بازنشستگی، زمینه ساز افسردگی
هنگامی که انسان پا به عرصه کار و تلاش میگذارد، به فکر روزگاری است که توان انجام کار ندارد اما ناچار است به زندگی خود ادامه دهد.
کورش شرفشاهی، روزنامه نگار، درباره مشکلات بازنشستگان نوشته است: بنابراین میبایست یا به اندازهای کسب درآمد کرده باشد که با آن سرمایهگذران زندگی کند یا از خدمات شرکتهای بیمه استفاده کند و در ایام اشتغال با پرداخت حق بیمه، مستمری بازنشستگی را بگیرد و بقیه عمر را عاقبت به خیر شود.
این یک فرمول معمولی است اما این فرمول در کشور ما برای حقوقبگیران جواب نمیدهد.
امروزه بازنشستگی برای یک ایرانی معنا و مفهومی ندارد. زیرا به اندازهای مستمری نمیگیرد که بتواند زندگی آبرومندی را در ایام پیری داشته باشد.
بازنشستگی در کشورهای پیشرفته به مهنای داشتن زمان فراغت برای برآورده کردن آرزوهای دوران گذشته است. اما در ایران بازنشستگی در بهترین حالت، مسافرکشی تعریف میشود تا بتوان کمبودهای زندگی را جبران کرد البته اگر توان انجام این کار را داشته باشند.
در حالت دیگر برای تفریح به پارکها پناه میبرند و روزشان را میکشند تا به شب برسند و سر بر بالین بگذارند.
البته بازنشستگانی داریم که به کارهای سختی رو میآورند که بهترین آنها، آبدارچی یا کارگر خدماتی در یک شرکت است که آن هم زمینه ساز تحقیر و توهین به شخصیت بازنشسته است.
شاید گفتن چنین جملاتی هر انسانی را به سیاه نمایی متهم کند، اما اگر به آمارها توجه کنیم، واقیت ها بسیار تاسف آورتر است.
امروزه سازمان تامین اجتماعی بیش از سه میلیون و 500 هزار بازنشسته دارد که بیش از 60 درصد آنها حداقل بگیر هستند و تا 80 درصد بازنشستگان کمتر از دو میلیون تومان در ماه حقوق میگیرند.
بازنشستگان بخشهای دیگر نیز حال و روز بهتری ندارند. به نوعی که بازنشستگان فولاد که ماههاست مستمری نگرفتهاند، جلوی مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و دیگر بخشها تجمع میکنند.
بازنشستگان کشوری نیز وضعیت بهتری ندارند به نوعی که سخنگوی دولت هنگام تصویب بودجه اعلام میکند بنا داریم حقوق بازنشستگان را به بیش از یک میلیون تومان برسانیم.
این آمارها زمانی با افتخار اعلام میشود که خط فقر در کشور ما یک میلیون و 700 هزار تومان اعلام شده و اگر خط فقر را ملاک بگیریم، بیش از 60 درصد بازنشستگان ایرانی، فقیر هستند و این آمارها تاسف بار است زیرا ضعف مالی زمینه ساز افسردگی است و بسیار تاسف آور است که سالمندان جامعه ما بازنشسته باشند.
نکته دیگر اینکه کشور ما به سوی سالمندی حرکت میکند و اگر این روال معیشتی ادامه داشته باشد، در آینده با مردمی رو به رو خواهیم شد که دچار افسردگی هستند. البته اگر به آمار مرگ و میر توجه کنیم، میبینیم که درصد بالایی از کسانی که به بازنشستگی میرسند، در سالهای اول جان به جان آفرین تسلیم میکنند که نکته ای جالب توجه و البته تاسف آور است.