خبرگزاری کار ایران

فروش خیابان‌های شهر

کد خبر : ۵۷۵۵۴۸

۹۸هزار خودرو از رانت طرح ترافیک استفاده می‌کنند. به راستی چرا از میان ۵میلیون خودرو موجود در تهران فقط این تعداد از آرم طرح ترافیک استفاده می‌کنند؟ رسانه‌ها به دنبال این استدلال معاونت حمل‌ونقل شهرداری تهران رفتار متفاوتی داشتند.

مهدی اسحاقیان، روزنامه نگار درباره معضلات ترافیکی تهران در روزنامه صمت نوشت: یکی با نگاهی انتقادی نوشت: «طرح ترافیک حذف و ورود به محدوده مرکزی شهر برای همه شهروندانی که خودرو و پول عوارض دارند، آزاد می‌شود» و دیگری با نگاهی مثبت به ایجاد تغییر و با اشاره به تجربه جهانی در شیوه اجرای طرح ترافیک نوشت: «بر اساس طرح اولیه(هم) قرار بود اعمال محدودیت تردد در مرکز شهر بر اساس کیفیت مصرف سوخت، احتراق موتور و میزان آلایندگی خودروها تعیین شود.»

آنچه در این ستون قصد دارم به آن اشاره کرده و برای خودم یادآوری کنم مسئولیت یک روزنامه‌نگار و روزنامه به عنوان رسانه حوزه عمومی است. «یورگن هابر ماس» متفکر آلمانی مکتب فرانکفورت در تفکیک حوزه‌های اجتماعی به سیاسی، اقتصادی و عمومی معتقد است هر یک از این حوزه‌ها ابزار ویژه خود را دارد. ابزار سیاست «قدرت» است، ابزار اقتصاد «پول» و «رسانه» نیز ابزار حوزه عمومی است.

او در کتابی با عنوان « دگرگونی ساختاری حوزه عمومی» نسبت به مستعمره شدن حوزه عمومی از سوی ۲ حوزه دیگر هشدار می‌دهد و زمانی پیش می‌آید که این ۲ حوزه رسانه را به ابزار خود تبدیل کنند.

مسلم اینکه رابطه‌ای میان عرصه عمومی ایجاد شده در شهر با شکل‌گیری هویت و حس تعلق به مکان و فضاهای اجتماعی وجود دارد یعنی هرگونه تغییری در عرصه عمومی شهر به عنوان متغیر مستقل، آثاری در هویت افراد به عنوان متغیر وابسته ایجاد می‌کند. اما این اشاره چه ارتباطی به تغییر در اجرای طرح ترافیک دارد؟

اجرای طرح ترافیک در مرکز شهر تهران با این ضرورت انجام شد که با کاهش بار ترافیک ضمن روانسازی حمل‌ونقل در این محدوده، از آلایندگی کاسته شود. محدودیت تا همین اندازه نیز بر هویت افرادی که در کلانشهر تهران زندگی می‌کنند آثار خود را بر جای گذاشته است.

البته باید به موازات این محدودیت، حمل‌ونقل عمومی بیش از این گسترش می‌یافت. در این بین برای برخی مراکز و افراد که محدودیت ترددشان به کل جامعه آسیب وارد می‌کرد، آرم طرح تردد باعنوان «طرح ترافیک» دادند اما اینکه افرادی از این ضرورت بهره‌برداری کرده‌اند و در واقع از یک رانت استفاده کرده‌اند، موضوع دیگری است. البته این روش وسیله‌ای برای درآمد شهرداری شد. مشکل از اینجا آغاز شد.

همه آنچه تا اینجا گفته شد، مقدمه بود. حالا می‌خواهم نقدم را به رسانه‌هایی متمرکز کنم که بدون اشاره به ضرورت گسترش حمل‌ونقل عمومی برای همه شهروندان، از طرحی حمایت می‌کنند که ورود خودروها به داخل محدوده طرح با لحاظ پرداخت مبلغ مدت تردد، دریافت معاینه ویژه و... باشد.

به معنای ساده یعنی خودروهایی که برای نمونه ۴ تا۵ لیتر در ۱۰۰کیلومتر مصرف کنند و کسانی که پرداخت هر مبلغی برایشان علی‌السویه است.

البته اجرای این طرح در مقابل محدودیت‌هایی که برای جامعه ایجاد می‌کند، این حسن را هم دارد که خیابان‌های مرکز با حضور این خودروها چهره شیک‌تری پیدا خواهد کرد.

در ضمن محدودیت دور دور این نوع خودروها در اطراف شهر برطرف می‌شود و شهروندان نیز در ساعت‌های متناوبی از روز و شب می‌توانند به تماشای آن بایستند اما این همه که گفته شد، باز هم اصل ماجرایی نیست که قصد داشتم بیان کنم.

شگفتی اینکه رسانه عرصه عمومی با مستمسک قرار دادن یک مسئله اجتماعی، آن را به سود حوزه اقتصادی مصادره کند. اینجا همان جایی است که «هابرماس» معتقد است حوزه‌های دیگر با دستیابی به رسانه حوزه عمومی، این حوزه را مستعمره خود می‌کنند.

مسئله آلودگی هوای کلانشهرها به کل عرصه عمومی آن اختصاص دارد و حوزه دیگر نمی‌تواند آن را با ابزارش(پول) خریداری کند.

مسئله، هشدار به خودم به عنوان یک خبرنگار است که متوجه باشم رسانه باید از حقوق کدام حوزه دفاع کند. درباره دخالت حوزه دیگر در رسانه نیز همین‌طور باید نوشت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز