مشکلات شهری تامین درآمدهای پایدار برای شهر
یکی از دغدغههای مدیران شهری تامین منابع درآمدی برای شهرداری هاست و این وضعیت از ابتدای برنامه اول توسعه در سال۱۳۶۸ و با اجرای سیاست تعدیل و کم رنگ شدن نقش دولت در دادن تخصیص اعتبار به شهرداریها پررنگ گردید.
امیراحمد زندآور-منتخب پنجمین دوره شورای شهر اصفهان در جهان اقتصاد نوشت: سیاست قطع کمکهای دولتی (کم شدن) که بدون در نظر گرفتن منابع درآمدی جایگزین صورت گرفت مشکلات عدیدهای را برای ما شهرداریها بوجود آورد بطوریکه امروزه حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد درآمد شهرداریهای کلان شهرها از فروش تراکم و عوارض، صدور پروانه ساختمان حاصل میگردد.
یکی از راههای عدم تحقق درآمد شهرداریها نداشتن شناخت درست در تامین منابع درآمدی است که در این چند ساله اخیر راحتترین راه کسب درآمد در کلان شهرها، فروش تراکم بوده و عامل اصلی آن نیز نقش دولت در آزاد گذاشتن شهرداری در جهت تامین منابع درآمدی است.
طی سی سال گذشته با اجرای سیاست خود کفایی و خود اتکایی شهرداریها و بدون پیش بینی منابع درآمدی جایگزین بخشهای در آمدی شهرداریها در وضعیت ناپایداری قرار گرفتهاند.
در حداقل مطلوب کیفیت و خدمات رسانی در شهر نیازمند تامین منابع مالی و پایدار است.
از جمله محدودیتها برای حل مسائل شهری و ناکارآمدی درآمدی، خدمات رسانی در اکثر شهرها و کشورهای در حال توسعه ناکار آمدی نظام مدیریت مالی، ناپایداری درآمدها و عدم کفایت منابع مالی، بیتوجهی به برنامه ریزی حتی پس از تصویب قانون شهرداریها تصویر روشنی از درآمد شهرداریها و تامین منابع درآمدی یروژههای شهری پیش رو نیست. چالش اساسی در خصوص نظام تامین مالی شهرداریها در کشور ما در این نکته نهفته است که هیچگاه رابطهٔ میان وظایف، مسئولیت و منابع برقرار نشده است.
همیشه تلاش بر این بوده تا موضوع تامین مالی شهرداریها در چهار چوب خارج از اقتصاد بخش عمومی، تعیین تکلیف شود.
نکتهٔ قابل توجه در ایران در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی همیشه بین دو حداقل و حداکثر هستیم یعنی تعادل و حد وسط در بسیاری از رفتارهایمان نداریم.
بعنوان مثال اگر پدیدهای را بخواهیم مورد قضاوت قرار دهیم به یکباره قضاوت مثبت یا منفی میکنیم؛ هیچگونه حد اعتدالی نداریم که عمدتا ریشه در مسائل فرهنگی ما دارد.
در ایران یکپارچگی بین نهادهای متولی شهر برقرار نیست حتی در بعضی موارد بین شورای شهر و شهردار مستقر هم، این همگرایی نیست.
برنامهها، محورهایی را اشاره میکنند اما شهرداری و مدیران شهری پروژههای خود را اجرا میکنند و به برنامهها و سند چشم انداز نسبت میدهند و از همین باب است که با حجم افسار گسیخته پروژههای شهری مواجهیم که تناسبی با برنامه ندارد.
شهر اصفهان برای رشد و شکوفایی نیاز به سیاستهای تازهای دارد
گرچه اصفهان شهری است با سابقه برنامه نویسی و سندهای چشم انداز بیست ساله و برنامه ۵ ساله اما وقتی کیفیت اسناد موجود و ماموریتهای درونی آن را بررسی میکنیم ابهامات جدی در نوع مدل برنامه نویسی و سند نویسی میبینیم.
وقتی شهرهای مختلف جهان مانند استامبول یا سیدنی ماموریتی برای خود تعریف میکند شخصا بر یک یا دو محور اساسی که در آن دورهٔ ماموریت و سند چشم انداز نقطهٔ عطف شهر تعریف میشود، متمرکز شده و در راستای تحقق آن گام برمیدارند.
برای مثال استامبول در حوزهٔ میراث فرهنگی کرده تا دروازه ورود به دنیای غرب باشد یا سیدنی در حوزهٔ محیط زیست و بر شهر ارتباط محور متمرکز شده است. کلیه چارچوبهای شهری نیز باید در اختیار این هدف باشد تا پیشرفت لازم حاصل شود و در پایان هر برنامه مسیری که سیاست گذاران و تصمیم سازان و تصمیم گیران مشخص کردهاند سنجش شود.
امور جاری شهر نیز البته در قالب پروژهها انجام میشود اما در این همه ایدهها و اسناد و برنامههای ۵ ساله و ۱۰ ساله شهر اصفهان که بعضا به یکدیگر پیوسته شدهاند همه گونه حرفی و همه جور برنامهای خواهیم یافت. مثلا در اصفهان مسجد محور شهری با الگوهای اسلامی، شهری روان در حمل ونقل در ترافیک و صدها آیتم دیگر معرفی میشود یا شهری با چشم انداز بینظیر سرسبز و آباد، شهر اقتصاد محور، شهر خلاق، شهر کودک، شهر صنایع و غیره معرفی شده است.
چنین برنامهها و اسنادی حتی اگر تمام ظرفییتها ی بنیادین یک شهر یا پتانسیل دولت هم در خدمت آن قرار گیرد و تمام توان خود را برای رسیدن به این اهداف به کار ببندد آن هم در یک بازه ۵ ساله راه به جایی نمیبرد و زمان بیشتری نیاز دارد.
با یک بررسی میتوان فهمید که بسیاری از پروژههای به اصطلاح شاخص نتوانستهاند به بهره برداری رسیده و باعث شوند سرمایهها و سرمایه گذاریهای بیشتری در شهر اصفهان جذب شود و از همه مهمتر نقش بازاریابی شهری را برای جذب شهروندان، گردشگران، سرمایه گذاران مطلوب را برای سفر یا استقرار در شهر به خوبی ایفا نمایند.
چالشهای مدیریت شهری در وضع موجود شهر اصفهان:
۱- فقدان سند آمایش سرزمین
۲- عدم یکپارچگی بین مدیریت شهری
۳- کافی نبودن تجهیزات و امکانات مدیریت بحران شهر
۴- عدم ثبت اطلاعات دقیق و آمارهای مربوط به بحرانهای گذشته و نداشتن تجزیه و تحلیلهای علمی درباره آنها
۵- عدم استراتژی کارآمد برای مدیریت شهری
۶- عدم تعریف درست و عملیاتی از شاخصهای شهرپایدار
۷- محدود بودن وظایف نهادهای مدیریت شهری
۸- نداشتن درآمد پایدار برای شهرداری
۹- عدم شفافیت داراییهای شهرداری
۱۰- خردشدن اراضی و تراکم و ساخت و سازهای غیر مجاز در کاربرهای عمومی