۹ قانون «از کجا آوردهای» در مجلس شورای ملی تصویب شد و در قوانین پس از انقلاب نیز بارها مورد تاکید قرار گرفت اما مردان نامرئی اقتصاد از شفاف نبودن گردش سرمایه همچنان بهره برده و به مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران میافزایند. به همین مناسبت در نظر داشتم که این یادداشت را با اشاره به رمان رابینسون کروزوئه که سرآغاز «رمان بورژوایی» یا «رمان مدرن» در غرب است، به پایان برسانم اما پایانبندی دیگری را ترجیح دادم.
هنوز نسلی که در انقلاب مشارکت فعال داشتند، شعارهای عدالتخواهانه را از یاد نبردهاند اما گویی باید دوباره رمان «قلعه حیوانات» را بخوانند که چگونه شعار امروز تغییر ماهیت داده و مردان نامرئی بازار سیاه اقتصاد ایران الگوی شهری و روستایی ایران شدهاند. روزنامه صمت در این شماره نوسانات نرخ ارز را در بخشهای صنعت، معدن و تجارت مورد بررسی قرار داده است.