ماجرای پورشهسواری وزیر بهداشت از زبان خودش
حسن قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت دولت روحانی، چشمپزشکی است که یکی از پرخبرترین و شناختهشدهترین وزرای دولت یازدهم بود. این شناخته شده بودن هم به واسطه خبرها، اقدامات و عملکرد خودش و وزارت تحت امرش است و هم شایعهها و حاشیههایی که پیرامون او وجود داشت.
طرح تحول سلامت که از آن به عنوان یکی از بزرگترین اقدامات دولت یازدهم یاد میشود، بخشی از عملکرد او به حساب میآید. علاوه بر این، حضورش بر بالین هر فرد مشهوری که سروکارش به بیمارستان میافتاد و از آن سو بحث میزان سرمایهای که دارد و همچنین حملات و انتقاداتی که در رسانههای منتقد و مخالف دولت، شبانهروز نثار او میشود، باعث شده نام قاضیزادههاشمی هر روز به دلیلی در رسانهها و اخبار روی پرده و پشت پرده باشد. برای انجام گفتوگو پیرامون همین موضوعات و مسائلی دیگر، صبح روز گذشته، جمعه سیام تیر ٩٦، در دفتر کارش در طبقه شانزدهم ساختمان وزارت بهداشت و درمان در شهرک غرب به ملاقات او رفتم.
در مدت اخیر بهیکباره حجم حملات رسانهای به شما زیاد شد. اوایل دولت اینطور نبود. تحلیل خودتان از این حجم تخریبهای هم بادلیل و هم بیدلیل چیست؟ اینکه رسانههای یک جریان خاص سیاسی، شما را زیر ضرب گذاشته و بهشدت حمله میکنند. دلیلش به نظر خودتان چیست؟
حقیقتش اگر بخواهم بگویم، خودم هم نمیدانم، چون با عقل و منطق جور درنمیآید که کسی علاقهمند به کشورش و به انقلاب باشد، وفادار به امام و رهبری و پاسدار خون شهدا باشد و بعد چنین رفتارهایی را با او و کسانی که به میدان آمدند و در کارزار سخت باید حمایت شوند، بکنند. حملاتشان هم اصلا منحصر به فرد نیست، به کلیت دولت است. وقتی با رئیسجمهور که هم قانونا و هم شرعا و منطقا، نفر دوم کشور است، رفتارهای سخیفی را میبینیم، برای بقیه اعضای کابینه و مدیران ارشد دولت در سراسر کشور، دیگر چه انتظاری است. من واقعا خودم پاسخی برای سؤال شما ندارم.
خب آنها میتوانند بگویند درست است که دولت رأی مردم را دارد و رئیسجمهور نفر دوم کشور است، ولی آیا ما نمیتوانیم انتقاد کنیم؟
مردم باهوش هستند و میفهمند که این خلافواقع است. آنها که انتقاد نمیکنند، بیرحمانه تخریب میکنند. کاری که بعضی از رسانههای بیگانه هم با ما دولتیها نکردند، آنها انجام میدهند و به نظر من اگر غیر از این بود، مردم آنها را در انتخابات باور میکردند.
این هم بهانهای شده برای بعضی از افراد یا جریانهای افراطی که هر نوع تخریب را به حساب پرسش و نقد میگذارند. ممکن است خودشان متوجه نباشند که خلاف میگویند، اما من معتقد هستم مردم میدانند که اینها راست نمیگویند و اگر غیر از این بود، تصمیم مردم در اتفاقاتی که در سه، چهار سال گذشته افتاد و برای کشور سرنوشتساز بود، چیز دیگری میشد.
