آثار سوء بیکاری برای فرد و جامعه
معضلات اقتصادی چون بیکاری و فاصله طبقاتی صدرنشین مشکلات جامعه کنونی محسوب میشوند. به طوریکه معضل بیکاری با فراوانی ۵۵ درصد مهمترین مشکل جامعه است؛ درحالی که مسائلی مانند سیاست خارجی، تحریمها و مسائل مربوط به توافق هستهای در بالاترین مرتبه اهمیت قرار دارند، غافل از اینکه مهمترین رکن اقتصاد مقاومتی ایجاد اشتغال و رفع معضل بیکاری است.
بیکاری یکی از بزرگترین معضلاتی است که توازن و تعادل جامعه را به هم میریزد و باعث ایجاد بحرانهای متعدد در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی میشود.
بیکاری در واقع عامل اصلی معضلات وناهنجاریهای اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف میکند.
تاثیرات سوء بیکاری را میتوان از دیدگاه جامعهشناسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بررسی کرد. بیکاری مهمترین علت افزایش بزهکاریهای اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزهکار در جامعه مدتها است که ثابت شده است.
کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریانهای اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ میبازد.
در چنین شرایطی نیازهای فردی و خانوادگی فرد مغفول میماند و او برای برآورده کردن نیازهای خود به هر وسیلهای متوسل میشود. در جامعه متعادل نیروی کار متخصص در جای خود مشغول است، همه مردم نیازهای یکدیگر را برآورده میکنند، اما بیکاری در جامعه خلأ بزرگی ایجاد و توسعه شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را با مشکل روبرو میکند.
بدیهی است که اولین تاثیر بیکاری، کاهش درآمد است و کاهش درآمد نه فقط یک فرد و یک خانواده، بلکه کل جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
در جامعهای که عرضه و تقاضا متعادل نباشد، رونق اقتصادی به چشم نمیخورد و واسطهگری و دلالی و روی آوردن به مشاغل کاذب و فساد، افزایش پیدا میکند.
کاهش توسعه اقتصادی و کاهش رفاه اجتماعی از دیگر تبعات سوء بیکاری در عرصهی اجتماع است و اقشار فقیر که نیازمند کمکرسانی از سوی نهادهای حمایتی هستند بیش از گذشته در تنگنا قرار میگیرند.
منبع: روزنامه شروع- مهرشاد نبی، کارشناس حقوق تجارت