آیت الله بهشتی: فرمان امام علی به مالک اشتر را مبنای سیاست خود قرار دهیم/ هجران نهجالبلاغه در حوزه علمیه سریعتر از بین برود
آیت الله دکتر احمد بهشتی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه و دانشگاه معتقد است که نهجالبلاغه هم در جهان اسلام و حتی در دنیای تشیع غریب است. در حالیکه این کتاب سرمایهای بسیار بزرگ و ارزشمندی است که میتوانیم برای عقاید، اخلاق، سیاست و اقتصاد اسلامی از این کتاب استفادههای بسیار شایانی داشته باشیم.
این عضوهیات علمی دانشگاه تهران تأکید کرد که باید فرمان علی به مالک اشتر را مبنای حکومت خود قرار دهیم، حتی معاویه هم از این فرمایشات بهعنوان مبنای کار خود و به نفع امیال خودش بهرهبرداری میکرده است. وقتی معاویه که با حضرت دشمن بوده از فرمان مالکاشتر این گونه استفاده میکرده، ما باید بند بند این فرمان را مبنای حکومت و سیاست خودمان قرار دهیم.
آیت الله بهشتی به مهجوریت نهج البلاغه در حوزه علمیه اشاره و اظهار کرد: باید بسیار کوشش و توجه کنیم که این کتاب ارزشمند را در همه حوزهها و برای همه طلاب مطرح کنیم. خوشبختانه در حوزه علمیه، بنیاد تخصصی نهجالبلاغه داریم و در برخی دانشگاهها، رشتههای تخصصی مربوط به نهجالبلاغه به وجود آمده و گامهایی برداشته شده تا هجران نهجالبلاغه از بین برود. امیدواریم این گامها سریعتر و گشادهتر برداشته شود.
با توجه به اینکه بخش مهمی از شخصیت و سیره حضرتامیر در نهجالبلاغه متجلی است، چگونه میتوانیم از نهجالبلاغه برای معرفی تشیع حقیقی بهرهمند شویم؟
متاسفانه تشیع آنگونه که باید و شاید به دنیا و مخصوصا به دنیای اسلام معرفی نشده است. البته دستهایی هم در کار است. اشخاص مغرض و بیبندوبار که تلاش میکنند به دلیل بعضی سیاستهای شوم، بین مسلمانان و مذاهب اسلامی فاصله بیندازند و سعی میکنند چهرهای از تشیع نشان دهند که مسلمانهایی که آشنایی زیادی با تشیع واقعی ندارند، از آن زده شوند. این مسئله و مشکل بزرگی در دنیای امروز است. نتیجه آن هم داعش است. آنها به گونه ای پرورش یافتهاند که بنابر عقیدهشان اگر کشته شوند به بهشت میروند. در این شرایط ما باید تلاش کنیم با توجه به منابع اصیل، تشیع را آنگونه که هست به جهاناسلام و بلکه به جهان بشریت نشان دهیم. یکی از منابع دست اولی که بسیار تاثیر دارد، کلماتی است که از حضرت امیرالمومنین بجا مانده است. سیدرضی چکیدهها و قسمتها و نکتههای نابش را در کتاب نهجالبلاغه گردآوری کرده است. نهجالبلاغه، هم عقاید اسلامی را آنطور که باید و شاید تقریر کرده است، هم واقعیت اخلاق اسلامی و هم سیاست اسلامی را. بنابراین اگر بخواهیم با عقاید ناب اسلامی که شیعه به دنبال آن است و با اخلاق ناب اسلامی که تشیع بدان گرایش دارد و با سیاست ناب اسلامی آشنا شویم، راهش این است که با نهجالباغه بیشتر آشنا شویم و آن را از غربت دربیاوریم. متاسفانه نهجالبلاغه هم در جهان اسلام و حتی در دنیای تشیع غریب است. در حالیکه این کتاب سرمایهای بسیار بزرگ و ارزشمندی است که ما میتوانیم برای عقاید، اخلاق، سیاست و اقتصاد اسلامی از این کتاب استفادههای بسیار شایانی داشته باشیم.