در انتخاباتها مثلا؟
بله حتما. بالاخره ما در جاهایی که بیشترین تخریب را از بعضی از این رسانهها شاهد بودیم، کمترین اقبال مردم را هم نسبت به آنها شاهد بودیم. من معتقد هستم این مسیر ادامه پیدا خواهد کرد و متأسفم از اینکه ما بعضی از سرمایههای اصلی انقلاب را در همین مسیر از دست میدهیم. چون بیاعتمادی به اینها، بیاعتمادی به نهادهایی است که اینها، آن نهادها را نمایندگی میکنند. واقعا برای کشور، بالاترین خسارت است و در حق ملت، مهمترین خیانت محسوب میشود.
اینکه گفتید یکسری سرمایهها را از دست میدهیم یا دادیم، میتوانید مشخصا اشاره کنید سرمایههای فردی است یا یک نهاد منظور شماست؟
نه، منظور من نهاد است. منظورم استوانههای انقلاب است. اصلا معطوف به شخص هم نیست. برای ما خیلیخیلی مهم است که نگاه مردم نسبت به سپاه و نسبت به بسیج که باید بالاترین اعتبار مردمی را داشته باشد، چه باشد. خیلی برای این کشور مهم است. ما جانمان را دادیم برای اینکه این اعتماد شکل بگیرد و عدهای بهراحتی این را به تاراج گذاشتند. از این بابت جای تأسف عمیق است.
شما معتقد هستید مثلا فلان رسانه وابسته به سپاه با این کارها باعث میشود به کلیت ساختار سپاه آسیب وارد شود؟
حتما همینطور است. آنچه انتظار است، حمایت از کلیت نظام و انقلاب است. بعضیوقتها ممکن است حتی مطلبی واقعیت هم داشته باشد، ولی رفتار ما باید مشابه همان دو مادری باشد که یک طفل را خدمت مولا علی (ع) بردند و مادر واقعی صرفنظر کرد از اینکه بگوید این فرزند من است، بهخاطر اینکه حیات طفل در معرض تهدید قرار گرفته بود.
وضع انقلاب هم اینطور است. خیلی از موارد و مقاطع است که آنهایی که واقعا ریشهدارتر هستند باید خوندل بخورند، ولی زبان در کام ببندند. اما متأسفانه الان وضعیت عوض شده است. ما احساس میکنیم هدف، وسیله را توجیه میکند. این منطق اسلامی و منطق افراد منصف نیست و مسیر باطلی است.
شما چندروز پیش در جایی گفتید که نمیشود هم کار کرد و هم کتک خورد، آیا خسته شدهاید از این وضعیت؟
بله، از این وضعیت خیلی سال است که خسته شدیم. اگر سال ٩٢ هم وارد کابینه آقای دکتر روحانی شدیم، با این پیشبینی بود که بعد از دولت آقای دکتر احمدینژاد، احتمالا همه عقلا و بزرگان به این نتیجه رسیدهاند که دعوا کافی است. باید برای مردم کار کرد. باید شعارهای انقلاب را به نتیجه رساند. کشور درگیر مشکلات بسیار زیادی است.
منطقه کاملا ملتهب است و ضرورت دارد همه با هم باشیم برای اینکه بتوانیم بر مشکلات فائق آییم. آنچه ما را خسته کرده، حاشیههاست، دعواهاست که از نظر من تماما ناشی از خودشیفتگی و خودمحوری و خودبینی یا خودبزرگبینی یا قدرتطلبی است. این را مردم میفهمند و به نظر من مردم هم خسته میشوند.
آنها میتوانند بگویند ما با این انتقادات، مشکلات مردم را بازنمایی میکنیم.
بله درست است. جناح مقابلشان هم در مقاطعی همین را میگفت. خطاب من به یک مجموعه نیست. خطابم به همه کسانی است که مدعی ساختن یک ایران آزاد و آباد و مردمی هستند. بله، ممکن است گروه مقابلشان هم همین را بگویند، ولی این بشر دوپا، تنها جنبدهای است که برای هر فعل و عملی که انجام میدهد، بیشترین توجیه را دارد.
فرض کنید الان به سال ٩٢ برگردیم. دولت روحانی تازه انتخاب شده و برای کابینه با شما صحبت میشود. با وضعیتی که در این چهارسال تجربه شد، آیا دوباره وزارت را قبول میکنید؟
پاسخش خیلی سخت است.
به خاطر همین حملات میگویید؟
اگر بخواهم به خودم و خانوادهام و منافع شخصی فکر نکنم، بله حتما جواب مثبت خواهم داد. به خاطر اینکه خدمات بسیار ارزندهای در این دولت در حوزه سلامت اتفاق افتاد و البته در بقیه حوزهها هم کارهای خیلی خوبی شد که مردم، قدردان آن هستند.
یعنی اگر منافع خودتان و خانواده را در نظر بگیرید پاسختان منفی است؟
اگر بگیریم و درعینحال به عقلمان اعتماد کنیم که طبیعی است ورود به این عرصهها به صلاح نیست. بهخصوص با رفتارهایی که شاهد بودیم. مطمئنا افرادی که توانمند باشند و در این وضعیت آبروی خودشان که هیچ، آبروی بستگانشان را مدنظر داشته باشند، از قبول مسئولیت سرباز میزنند.
کدامیک از حملات و نقدها بیشتر از همه عصبانی یا ناراحتتان کرد؟
من اصلا برای حملات شخصی اهمیتی قائل نیستم. ولی آن چیزی که سخت است، کلیت حملات به دولت است و بدترینش به نظر من این است که میخواهند بگویند اینها اهل مسامحه هستند. اینها جادهصافکن سکولاریسم هستند.
چه کسانی؟ کسانی که همه وجودشان را برای اسلام و انقلاب گذاشتند و در خانواده هر کدامشان یکی دو شهید است. به اعضای کابینه نگاه کنید که چه سوابقی داشتند، اما دائم این دروغ را تبلیغ میکنند. درعینحال، بخشی از آن هم، بحث اشرافیگری است که البته به نظر من از سلاحهای نخنماشده است که در این ٣٧، ٣٨ سال علیه خیلیها استفاده شد و مردم این را فهمیدهاند؛ یعنی یکی اینکه بخواهند بگویند اینها جادهصافکن غرب هستند و در همین مسیر سکولار، دنبال دینزدایی هستند.
این خیلی دردناک است واقعا و بعد هم بخواهند بگویند که خودشان انقلابی هستند و ماها خیر. باید ببینیم ریشه این افراد چیست و ریشه آنهایی که الان ایستادهاند و برای کشورشان از آبرو و حیثیت خود که مهمترین داشته آنهاست مایه میگذارند، کجاست، سوابق هر کدام را بررسی کنند. بعد هم میخواهند بگویند اینها به فکر محرومان نیستند، ما به فکر محرومان هستیم؛ آن هم با آن کارنامهای که واقعا روزبهروز کشور را به سمت پرتگاه و مردم را به سمت فقر و تهیدستی بیشتر رهنمون کرد.
در صحبتتان گفتید که شما را یعنی دولت را متهم میکنند به سکولاریسم و غربگرایی و اشرافیگری. منتقدان میگویند که دکتر هاشمی خیلی پولدار است، شما پولدار هستید؟
من از روز اول، تأیید کردم که پولدار هستم. نگفتم که ندارم. الان هم نفی نمیکنم. معتقد هستم که اگر کسی سرمایهدار است، اصل باید بر این باشد که از کجا و از چه مسیری آورده. خیلی از کسانی که دیگران را متهم میکنند، این رفتارشان ناشی از تفکراتی است که اسلامی نیست و ما سابقه آن را در بحبوحه انقلاب، بهخوبی میشناسیم و میدانیم و دیدیم. خودشان نگاه کنند به زندگی شخصیشان یا زندگی کسانی که معلمشان هستند.
ببینند چه بخشی را از مسیرهای نامشروع کسب کردند که البته خودشان فکر میکنند مشروع است. آنچه در زندگی ما هست، سر سوزنی از مسیر قانونی و شرعی به دست نیامده. برای آن زحمت کشیدیم. درعینحال هم ارزشی برای آن قائل نیستیم. مهم سبک زندگی است که سبک زندگی ماها، تربیت بچههامان و حیطه فعالیت ما، کاملا مشخص است.
همه پول و سرمایهتان را از راه پزشکی به دست آوردید؟
بله. این هم سؤال خیلی خوبی است. من هیچ کار غیر پزشکی نکردم؛ یعنی اگر درآمدی داشتم، پول رفته در بانک و منطق من این بوده که...
یعنی کارهای جانبی مثلا ساختوساز و خریدوفروش و... نداشتید؟
نه هیچچیز. همه همکاران و جامعه پزشکی میدانند. منطق من هم این بود که ما یک بچه شهرستانی بودیم و خدا لطف کرده در این لباس آمدیم. این کشور برای ما هزینه کرده و یک دقیقه آن هم مهم است. نباید وقتمان را به جز کار طبابت و پزشکی و آموزشدیدن و آموزشدادن، صرف چیز دیگر کنیم.
درباره شما میگویند وزیر پورشهسوار، آیا شما پورشه دارید؟
این هم سؤال خیلی خوبی است. من فکر کنم ٨، ٩ سال پیش، نمیدانستم که وزیر میشوم. آن موقع دنبال ماشین میگشتم. ماشین پرادو داشتم، ولی پرادوها زود چپ میکرد. دنبال همین ماشینهای شاسی بلند بودم که گفتند این بهترین ماشین است (پورشه) که من هم خریدم؛ آن موقع حدود ٢٠٠ میلیون تومان.
هنوز آن اتفاقات زمان آقای احمدینژاد نیفتاده بود که قیمتش میلیاردی شود.
نه، قبل از آن تبدیل قیمت ارز بود.
چه مدلی بود همین شاسیبلند؟
کاین است.
تا چه زمانی داشتید؟
هنور هم دارم. داشتنش هم حکایتی جالب است. من از روزی که وزیر شدم تا الان، یک ثانیه هم پشت آن ماشین ننشستهام. معتقدم که مسئولیت، بالاخره ضرورتهایی را ایجاب میکند و یک مسئول نمیتواند آنطوری رفتار کند که قبل از دوران مسئولیتش هست. و از آن طرف باوجود فشاری که همسرم داشت، برای اینکه آن را بفروشم؛ از ابتدا هم راضی نبود و میگفت همین ماشینی که هست خوب است. من میگفتم ما به جاده میرویم و بالاخره باید ماشین امن باشد. من که پول دارم، دلم هم که میخواهد.
وقتی نخرم یعنی نفاق دارم، آن هم به خاطر حرف دیگران. این چیزی که متأسفانه در کشور شایع است. بههرحال باوجود اینکه ایشان اصرار میکرد، من تا امروز آن را نفروختم، نمیفروشم هم. دلیلش هم یکی، همسایههاست. اگر من در ابتدای مسئولیتم آن را میفروختم. فکر میکردند من وزیر شدم و حالا میخواهم ریا کنم. یکی از دلایل هم پسرم است.
نمیخواستم قضاوتش راجع به پدرش این باشد یا به نحوی آموزش ببیند که باید ریاکاری کند. بالاترین آسیبی که به کسی ممکن است وارد شود، دچار نفاق شدن و ریاکاری است. خیلی گفتند و نوشتند و شاید راه سادهترش هم این بود که من الان پاسخ شما را میدادم که نه، ندارم. شاید خیلی از خوانندگان شما هم قانع میشدند، البته من میفهمم که گفتن این هزینه دارد ولی این هزینه در برابر آن نفاق ارزشش خیلی بیشتر است.
آنها که همین اتهامها را میزنند. آنها خودشان از همه ریاکارتر هستند. بنابراین باید جامعه را عادت داد و افراد را و بهخصوص مسئولان را، که آن چیزی که هستند بنمایانند. نه آنی که مردم دوست دارند. اگر خودشان را به آن شکل درآوردند، معنیاش این است که نفاق دارند و این در بزنگاههای مختلف، هزینههای سنگینی را برای دین و برای کشور ایجاد میکند.
