سخنرانانی که حرف گوش نمیدهند
حال ناخوش این روزهای اقتصاد کشور به جایی رسیده که بی هیچ مبالغهای میتوان مدعی شد که مسؤلان کشور در تمامی سخنرانیهایشان با هر موضوع و مناسبتی باشد، اشارهای نقادانه به مشکلات اقتصادی دارند و همچنین قریب به اکثریت ایشان بر حل مشکلات و چارهاندیشی برای این حال ناخوش تأکید میکنند و برخی حتی راهکارهایی هم توصیه میکنند.
علی شفایی در جهان اقتصاد نوشت: حال ناخوش این روزهای اقتصاد کشور به جایی رسیده که بی هیچ مبالغهای میتوان مدعی شد که مسؤلان کشور در تمامی سخنرانیهایشان با هر موضوع و مناسبتی باشد، اشارهای نقادانه به مشکلات اقتصادی دارند و همچنین قریب به اکثریت ایشان بر حل مشکلات و چارهاندیشی برای این حال ناخوش تأکید میکنند و برخی حتی راهکارهایی هم توصیه میکنند. اما یک نقطه ابهام در همه این نقدها، تأکید و توصیهها وجود دارد و آن اینکه مخاطب این سخنان چه کسانی هستند، همه مسؤلان مشکلات را میدانند، راهکارها را ارائه میدهند، اما مخاطب سخنانشان را مشخص نمیکنند.
براساس روال معمول، مخاطب سخنان مسؤلان مردم هستند، که برمبنی موضوع سخنرانی و جایگاه آن مسؤل یا گزارشی از عملکرد ارائه میشود و یا سخنران براساس مسؤلیتش مباحثی را با مردم در میان گذاشته و ایشان را به اموری توصیه از مواردی نفی میکند.
اما در این مورد خاص موضوع کمی متفاوت است، اینکه مردم باید از همه آنچه در اقتصاد کشور جریان دارد و از مشکلات ریز و درشت آن اطلاع داشته باشند، نشانه صداقت و شفافیت مسؤلان است، اینکه به مردم گفته شود که مشکلات باید حل شود، نشان از نگرانی مسؤلان برای مردم دارد و اینکه راهکارهای حل مشکلات با مردم درمیان گذاشته شود، نشانه این است که به مردم اطمینان خاطر داده شود که مشکلات حل شدنی است.
بهرغم قابل تقدیر بودن همه این موارد، اما یک ابهام همچنان باقی است که مخاطب همه این سخنان کیست و آیا مردم باید با جمعبندی سخنان مسؤلان طوماری از مشکلات و چکیدهای از راهحلها تهیه و برای حل آنها آستین بالا بزنند و یا حداقل دستاوردهای مطالعاتی خود را در اختیار مسؤلان قرار دهند تا ایشان با کنار هم گذاشتن دانستههای خود و برداشتهای مردمی، برنامهای مدون برای مخاطب نامعلوم سخنرانیهایشان تهیه کنند.
آنچه مسلم است در ساختار کشوری چون ایران که مسؤلان برمبنای رأی مردم انتخاب میشوند و حتی منتصبین آن منتخبان نیز به پشتوانه همان آرا صاحب مسند و منصب میشوند، مستمع همه آن سخنان همان متکلمان هستند.
از سویی شاید بد نباشد به این مهم اشاره کنیم که هم در آموزههای دینی و مذهبی و همچنین در آداب بومی و ملی کشورمان، چندباره افراد به رعایت ادب و احترام به یکدیگر توصیه شدند و یکی از موارد مهم حرف شنوی از بزرگترهاست.
بیشک داشتن رأی مردم به منتخبین جایگاه رفیعی داده و حرف شنوی از ایشان به عنوان بزرگتر برهمه واجب است.
از این رو به نظر میرسد که باید به مسؤلان تأکید مؤکد کرد که وقتی به عنوان متکلم سخنرانی میکنند باید در مقام مستمع سخنان را شنیده و به توصیهها عمل کنند که غیر از این رفتارشان خارج از ادب خواهدبود.