شاهنامه شاهکار بشری است
شاهنامه خوانی هنری است که از دیرباز در ایران رواج داشته و از گذشته تا به امروز نیز بسیاری هستند که برای زنده نگاه داشتن آن تلاش می کنند.
علیرضا امامی فرد در جهان اقتصاد نوشت: اگر از بسیاری از افراد پرسش شود که شاهنامه خوانی بیشتر در کجا اجرا می شود، بسیاری اسم قهوه خانه به ذهنشان می آید.
این روزها، جواد رنجبر درخشی لر در حال شاهنامه خوانی در تبریز است. اما نه در قهوه خانه ها، بلکه در خانه هنرمندان تبریز این فعالیت را انجام می دهد.
به همین منظور گفت و گویی داشتیم با ایشان تا هم از حال و روز این روزهای شاهنامه خوانی جویا باشیم و هم علت تاکید ایشان روی این هنر تاریخی را بدانیم.
قبل از هر چیز بهتر است برای خوانندگان توضیح دهید که شما این روزها در تبریز مشغول چه کاری هستید؟
مدت ها بود که در نظر داشتم یک کارگاه شاهنامه خوانی در تبریز برگزار کنم. این اثر جاودانه بشری هنوز در بین دانشجویان و اهل کتاب و تحقیق چندان رایج نیست. در تبریز هم متاسفانه به طور رسمی چنین کارگاه و کلاس هایی وجود نداشت. بنابراین دست به کار شدم و با کمک چند نفر از دوستان و مساعدت خانه هنرمندان تبریز این جلسات را برگزار می کنیم. کارگاه شاهنامه خوانی ما از یک ماه پیش شروع شده است.
چرا برای شاهنامه خوانی تبریز را انتخاب کردید؟
در تهران هم شاهنامه خوانی خواهیم کرد. الان در حال فراهم کردن مقدماتش هستیم. اما این که چرا تبریز، خب، اول این که تبریز شهر من است. دیگر این که تبریز سابقه طولانی در فرهنگ و هنر و ادبیات دارد. کمابیش ادبیات مدرن از طریق تبریز در ایران رواج پیدا کرده است. بیشتر اساتید درجه اول ادبیات ایران هم تبریزی بوده اند. این شهر از نظر فرهنگی مهم است. اما جلسات شاهنامه خوانی در آن برگزار نمی شد. با این که شاهنامه خوان های قهار و شاهنامه شناس های بزرگی دارد. از سوی دیگر شاهنامه اثر ملی ماست و به نظرم باید در همه شهرهای ایران خوانده شود.
اگر بخواهیم شاهنامه خوانی این دوره را با سالهای دور مقایسه کنیم، به نظر شما تفاوت هایی خواهیم دید یا شاهنامه خوانی تفاوت چندانی در روند خود نداشته است؟
پرسش خوبی را طرح کردید. شاهنامه خوانی یا هنری قهوه خانه ای بود و به صورت نقالی اجرا می شد و یا یک کار سنگین دانشگاهی بود که فقط اساتید بزرگ و دانشجویان مبرز از عهده اش برمی آمدند و بیشتر هنری مردانه بود. اما اکنون به یک کار فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده و روایت های جدید (نه تحریف شده) از شاهنامه مطرح می شود. همچنین علاقه و حضور زنان در این کارگاه ها که در سراسر ایران برگزار می شود و من کمابیش از آن ها خبر دارم بسیار زیاد و ستودنی است.
فکر می کنید چه مکانهایی این روزها مناسب با شاهنامه خوانی باشد؟ آیا قهوه خانه های امروزی محیط های در شان شاهنامه خوانی است؟
همه جا می تواند شاهنامه خوانده شود. شاهنامه را می شود به صورت فیلم ساخت و یا نمایش. در قهوه خانه و میدان هم می شود اجرا کرد. اما شیوه اجرای کارگاهی که ما در پیش گرفته ایم و در ایران در بسیاری از شهرها هم اکنون اجرا می شود شیوه امروزی تری است و مفید تر. چون نسل جوان عمدتا با تحصیلات دانشگاهی می آیند و در این کارگاه مشارکت می کنند.
