سناریو موجود آمریکا فشار و محدودیت منطقهایتهران است
آمریکا هرچند به دنبال حمله مستقیم به تهران نیست و از اقدام نظامی عربستان به تهران حمایت نمیکند اما تنگ شدن حلقه محاصره تهران را برای هدفی دیگر یعنی لغو یک جانبه برجام در دستور کار دارد.
ایالات متحده آمریکا بهیک باره و مستقیما آن هم نه در سطح سخنگوی کاخ سفید یا وزرات خارجه آمریکا، بلکه توسط نیکی هیلی نماینده این کشور در سازمان ملل بر ادعای عربستان مبنی بر ایرانی بودن موشک شلیک شده توسط یمن به عربستان، مهر تایید زد. در پس این رفتار یکباره ایالات متحده آمریکا، سناریو دیگری قرار دارد. آمریکا هرچند به دنبال حمله مستقیم به تهران نیست و از اقدام نظامی عربستان به تهران حمایت نمیکند اما تنگ شدن حلقه محاصره تهران را برای هدفی دیگر یعنی لغو یک جانبه برجام در دستور کار دارد. برای بررسی ریشهای این موضوع جهان اقتصاد با مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل خاورمیانه به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
*اقدام اخیر نیکیهیلی در فشار به انتصاب موشک یمنی به تهران در مسیر کدام استراتژی آمریکا علیه تهران طراحی شده است؟
اقدام اخیر نماینده آمریکا در سازمان ملل در رونمایی از پارههای موشکی که به عربستان از سوی یمن شلیک شده و انتصاب آن به صنایع دفاعی ایران اقدامی قابل بررسی در راستای تنگتر شدن حلقه محاصره تهران به مدیریت آمریکا و اجرای آن توسط عربستان است. آنچه اکنون در حال وقوع در مناقشه تهران – ریاض توسط آمریکاست، گامهای تعریف شده عملیاتی برای محاصره منطقهای تهران برای ناکام گذاشتن برجام و کاهش نفوذ ایران در سوریه عراق است.
*اماچنین اتهاماتی از سوی آمریکا و حتی تلاویو در طول دهههای متمادی علیه ایران وجود داشته است، چرا از این اقدام اخیر به عنوان حلقهای از حلقههای حاصراه تهران نام میبرید؟
زیرا پیش از این آمریکا قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی پذیرفته است و از سوی دیگر زمانی که منطقه در التهاب ناشی از این مساله به سر میبرد، ناگهان یک جریان رقیب و سناریویی بدیل برای افکار عمومی مطرح میشود که در آن به طور غیر مستقیم به اعراب منطقه گوشزد میشود که دشمن اصلی آنها نه تلاویو بلکه تهران است. این القاء اقوا گونهای است که در چارچوب تئوری جنگهای نامتعادل توسط آمریکاییها دنبال شده است.
*از عنوان این اتهام توسط آمریکا چه دستاوری نصیب ایالات متحده آمریکا میشود؟
آمریکا از این طریق با یک تیز دو هدف را نشانه گرفته است. در مرحله اول توجهها را از موضوع بیتالمقدس منحرف کرده و هم به صورت تکمیلی توجه به موضوعی جدید با هدفی قدیمی را احیا میکند. توجه به موضوع جدید توجه به راستی آزمایی و پیجویی مرجع موشکی است که به عربستان پرتاب شده، اما موضوع کهنی که احیا میشود محاصره منطقهای تهران توسط اعراب در چارچوب همگرایی ریاض و تلاویو است و این همان نکتهای است که من قبلا تحت عنوان داکترین محدود کردن همکاریهای بین المللی با ایران از آن پرده برداشتم. در صورت اجرا این نظریه به محاصره منطقهای تهران بین سه محور آمریکا اسرائیل عربستان و حتی ترکیه از خواهد انجامید زیرا. آمریکا ایران سدی برای دکترین امنتی آمریکا در قرن ۲۱ میداند
*نتیجه فشار به تهران در این پرونده ممکن است دستاوردی همچون بازگشت موقعیت ایران به قبل از برجام را به صورت طرح ریزی شده را به همراه داشته باشد؟
آنچه در این زمینه مطرح شده این است که اساسا محاصره منطقهای تهران و محدود کردن همکاریها با تهران در فضای پیشا ترامپ متوجه تغییر رفتار تهران با غلظتهای متفاوتی بود. اکنون هم این غلظت از منظر تعریف عملیاتی افزایش پیدا کرده و هم هدف آن از تغییر رفتار بر تهران تمایل شدیدی به تغییر ساختار قدرت در تهران باز سازی شده است. از این رو و با توجه به ژنم ژئو استراتژیک و کد ژئو پلوتیک تهران ایالات متحده آمریکا در پی یک جنگ خود خواسته به دلایل مختلفی نیست. اما اینکه نتواند در گذاری به نظم نوین جهانی نوهارتلند یعنی فلات ایران و حد فاصل بین خلیج فارس و عدن را کنترول کند برایش بسیار بسیار هزبنه آور و حتی مخل باز تولید قدرت آمریکا در قرن ۲۱ میلادی میشود. از این جهت است که ما شاهد یک فضای معنادار در این ارتباط هستیم
*پس مقابله مستقیم با تهران هیچگاه در دستور کار آمریکا نیست؟
جنگ دور از دسترس و حتی دور از خواست همه بازیگران موجود در منطقه و فرامنطقه است. به جز دو بازیگر حاکم بر تلاویو و ریاض که جنگ را به عنوان گریزگاه اساسی برای برخورد با تهران و در جهت افزایش حوزه امنیتی خود معرفی میکنند. از این رو هوشیاری تهران در مقابل جنگ روانی آمریکاییها لازم و ضروری است. به عبارت بهتر حمله به ایران سناریو مطلوب آمریکانیست اما سناریو موجود آمریکا فشار بر تهران است.
احسان کرمانشاهی