آموزههای نهجالبلاغه برای تعالی انسان و برای خروج انسان امروز از سرگشتگی چیست؟
نهجالبلاغه گنج سرشاری و پر از آموزههای عالی انسانی است. چندسال پیش جلسهای در مورد گفتگوی ادیان در مسکو با کشیشهای ارتودوکس داشتیم. من آنجا گفتم امام اول ما شیعیان فرمایشی دارد که هم به درد ما مسلمانان و شیعیان میخورد و هم به درد شما غیرمسلمین، سپس این فرمایش حضرت را برای آنها خواندم که «اَلنّاسُ ثَلاثَهٌ: فَعالِمٌ رَبّانی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاهٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ کُلِّ ناعِقٍ یَمیلونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ لَمْ یَسْتَضیئوا بِنورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَؤُوا اِلی رُکْنٍ وَثیقٍ؛ مردم سه گروهند: دانشمند خداشناس، دانشجوی در راه رستگاری و فرومایگانی بیاراده و سرگردان که هر دعوتی را اجابت میکنند و به هر طرف که باد بیاید به همان طرف میروند، از نور دانش روشنایی نمیگیرند و به پایگاه محکمی پناه نمیبرند» در آخر گفتم که امیدوارم هم ما و هم شما یا از گروه اول یا از گروه دوم باشیم، اما از گروه سوم نباشیم. گفتم که شما بههرحال مبلغ دین هستید ولی این فرمایش، فرمایشی است که به درد همه ما میخورد. اشخاص دیگری هم صحبتهایی کردند تا نوبت به کشیش بزرگشان رسید. به صحبت های دیگران توجه نکرد به این سخن بنده توجه کرد و از فرمایش حضرت امیر خوشش آمده بود.
در ادامه برای آنها خاطرهای هم از خاطرات علامه جعفری خواندم. ایشان به آلمان رفته بودند و در دانشگاه با اساتید آنجا گفتوگویی درباره ارزش انسان داشتهاند. در آن جلسه هرکسی چیزی میگفت؛ علام فرموده بودند: «ارزش انسان، به کارخوبی است که انجام میدهد.» این سخن را از فرمایش حضرت امیر الهام گرفته بود. اساتید از این سخن استقبال کردند. بعد علامه به آنها می گوید که این سخن از حضرت علی است لذا ارزشهای والای انسانی در نهجالبلاغه موج میزند و این ما هستیم که باید بتوانیم این ارزشها را به دنیا عرضه کنیم.
برخی علما بر این باورند که نهجالبلاغه در حال حاضر در حوزههایعلمیه مهجور است. دلیل این مهجوریت از نظر شما چیست؟
بله درست است. ما باید بسیار کوشش و توجه کنیم که این کتاب ارزشمند را در همه حوزهها و برای همه طلاب مطرح کنیم. خوشبختانه در حوزه علمیه، بنیاد تخصصی نهجالبلاغه هم داریم؛ در برخی دانشگاهها، رشتههای تخصصی مربوط به نهجالبلاغه بوجود آمده و گامهایی برداشته شده تا هجران نهجالبلاغه از بین برود. امیدواریم این گامها سریعتر و گشادهتر برداشته شود. بنده هم به سهم خودم سعی کردم خدمتی برای این کتاب انجام بدهم. از چند سال پیش به فکر افتادم که اندیشه های سیاسی-تربیتی علوی را در نامههای نهجالبلاغه مطرح کنم. این کار به لطف خدا انجام شد و در هشت جلد به چاپ رسید و چاپ های متعددی هم خورده است. بعد از نامهها نیز سراغ کلمات قصار رفتهام و در پنج جلد آن را کار کردهام که دوجلد آن فعلا چاپ شده است و تصمیم دارم باقی عمرم را هم صرف کار بر روی خطبههای نهجالبلاغه کنم. حکمت اینکه من از نامهها شروع کردهام این است که دیدهام برخی از محققین مانند علامه جعفری، از ابتدای نهجالبلاغه شروع کردهاند ولی عمرشان وفا نکرده که به پایان برسانند. من هم از همین مطلب ترسیدم که نکند نتوانم به آخر برسانم؛ لذا از نامه ها شروع کردم و بعد هم کلمات قصار را کار کردم. آینده هم قصد دارم روی خطبهها کار کنم. عنوان آن هم اندیشههای سیاسی-تربیتی علوی است. تصمیم دارم مسئله سیاست و تربیت را بیشتر در نهجالبلاغه مورد توجه قرار دهم.