آیا شاهنامه به نیازهای فرهنگی نسل ما پاسخ می دهد؟
شاهنامه شاهکار بشری است. متعلق به همه زمان ها و مکان هاست. سایر آثار جهانی هم همین طور هستند . مثلا نمایشنامه های شکسپیر را نمی توان منقضی شده دانست. شاهنامه هم به دلیل زبان فاخر و بسیار عالی خود نیاز ماست. می دانید که امروز فارسی به دلیل کم سوادی گویندگان و نویسندگانش و عمومی شدن به واسطه شبکه های اجتماعی در حال قهقراست. شاهنامه خوانی کمک زیادی به دانستن ظرفیت های زبان فارسی و توانایی های آن می کند. از سوی دیگر اسطوره ها و افسانه های ایرانی را می آموزد. اسطوره ها عقل نخستین بشر است و اهمیت بسیاری در دانستن عمق و معنا و تحولات زندگی بشری دارد. با شناخت اسطوره ها ما می فهمیم که اعتقادات و رفتارهای ما ریشه در کجا دارد. از طرف دیگر شاهنامه سند ملی ماست. این ویژگی شاهنامه منحصر به ما ایرانیان است و باید قدردان استاد فردوسی باشیم که چنین کار بزرگی را انجام داده و در اختیار ما قرار داده است.
پس این طور که مشخص است شما از شاهنامه خوانی در قهوه خانه های امروزی دفاع می کنید؟
چرا که نه. شاهنامه ظرفیت روایی و اخلاقی بی نظیری دارد و می تواند در جمع های مختلف روایت شود و شنوندگان به قدر دانش و استعداد خود از آن بهره برند.
برخی در شبکه های اجتماعی یا مقاله ها می نویسند که شاهنامه ضد زن یا ضد عرب یا ضد ترک بوده است. آیا با این حساب شاهنامه خوانی در این روزگار ناخوشایند نیست؟
کسانی این ادعاها را مطرح می کنند که هیچ از شاهنامه نخوانده اند. شاهنامه به هیچ وجه این هایی که گفتید نیست. بله نمی توان نگاه امروز به زنان رادر شاهنامه یافت. اگر یافته می شد باعث تعجب بود. هزار سال پیش فردوسی نمی توانسته فمنیست یا یک حامی حقوق حقوق زنان باشد که مفهومی است صد ساله. از سوی دیگر شاهنامه اساسا تفکر نژادپرستانه ندارد. اگر درباره ترک ها و نابخردی آن ها می نویسد درباره نابخردی ایرانیان هم می نویسد. کیکاووس یک شاه ایرانی نابخرد است. یا گشتاسب شاه ایرانی بر علیه فرزند پهلوان خود ، اسفندیار، توطئه می کند. در مقابل تورانی ها شخصیت برجسته ای به نام پیران دارند. مرد محترم و پهلوان قدری است. بنابراین قضاوت یک طرفه ای که در مکاتب ناسیونالیستی اروپا درباره نژادها و کشورها وجود دارد درشاهنامه نمی یابید. ای کاش کسانی که چنین برداشت هایی از شاهنامه می کنند یک بار این اثر جاودان را بخوانند تا بدانند که قضاوت منصفانه ای در این باره ندارند.
یعنی شاهنامه می تواند باعث نزدیکی قوم ها و ملت ها شود؟
بله قطعا همین طور است. شاهنامه هم از نظر زیبایی شناسی بی نظیر خود و هم با محتوای ارزشمند و شکوهمند خود می تواند باعث ارتقا شناخت خوانندگان و در نتیجه نزدیکی ملت ها و قوم ها شود.
چه مشکلات اقتصادی سر راه کسانی است که مشغول شاهنامه خوانی هستند ؟ کسی با شاهنامه خوانی می تواند امرار معاش کند؟
قطعا نه. شاهنامه خوانی کار فرهنگی صرف است. هیچ در آمدی ندارد. تازه باید میلیون ها تومان صرف یادگیری شاهنامه کرد. خرید کتاب هایی که در زمینه شاهنامه نوشته شده خودش هزینه بزرگی است.
آیا شاهنامه خوانی در خارج از کشور هم برگزار می شود؟ اگر پاسخ مثبت است، بازخورد آن چه بوده و چه مشکلاتی سر راه این کار فرهنگی است که اجازه این را نمی دهد که بیشتر شناخته شود؟
بله در خارج از کشور هم شاهنامه خوانی رواج دارد. ببینید مشکل خاصی در راه شاهنامه خوانی وجود ندارد. غیر از این که به طور کلی کتاب و فرهنگ در ایران غریبه است. کسی کتاب نمی خواند. نه شاهنامه و نه کتاب دیگر. از این رو شاهنامه هم در غربت افتاده است.