چند فرزند دارید و به چه کاری مشغول هستند؟ تحصیلات آنها چیست؟
سه فرزند دارم، دو دختر و یک پسر، فرزند اول من- دختر - الان متخصص روانپزشکی است و در حاشیه کرج مشغول طبابت و کار است و همسرش هم جراح مغز است. فرزند دوم هم دختر است که او هم پزشکی را تمام کرده و سال آخر تخصص روانپزشکی میخواند. فرزند سومم هم سال دوم پزشکی را تمام کرده، پسر است و مشغول تحصیل.
طرح تحول سلامت را خیلیها به عنوان یکی از بزرگترین اقدامات دولت میشناسند و در انتخابات اخیر هم یکی از برگهای برنده اصلی دولت بود، اما در آن سو منتقدان زیادی هم دارد، برخی میگویند بودجه زیادی صرف آن شده و گروهی از اینکه بیشتر پول آن به پزشکان داده شده حرف میزنند، پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
بله، این هم سؤال خیلی خوبی است و نشان میدهد که قدرت رسانههای مخالفان دولت چقدر بالاست. به طوری که روی خود مدافعان دولت و حتی روی بعضی از اعضای دولت هم اثر گذاشته، که بپذیرند طرح تحول سلامت، هزینه زیادی روی دست دولت گذاشت. من فقط چند عدد را عرض میکنم. مجموع پولی که دولت تا امروز برای طرح تحول سلامت گذاشته حدود ١٢ هزار میلیارد تومان است که یک قلم آن بیمهشدن رایگان ١١ میلیون نفر بوده. در کنار همه دستاوردهای دیگری که داشته، مقایسه کنید با پولی که دولت برای خودکفاشدن گندم پرداخت. سالانه ١٥ هزار میلیارد تومان، آن رقم ١٢ هزار میلیارد در طول چهار سال گذشته بود. دولت سالانه ١٥ هزار میلیارد تومان برای گندم پرداخت میکند که هشت هزار میلیارد آن تقریبا میشود گفت فقط برای این است که بگوییم ما خودکفا هستیم.
چون همان مقدار گندم را به قیمت هشت هزار میلیارد کمتر میشود وارد کرد. رقمی را آقای دکتر جهانگیری فرمودند راجع به بودجه آموزشوپرورش که از ١٤ هزار و ٢٠٠ میلیارد تومان در سال، در شروع دولت به ٣١هزارو ٥٠٠ میلیارد تومان رسیده. فقط با این دو عدد مقایسه کنید، دستاوردهای طرح تحول سلامت را و رضایتمندیای که مردم از این خدمت معیشتی و انسانی دارند در مقایسه با دو اقدام دیگر.
یعنی کار دولت برای خودکفایی گندم و تازه گندمی که بخشی از آن نیاز نیست و خوراک دام میشود و تبدیل به نان نمیشود و اقدامی که در مورد آموزشوپرورش کرد و رضایتمندی و عدم رضایتی که ممکن است در جامعه آموزشوپرورش ما باشد. در طرح تحول ما عددی را هزینه نکردیم در کنار دستاوردی که داشتیم. هنوز خیلی فاصله داریم حتی در مقایسه با بعضی از کشورهای اطرافمان.
وضعیت هزینهکرد سلامت در دیگر کشورها چگونه است؟
آمریکا هزارو ٨٠٠ دلار به ازای هر نفر هزینه میکند، عربستان ٦٠٠ دلار سالانه و ترکیه ٤٠٠ دلار. ما حدود ٢٠٠ دلار هزینه میکنیم. بنابراین هنوز خیلی فاصله داریم. نه با کشورهای پیشرفته، حتی با بعضی از کشورهای اطرافمان و با آن چیزی که رهبری در سیاستهای کلی نظام سلامت ابلاغ کردند، ایشان گفتند سهم سلامت از جیدیپی، متوسط منطقه باشد. ما هنوز تا رسیدن به عدد متوسط منطقه، سالانه باید هزاران میلیارد تومان علاوه بر آنچه هزینه میکنیم، هزینه کنیم.
