خبرگزاری کار ایران

"ندارد" حکایت دردها

"ندارد" حکایت دردها
کد خبر : ۵۷۱۱۶۰

داستانی تلخ باروایتی ساده و شیوا ازعلی اشرف درویشیان نویسنده و داستان نویس کوردزبان است که تلخی‌های نداری و تضاد طبقاتی رابیان می‌کند.

مهدی بیرانوند روژمان-منتقد در جهان اقتصاد نوشت: "ندارد" نمونه‌ای از داستان‌های قلم محرومان علی اشرف درویشیان است که جزئیات زندگی محرومان را همیشه درنوشته‌هایش می‌بینیم. علی اشرف درویشیان که خود درمحله آبشوران کرمانشاه قد کشید واین زندگی را ازنزدیک دیده است که اینچنین رنج کشیدن یک جمع از نددارها را روایت می‌کند.

رئالیسم که سبک همیشگی داستان‌های درویشیان است در “ندارد” نیز بخوبی به چشم می‌خورد و تا استخوان خواننده نفوذ می‌کند. هرکس ندارد را می‌خواند ناخواسته درکلاس شخصیت داستان “نیاز علی” پا می‌گذارد و از نزدیک خجالت‌ها و نداری و سرفه‌های خونین‌اش را می‌بیند و درد تمامی بچه‌های آن را درک می‌کند. همین امر در نوشتن یعنی موفقیت برای یک نویسنده هرگاه “ندارد” را می‌خوانیم آن سرمای کشنده و نگرانی‌های نیازعلی و محرومی آن مدرسه کوچک و درد کشیدن راوی آن که معلم کلاس است را می توان درک و لمس کرد. شیوا نویسی یا بهتر است بگوییم روان نویسی دور از کلمات سنگین و فلسفی مستقیم دور از حاشیه روایت کردن را می‌توان در این داستان و دیگر آثار درویشیان دید. حال نگاهی گذرا خواهیم داشت بر گوشه‌هایی از این داستان:…..کاغذهای مشقش را از میان زباله‌دان مدرسه پیدا می‌کرد. مشقش را که خط می‌زدم احساس می‌کردم که روی زندگی‌اش خط می‌کشم. ظهرها به خانه نمی‌رفت.کفش‌های لاستیکی روی مچ پایش خط قرمز بدرنگی کشیده بود و اثر زخم بجا گذاشته بود….وقتی که بچه‌ها بازی می‌کردند او کنار دیوار می‌نشست آسمان را تماشا می‌کرد. سرفه‌اش می‌گرفت و خون بالا می‌آورد. دلم می‌خواست بیشتر با او حرف بزنم….. زمستان آمد بچه‌ها از دهات دور می‌آمدند وقتی که می‌رسیدند به آدم‌های یخی شباهت داشتند…

همانطور که در این سطرهای داستانی خواندید حس غریب کم بود و نداری اهالی پایین دست یک اجتماع را لمس کردید. داستان تا آنجا پیش می‌رود که معلم از بچه‌ها می‌خواهد هر کدام خاطره و یا خوابی را که دیده‌اند، روایت کنند نوبت که به نیاز علی می‌رسد نیمی دیگر از محرومیت او پدیدار می‌شود. تلخی از کارافتادگی پدر و کارکردن زجرآور مادر برای شخصیتی بنام مش قربان. البته زن‌های بسیاری بوده و هستند که همانند مادر نیاز علی یک تنه خرج زندگی و فرزندان را با تمام رنج اجتماع فراهم می‌کنند.

ندارد را باید آینه‌ای شفاف با لعابی زشت و باطنی دردآور دانست از تضاد طبقاتی از دیرباز تا امروز یک ملت. ندارد را باید خواند تا قدری با تفکر و هدف نوبسنده فقید و تازه درگذشته آن آشنا شد. ندارد را بخوانید تا با حقایق یک اجتماع آشنا شوید.

ندارد حکایت امروزی بسیاری از خانواده‌های جامعه ما است. به امید نابودی تضادها و نداری‌ها.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز