فرو نشست و تخریب در انتظار میراث 2500 ساله جهان

فرو نشست و تخریب در انتظار میراث 2500 ساله جهان است که رسیدگی به وضعیت آثار تاریخی مرودشت عزمی ملی میطلبد.
به گزارش ایلنا، آسمان شیراز آخر تابستان، آتش دارد. حول و حوش ساعت 7 است که راننده تاکسی دنبالمان میآید و میرویم سمت مرودشت. حوالی ساعت 9 صبح با رییس پایگاه تختجمشید قرار مصاحبه داریم. راننده چندین سال است که توریستها را به بازدید تختجمشید و نقش رستم میبرد. میگوید همسرش در تهران رشته مرمت آثار تاریخی خوانده و از وضعیت شیراز ناراضی است. کل مسیر را یکریز حرف میزند و از مشکلات میگوید. دل پری دارد. همراهمان یک توریست آلمانی هم هست. راننده وسط صحبتهایش با ما، چند کلامی هم برای او ترجمه میکند و آثار تعجب در صورتش پیداست. میگوید برخورد شما با میراث ملی کشورتان صحیح نیست. دوربینش را آماده میکند و از توی ماشین چند عکس از خانههای بدقواره کناره جاده میاندازد.
در جاده شیراز به مرودشت اولین نکتهای که توجهتان را جلب میکند، خشکی زمین است. انگار سالها است اینجا باران نباریده. زمین ترک خورده و دریغ از یک درخت. هر چند کیلومتر تعدادی خانه و مغازه کوچک کنار جاده سبز شدند و انگار رمقی برای زندگی ندارند. خشکسالی بلای جای مرودشت و استان شیراز است. خشکسالی طولانیمدت که آثارش را چه در زندگی مردم و چه در وضعیت آثار تاریخی شیراز گذاشته.
استقبال زبالهها
نزدیکیهای تختجمشیدیم. راننده هنوز صحبت میکند و حالا به سراغ ترکهای ریز و درشت دیوار شرقی رفته. چشم که بیرون میچرخانیم دو طرف جاده رنگ عوض کرده است. درختهای کاج بلندی که باقیمانده از سالهای قبل از انقلابند، کمی رنگ و روی بیرون را تغییر داده. اما وقتی نگاهمان قفل زمین میشود همه چیز برمیگردد به چند دقیقه قبل.
پای درختها پر است از زباله. قوطیهای کنسرو، بطریهای آبمعدنی، پفکهای نیمخورده و سفرههای جمع نشده. تا چشم کار میکند زباله است و دریغ از یک سطل آشغال. همراه آلمانیمان با تعجب نگاهمان میکند و نمیدانیم جوابش را چه بدهیم. استقبال خوبی برای توریستهای خارجی نیست. شاید کمتر از یک روز زمان ببرد تا این محوطه تمیز شود. شاید گذاشتن چند سطل زباله بزرگ راه چاره باشد اما انگار قرار نیست وضعیت تغییری کند. دیگر گفتن از فرهنگسازی و تشویق مردم برای نریختن زباله در طبیعت، تلف کردن وقت است.
چادرهای به جا مانده از جشنهای 2500 ساله
راننده ماشین را طرف پارکینگ میبرد و قبل از رفتن با دست اشاره میکند, سمت راست ورودی را نگاه کنیم. اسکلت فلزی چند چادر قدیمی کنار محوطه رها شده است. اینجا محل اسکان مهمانان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی است. جشنهای پرسروصدایی که محمدرضا پهلوی برای نشان دادن عظمت تاج و تختش راه انداخت و بلای جانش شد. چهل و اندی سال از پایان جشنها میگذرد اما هنوز اسکلت چادرها به امان خدا رها شده است. سر و سامان دادن به چند تیر فلزی قدیمی کار دشواری نیست. میشود آن را بهعنوان نمونه از یک اتفاق تاریخی که تبعات اجتماعی و سیاسی فراوانی داشت، به نمایش گذاشت یا حتی نمایشگاهی در این رابطه برپا کرد. سرآخر اگر نمیشود این کارها را انجام داد، باید تیرها را جمع کنند. البته انگار به لطف سارقان چند تیر فلزی از محوطه خارج شده و این روند ادامه دارد!
عظمت تاریخ
کیفها را تحویل میدهیم و قدم میگذاریم در مسیر سنگفرش. چشممان که به ورودی تختجمشید میخورد، چند ثانیهای میایستیم. همراه آلمانی مان دوربینش را برمیدارد و مدام عکس میگیرد. بنای سنگی عظیمی جلوی چشممان است که نمونهاش را کمتر میشود در دنیا پیدا کرد. بیتردید تختجمشید و آثار به جا مانده از حکومتهای باستانی منطقه فارس مهمترین بناهای تاریخی ایرانند؛ بناهایی که روش ساخت و معماری بینظیرشان فرسنگها با نمونههای متعدد دیگر فاصله دارد.
محوطه پر است از توریست. میشود با کمی سرمایهگذاری و توجه بیشتر به منطقه تاریخی مرودشت، درآمد فراوانی را روانه خزانه کرد. تختجمشید و باقی آثار این منطقه نمونه بینظیری از سایتهای تاریخی- گردشگری است که نیاز به توجه دارد. چند قدم مانده به در ورودی، محوطه بزرگ و لمیزرعی است که بیشباهت به بیابان نیست. چند کارگر در ابتدای در ورودی مشغول کندن زمیناند و دارند برای روزهای بارانی کانال آب حفر میکنند. پشت به تختجمشید که میایستید در فاصله نهچندان دور چند زمین کشاورزی بزرگ و سرسبز توی چشم میزنند. در منطقه بیابانی این اطراف، دیدن این حجم از سرسبزی کمی عجیب است.
خبرها را که میخوانیم و دنبال ریشه مشکلات را میگیریم، میفهمیم این سبزی از سیاهترین عوامل مشکلات این روزهای شیراز است. برداشت بیرویه از چاههای آب زیرزمینی، عدم توجه به نوع محصول مرتبط با اقلیم، حفر چاههای غیرمجاز و... وضعیت منطقه را بحرانی کرده است.
رتبه اول فرونشست زمین
استان فارس با 54 سانتیمتر فرونشست سالانه زمین، رتبه اول را در جهان از آن خود کرده است. عمق چاههای آب در مرودشت از 10 به 300 متر رسیده است. صدها چاه غیرمجاز روزانه آبهای زیرزمینی منطقه را میبلعند بدون آنکه متوجه باشند چه آسیبی به استان و حتی خودشان وارد میکنند.
خطر گسست و نشست زمین و ایجاد فروچالههای عظیم در کمین استان فارس به خصوص مرودشت است. زمینهای وسیع کشاورزی در حریم تختجمشید بلای جان این اثر تاریخی است. زمزمه نابودی بنای هخامنشی از چند سال پیش به گوش میرسید و به تازگی درویش، مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی محیط زیست با یادآوری فرونشست این منطقه دوباره موضوع را به صدر اخبار برد.
شاید علت این چالهها فرونشست نباشد
این در حالی است که مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان فارس نظر دیگری دارد. مصیب امیری تصاویر منتشر شده از چالههای اطراف تخت جمشید و نقش رستم در رسانهها را مربوط به چهار سال پیش میداند و میگوید معلوم نیست این چالهها براثر فرونشست رخ داده باشد، شاید در آینده هم فرونشستی اتفاق نیفتد. «متاسفانه رسانهها هنوز از عکسهای قدیمی استفاده میکنند. درصورتیکه شاید هنوز خیلی مشخص نباشد آن شکاف دلیلش فرونشست زمین باشد.» علتش را هم باز شدن زمین در منطقه پردیس میداند که پیش از این جوی آبی وجود داشته: «این چالهها در منطقهای به وجود آمده که ما به آن باغ پردیس میگوییم. به این دلیل که قبلا در آنجا قنات و جوی آبی وجود داشته و ممکن است این بستر فروکش کرده باشد به همین دلیل خیلی نمیتوان گفت این شکاف به دلیل فرونشست بوده است اما در اینکه به این موضوع باید به عنوان یک تهدید احتمالی نگاه کرد شکی نیست.» امیری از چاههایی میگوید که پلمب شدهاند و کنتورهایی که روی چاههای مجاز نصب شدهاند: «از حدود دو سال پیش که هماهنگیهایی با استانداری و سازمان آب منطقهای صورت گرفته، تقریبا هیچ مجوز چاه جدیدی در این منطقه صادر نشده است. بخشی از چاههای غیرمجاز آب پلمب شده که برداشت بیرویه متوقف شود. قرار بر این بود که روی برخی از چاههای موجود هم کنتورهایی نصب شود تا میزان برداشت آب کنترل شود. در نهایت قرار شد کشتهای آن منطقه به سمتی برود که مصرف آب کمتری داشته باشند. یعنی هدف از این اقدامات این بود که تا جایی که ممکن است برداشت از آبهای زیرزمینی به سطح معقولی برسد تا اگر خطری وجود دارد جلوی آن گرفته شود.»
او مطالعات دانشکده زمینشناسی شیراز را در حد یک تحقیق دانشگاهی میداند و میگوید: «تا جایی که اطلاع دارم، کاری که آقای رئیسی انجام داده یک تحقیق دانشگاهی بوده و کاری که به آن صورت خیلی مهم باشد نیست. ضمن اینکه فرونشست زمین مهم است اما باید گفت از آن سال به بعد دیگر اتفاق جدیدی نیفتاد است. ضمن اینکه این موارد هم برای جلوگیری از خطر احتمالی است و نه قطعی.» امیری درباره خطر احتمالی برای سایر بناهای تاریخی استان فارس هم میگوید: «ما که دیگر نمیتوانیم مسوولیت همه جا را به عهده بگیریم اگر سد شیراز آسیب ببیند مسوولش ما نیستیم. برای جلوگیری از این اتفاق ما نیازمند همکاری چند سازمان مرتبط با این موضوع هستیم. اگر هرکدام از این سازمانها در راستای جلوگیری از این موضوع فعالیتهایشان را انجام دهند مشکل حل خواهد شد بهطور قطع نیازمند هماهنگی بیشتر بین دستگاهها یا بهتر بگویم عزمی ملی برای جلوگیری از هرگونه خطر احتمالی هستیم.»
گشت و گذاری در منطقه
برای رسیدن به دفتر مدیر پایگاه تختجمشید باید محوطه را دور بزنیم. دیدن آشغال و به خصوص بطری آب معدنی در گوشه و کنار محوطه چیز جدیدی نیست. کمکم به دیدنشان عادت میکنیم و انگار مسوولان هم به همین درد دچار شدهاند. دیوارهای شرقی ترکهای ریز و درشتی دارد. رضایی، مدیر پایگاه از مطالعه بر روی ترکها و دلایلشان سخن میگوید. هنوز مطمئن نیستند این ترکهای تازه و بعضا قدیمی به خاطر فرونشستهای گاه و بیگاه زمین است یا مسایل دیگر. در چند نقطه از دیوار علفهای خشک از شکاف سنگها بیرون زده و آنها را خرد کردهاند. میشود با کمی توجه این مشکلات را مرتفع کرد.
مصاحبهمان با مدیر پایگاه تختجمشید دو ساعتی طول میکشد. از وضعیت بودجه ناراضی است و میگوید ما مشکلات را فریاد زدهایم (مصاحبه مفصل را در صفحه بعد میخوانید). فرونشست را عامل خطرناکی برای منطقه میداند و معتقد است نه فقط بناهای تاریخی که زندگی مردم را با خطر روبهرو میکند.