تا چه اندازه نهجالبلاغه را در سیاست های حکومتی و اجتماعی خودمان به کار بستهایم؟
انقلاباسلامی که نتیجه آن جمهوری اسلامی شده، تلاش می کند تا معارف دست اول دین اسلام را در کشور اداره کند. بهخصوص که در راس نظام جمهوریاسلامی همیشه باید یک ولی فقیه آگاه از لحاظ سیاسی علمی و مدیریتی باشد. رمز ماندگاری جمهوریاسلامی نیز همین است. ما انقلاب مشروطه هم داشتیم، اما به جایی نرسید. ولی این انقلاب آمده و پیشبینی کرده که در راس نظام، ولی فقیه باشد؛ همچنان که در کنار مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان است که باید قوانین آن را بررسی کند از لحاظ فقهی و قانون اساسی با اسلام مطابقت داشته باشد. اینها گامهایی است که در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای نهجالبلاغه برداشته میشود اما ایدهآل نیست. باید بیشتر تلاش کرد تا به جانب ایدهآل شدن پیش برود.
با توجه به اینکه حضرت امیر حدود پنج سال حکومت را در اختیار داشتند و مشکلاتی اعم از مشکلات سیاسی-اجتماعی و حکومتی در این دوره نیز وجود داشت، حضرت چطور برای حل این مشکلات اقدام میکردند؟
یکی از محسّنات نهجالبلاغه این است که شخصیتی که مطالبی را به صورت خطبه یا نامه یا کلمات قصار بیان کرده، خودش با مسائل حکومتی و سیاسی درگیر بوده و این خیلی مهم است که شخصیتی با این مسائل درگیر باشد و در این زمینه برای مشکلات راه حلهایی پیدا کند. چیزی که در مشی سیاسی امیرالمومنین خیلی مهم هست، سعهصدر ایشان است. حضرت در برابر امواج مخالف و اشخاص و جریانهای مخالف که دانسته و ندانسته در برابر حکومت حق او میایستادند، با کمال آرامش و سعهصدر برخورد میکرد و سعی داشت که مشکلات را با آرامش حل کند. این درس بزرگی است برای هر حکومتی که بخواهد خط مشی امیرالمومنین را ادامه دهد. ما میبینیم افرادی مانند شریح قاضی در حکومت ایشان سمتی دارند ولی حضرت، ایشان را کنار نمیگذارد برای اینکه جامعه را حفظ کند و جلوی تنش در جامعه گرفته شود؛ یا زیادبنابیه، در خلافت امیرالمومنین پست داشته است گرچه بعدا معاویه او را جذب کرد. حضرت سعی میکرد نیروها را جذب کند و دفع نکند؛ هرکسی را در جایگاه خودش و تحت نظارت خودش قرار میداد. در عین حال کسانی هم بودند که سعی میکردند نیروها را دفع کنند و تنش درست کنند و جامعه را به چند فرقه تقسیم کنند ولی از آنجاییکه حضرت خودش از نزدیک درگیر این مسائل بودهاند، فرمایشاتشان خیلی میتواند برای امروز ما مفید باشد.