درباره اینکه بخش بیشتر این پول به جیب پزشکان رفته است، چه پاسخی دارید؟
پس این همه ساختوساز شد از کجا تأمین مالی شد. ما حدود پنج هزار خانه بهداشت و مرکز بهداشتی ساختیم. برای اولین بار در تاریخ ایران، ٢٥ هزار تخت بیمارستانی در یک دولت اضافه شد؛ یعنی میتوانیم بگوییم اندازه چهار دولت کار شد. تجهیزات بیمارستانی نزدیک به سه هزار میلیارد تومان توزیع شد.
پس اینها از کجا آمد؟ از مجموع پولهای طرح تحول سلامت، این اعدادی که میگویم و اسناد آن هم هست، هم سازمان بازرسی کل کشور و هم دیوان محاسبات میتوانند ملاحظه کنند. فقط ١١ درصدش رفته برای دستمزد پزشک و هشت درصد آن رفته برای دستمزد پرستار و پیراپزشک و... . ٨١ درصد آن صرف توسعه زیرساختها و تجهیزات و ساماندهی مراکز بهداشت و درمانی شد.
از این نظر است که میگویم متأسفانه حتی بعضی از اعضای کابینه، نمایندگان محترم، علاوه بر بخشی از مردم، تحت تأثیر این خلافگوییها قرار گرفتند که طرح تحول سلامت، خیلی هزینه دارد یا هزینه زیادی تحمیل کرده و آن بخشی هم که آمده، رفته برای پزشک.
ولی گندم برای ایران محصول خیلی استراتژیکی است. معروف است که ایرانیها نانخورترین مردم دنیا هستند. آموزشوپرورش هم که خیلی مهم است. این دو مثال در این زمینه وارد نیست.
من اصلا نمیگویم اینها مهم نیست. من حتی میگویم آموزشوپرورش استحقاق کمک خیلی بیشتر از این را دارد. فقط خواستم مقایسه کنم که دولت آقای دکتر روحانی و کشور، هزینهاش در سایر حوزهها چقدر بوده و دستاوردش چقدر؛ از نظر رضایتمندی. خواستم فقط یک مقایسه باشد بین ١٢ هزار میلیاردی که در سهسالونیم ما دریافت کردیم که میشود تقریبا سالانه کمتر از حدود چهار هزار میلیارد تومان. رقمی که سالانه برای خودکفایی در گندم یا کمک به آموزشوپرورش شده.
این به معنای نفی هزینههایی که در آن حوزهها کردیم، نیست؛ بلکه هر چقدر ما در آن حوزهها هزینه کنیم، سرمایهگذاری است. آموزشوپرورش همه سرمایه ماست و نسلهای آینده. فقط خواستم برای آن دوستانی که در آن بخش کف میزنند و میگویند خیلی کار خوبی کردید و این قسمت را نکوهش میکنند، بگویم که این رفتار دوگانه است و منصفانه نیست.
دولت دوازدهم در پیش است و رئیسجمهور در حال آمادهسازی و چیدن وزراست، دو سؤال را همزمان مطرح میکنم. شما در دولت بعدی هستید یا نیستید؟ و طرح تحول سلامت در ادامه آیا هست یا نیست؟
آنچه تا امروز مسلم است، طرح تحول سلامت هست، به خاطر اینکه آقای رئیسجمهور بعد از کسب رأی اعتماد ملت، اعلام کردند طرح تحول سلامت در دولت دوازدهم و به عبارتی سلامت ایرانیان جزء مهمترین اولویتهای ایشان است. درباره موضوع ماندن من هم که هنوز مشخص نیست و همه چیز بعد از اراده الهی، منوط به نظر رئیسجمهور و نظر مجلس محترم است.