بعد از صحبت با رضایی اجازه عکاسی از محوطه را میگیریم و چند قدمی با یکی از مرمتکاران قدیمی تختجمشید راه میرویم. مردی 60، 70 ساله است که میگوید پدر و پدربزرگش هم در تختجمشید کار میکردهاند. از اوضاع امروز رضایت ندارد. میگوید چند سال پیش اوضاع بهتر بود و بیشتر به محوطه اهمیت میدادند. یعنی همان سالهایی که ورودی تختجمشید را سر و سامان دادند و در مسیر حرکت بازدیدکنندگان کفپوش چوبی کار گذاشتند. اواخر دولت خاتمی این اتفاقات افتاد و از آن زمان تا کنون تغییر چندانی در سر وشکل محوطه ایجاد نشده است.
چند قسمت از بنا را به دلایل مرمت و بازسازی بستهاند. آنقدر حجم آثار تاریخی زیاد است که انگار نمیشود به همه چیز رسیدگی کرد. دهها سر ستون و تکههای عظیم سنگهای برش خورده روی زمین رها شدهاند. هیچ حصاری بین مراجعین و ستونها نیست. گاها سیمی قرمز رنگ که میشود به راحتی از رویش پرید. روی چند ستون یادگاری نوشتهاند. مسوول مرمت محوطه میگوید امکان پاک کردن یادگاریها نیست و مجبوریم رویش را ملات بگیریم.
کف زمین را سنگریزه ریختهاند. علمیتر این است که مانند راهروها بقیه مسیرها را نیز کف چوبی بزنند. رضایی مدیر پایگاه میگفت بودجه نمیدهند. نوع چوبها اهمیت دارد و خرجش میلیونی است. از توانمان خارج است. ستونهای بزرگ هیچ حصاری ندارند و باد و باران و برف رویشان مینشیند و فقط قسمت کوچکی از محوطه را سایبان زدهاند.
توریستهای خارجی با صورتهای گر گرفته و پیشانیهای عرق کرده مسیر را قدم میزنند و با اشاره ستونهای قدیمی را نشان هم میدهند. به غیر از دو فروشگاه صنایع دستی و یک کافیشاپ کمکیفیت چیزی دیگری برای پذیرایی نیست. آبسردکنها در خروجی محوطه جاگذاری شدهاند. بروشوری به مراجعان داده نمیشود. راهروهای پیچ در پیچ خیلیها را سردرگم کرده است. قبلتر راهنمایان تختجمشید همراه بازدیدکنندگان در محوطه حضور داشتند اما امروز برای توضیح تاریخ بنا از مردم پول میگیرند. رییس اداره میراث فرهنگی استان فارس نداشتن بودجه را دلیل مرخص کردن راهنمایان میداند. بسیاری از توریستها به کمک گوگل تاریخ تختجمشید را میخوانند و از شرایط رضایت ندارند.
عکاسی اما نه از همه جا
در پایان مصاحبه از مدیر پایگاه تختجمشید اجازه گرفتیم از شکافهای زمین در چند متری تختجمشید عکاسی کنیم اما موقع خروج از محوطه با ممانعت حراست مواجه شدیم. مدعی بودند از رییس دستور نمیگیرند. با رایزنی دوباره تنها اجازه دادند از منطقهای محدود عکاسی کنیم. در صد قدمی دیوار تختجمشید زمین شکافهای بزرگی خورده. برخی از شکافها را با خاک پرکردهاند اما میدانند این علاج کار نیست. خشکی زمین، فرونشست و بهرهبرداری از آبهای منطقهای برای کشاورزی حال و روز مرودشت را دگرکون کرده است. برای عکاسی از شکافهای بیشتر از محوطه حفاظت شده عبور میکنیم. اوضاع در آن طرف فنسها وخیمتر است. شکافهای عریض و طویل که اگر یکی از آنها زیر دیوارهای تختجمشید باز شود دیگر حسرت خوردن فایدهای ندارد. این اتفاق نه امروز و دیروز بلکه حاصل مدیریت ضعیف در دهه یا حتی دهههای گذشته است. استفاده نا مناسب از منابع آب زیرزمینی و بیتوجهی به مشکلات پیشرو اوضاع را به وخامت کشانده است.