در زندگی اجتماعی و سیاسی خود و حکومت خودمان چطور میتوانیم از مشی حضرت امیر الگو بگیریم و از سیره ایشان، برای اصلاح مشکلاتمان بهره بگیریم؟
یکی از مواردی که بسیار به ما کمک میکند، فرمان حضرت به مالکاشتر است. بنده این فرمان را در یک جلد مستقلا شرح دادهام؛ یا وصیتی که حضرت، به امام مجتبی دارد و جنبههای تربیتی آن خیلی گویا است که البته آنرا هم من در یک جلد شرح دادهام. اینها را باید بهعنوان مبنای حکومت استفاده کنیم. جالب است که حتی معاویه هم از فرمان حضرت امیر به مالکاشتر استفاده میکرده است. اطرافیانش به او میگفتند تو که با علی(ع) مخالفی، چرا این کار را میکنی؟ او در جواب میگفت: این مطالب برای من که میخواهم جامعه را اداره کنم، مفید است؛ دلیلی هم ندارد که بگویم این مطالب از علی(ع) است؛ میگویم از ابوبکر است. لذا حتی معاویه هم از این فرمایشات بهعنوان مبنای کارش، و به نفع امیال خودش بهرهبرداری میکرده است. وقتی معاویه که با حضرت دشمن بوده از فرمان مالکاشتر این گونه استفاده میکرده، ما باید بند بند این فرمان را مبنای حکومت و سیاست خودمان قرار دهیم.
یکی از مسائلی که در زمان حاضر خیلی بروز و ظهور دارد، حقوق شهروندی است. حضرت امیر هم که پنج سال حکومت دستشان بوده، با این مسئله مواجه بودهاند. حقوق شهروندی در آن زمان چطور بوده و الان چطور است و ما با تمسک به سیره ایشان چطور می توانیم این حقوق را مراعات کنیم؟
حضرت در دوران حکومتشان، با تمام افراد و طبقات مردم رفتار میکردهاند. روزی حضرت شخصی را در کوچه دید که گدایی میکرد. پرسیدند این فرد چرا و چطور شده که گرفتار شده است؟ جواب دادند که او مسلمان نیست و اهل کتاب است و تاوقتی می توانست کار کند زندگی اش تامین بود حالا که از کار افتاده شده گدایی میکند. حضرت امیر فرمود شما چه مردمانی هستید؟! او تا وقتی می توانست کار کند، از او کار کشیدید و حال که از کار افتاده شده باید وضعیتش اینطور باشد؟ حضرت فورا دستور داد از بیت المال برایش حقوقی تعیین کنند. این رفتار امیرالمومنین نشان میدهد که حتی ما با غیر مسلمانها چطور باید رفتار کنیم. در حکومت و جمهوری اسلامی حتی غیرشیعیان هم حقوق شهروندی دارند چه برسد به غیرمسلمانها. لذا حقوق مردان، زنان، کودکان و اقشار مختلف مردم باید مراعات شود. اگر به امیرالمومنین فرصت میدادند، کارهای فرهنگی بزرگی انجام میداد. حضرت جملهای دارد که وقتی آن را می خوانم، اشکم جاری می شود. «اگر این قدم های من بر این لغزش گاههایی که وجود دارد استوار میشد، بسیاری از چیزها را تغییر می دادم» این جمله نشان میدهد که امیرالمومنین بهخاطر گرفتاریهای جنگی، متاسفانه بسیاری از آرمانهای خودش را نتوانسته پیاده کند گرچه این آرمانها و ایدهها در بیانات حضرت، برای اهل تحقیق و عمل، متبلور است. در جمهوری اسلامی حال که پاهایمان روی لغزشگاهها محکم شده، باید از فرصت استفاده کنیم و ایدههای امیرالمومنین را یک به یک پیدا و در جامعه پیاده و به آنها عمل کنیم.
منبع: شفقنا