با شما صحبتی نشده؟
صحبت که با خیلیها شده و من هم ازجمله آن خیلیها. البته آقای رئیسجمهور چند جلسه با من صحبت کردند؛ ولی این را که باشم یا نباشم، هنوز نمیدانم.
خودتان مایل هستید باشید؟
خودم شخصا بههیچوجه علاقهمند نیستم باشم؛ یعنی فکر میکنم آن طرف سکه هم جای خدمت زیادی هست و بالاخره تلاشهایی که ما در سه دهه گذشته در حوزه چشمپزشکی داشتیم، درخورتوجه است و درعینحال آن هم کار خیر بوده. باز امام بزرگوار ما میگفت که مهم نیست شما چه منصب و شغلی دارید. مهم این است که هر کسی در هر کجا که هست، به وظیفه خود درست عمل کند؛ بهاینترتیب تکلیف از او ساقط است.
فکر میکنم در آن لباس سفید و دور از سیاست و فاصلهگرفتن از دغلبازیها و رفتارهای غیراخلاقی که در حوزه سیاست است، خیلی راحتتر هستم و میتوانم مشابه اینجا، اگر واقعا خودم بخواهم از فرصتی که خداوند در اختیارم قرار داده، درست استفاده کنم، به مردم کشورم خدمت میکنم.
در چهار سال گذشته یکی از بعدهای عملکردی شما که هم بازتاب زیادی داشت و هم منتقدانی، این بود که هر فرد مشهوری دچار بیماری میشده یا هر اتفاقی که بُعد رسانهای زیادی پیدا میکرده؛ مثلا اسیدپاشیهایی که در اصفهان اتفاق افتاده یا موارد دیگر، آقای وزیر بهداشت خودش سر صحنه حضور پیدا میکرده و به آن فرد سر میزده. چه لزومی است که وزیر بهداشت همه این جاها باشد. برخی معتقدند این کارها نمایشی است. پاسخ خودتان به این انتقادها چیست؟
حرف میزنند. هر کاری کنید، داستان همان ملانصرالدین است و الاغش؛ ولی واقعیت این است که همان کسانی که به این شکل نقد میکنند، اگر مسئولان حضور پیدا نکنند، هم حمل بر این میکنند که اینها بیتفاوت هستند و دفترنشین هستند و حاضر نیستند از برج عاج پیاده شوند. من فکر میکنم مسئول سلامت مردم، هرجا که احتمال دارد به سلامت مردم آسیبی وارد شود یا وارد میشود، باید حضور فعال داشته باشد و مطالبهگری کند.
در موضوع اسیدپاشی، هنوز هم ما مطالبهگر هستیم، بهدلیل اینکه هیچچیز روشن نشد. بخشی از آن صدمه جسمیای بود که به افردای وارد شد و هیچوقت هم جبرانشدنی نیست. ولی بخشی از آن جراحتی است که به جامعه وارد میشود و باز هم ما مسئول هستیم در کنار دیگران، حداقلش این است که میتوانیم مطالبهگری کنیم. درباره بخشی از این حضورها، من قبول دارم نمادین است، ولی برای پیشگیری و مطالبهگری است و اگر باشم هم حتما ادامه پیدا خواهد کرد و جاهایی هم که نبودم، بدانید که دیگر فرصت پیدا نکردم، وگرنه با وجود همه این جوسازیها حتما میرفتم،
بهلحاظ سیاسی شما اصلاحطلب هستید، اعتدالی هستید یا چی؟
من هیچکدام از اینها نیستم. فکر میکنم هنوز همان جوان ٢٢، ٢٣ساله اول انقلاب هستم که هیچکدام از این رنگها نبود. هیچکدام از این جریانات فکری و تابلوها وجود نداشت.
منبع: روزنامه شرق