اوضاع بحرانی نقش رستم
رضایی معتقد بود وضعیت نقش رستم از تختجمشید وخیمتر است. از ستونهای تختجمشید تا کوه نگارههای نقش رستم با ماشین ده دقیقه راه است. به نزدیکی نقش رستم که میرسیم باز هم صحنهای تکراری میبینیم. زمینهای سرسبز و بزرگ کشاورزی که در چند متری نقشرستم سر و کلهشان سبز شده است. اینبار تعجبمان بیشتر است چون دارند در اوج بحران بیآبی و خشک شدن منابع آب زیرزمینی، برنج میکارند. شالکیاریهای گسترده که به قیمت فرونشست زمین تمام میشود و خطر برای زندگی مردم و آثار تاریخی. مزارع سرسبز برنج و ذرت در چند متری نقشرستم با اوضاع اسفناک بنا سنخیتی ندارد.
اینجا حتی همان نیمچه توجهی که به تختجمشید میشود، وجود ندارد. پارکینگی خاکی، چند کانکس و دستشویی خراب، غرفههای فروش مواد خوراکی کم رمق و یک اتاقک فلزی نگهبانی. بلیتی میخریم و وارد محوطه میشویم.
به جرات میتوان گفت که هیچ کس از میراث چند هزارساله نقش رستم محافظت نمیکند. کوهنگارههای عظیم و شگفتانگیز در کوران بیتوجهی مسوولان رها شدهاند. بین آثار تاریخی و مراجعهکنندگان هیچ چیز نیست. به راحتی میشود با یک دیلم و سنگ میراث چند هزار سالهمان را تخریب کرد و آب هم از آب تکان نخورد.
محل تدفین پادشاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی سر و سامان ندارد. زمینی خشک و خالی که باعث تعجب توریستها شده است. کعبه زرتشت هم در چند قدمی کوهنگارهها است. درش را بستهاند و معلوم است چندین سال است کسی سراغش نرفته. غربت بناهای تاریخی در این منطقه با خشکی زمین و در کنارش سرسبزی زمینهای کشاورزی پارادوکس عجیبی ساخته است.
در چند دقیقهای که برای بازدید از نقشرستم وقت گذاشتیم توفان گرد و خاک محوطه را جارو کرد. بیآبی باعث تغییر اقلیم استان فارس شده و در کنارش بیتوجهی به آثار این پدیده مخرب فاجعهآفرین است. نشست و شکاف زمین در نقشرستم از تختجمشید وخیمتر است. دقیقا در چند قدمی کوهنگارهها زمین دهن باز کرده است. عمیق و طولانی. چند شکاف را پر کردهاند اما هنوز اثرش دیده میشود. شکافها از فنسهای محوطه عبور کردند و جایی در چند صد متری بنا تمام شدهاند.
رسیدگی به وضعیت آثار تاریخی مرودشت عزمی ملی میطلبد. سر و سامان دادن به وضعیت کشاورزی مخرب منطقه و استفاده بهینه از آبهای زیرزمینی در اختیار یک دستگاه نیست. ادامه این روند در آیندهای نزدیک فاجعهآفرین است. تخریب بنایی مثل تختجمشید که 2500 سال است در مقابل جنگ و آتشسوزی و زلزله ایستادگی کرده به دلیل مدیریت ضعیف و بیبرنامه امری مضحک است که باید جلویش را گرفت.
محمد تاجالدین- فاطمه روشن
جهان صنعت