سیگنالهای غلط
سیگنالهای غلط و هدایتهای نادرست و اتلاف منابع مردمی.کارِ کارشناسی یک جوان تحصیلکرده پر ریسک، اما فروش جنس قاچاق بیخطر.
غلامرضا رحیمی - کارشناس مدیریت پروژه در جهان اقتصاد نوشت: لابد شما عکس مربی مشهور شمالی در حال رانندگی کامیون را دیدهاید.
این عکس نماد نوعی دیگر از موانع واگذاری امور اقتصادی از حکومت به مردم است.
ابتدا بگم که رانندگی آنهم از نوع بیابونی کار بسیار سخت و شریفی است و چرخ اقتصاد به آن وابسته.
اما هیچ مدیری توصیه میکند که مثلا کارشناس برق کارِ یک مهندس سیویل را انجام دهد و یا دونده وزنه برداری کند، آیا این فرصت سوزی نیست؟
در شماره قبل از موانع و مشکلات قانونی پیش روی تسهیل امور اقتصادی بخش خصوصی گفتم و مثالهایی ساده زدم.
اما در این راه مشکلات دیگری هم هست یکی از آنها هدایتهای نادرست منابع مردمی است.
خوانندگان، راننده لیسانسیه کم ندیدهاند، پزشک عمومی کم ندیدهایم که سر از بساز و فروشی درآورده و کم کشاورز قدیمی ندیدهایم که دستفروش شده و کم مهندس با سابقه ندیدهایم که در ینگه دنیا پیتزا فروشی میکند.
از این موارد فراوان در سطح اجتماع دیده میشود و اخیرا دیگر عدهای به کار توجیه افتادهاند و فلسفه میبافند که بیکار تحصیلکرده و یا خانهدار تحصیلکرده بهتر از نوع درس نخواندهاش است.
انگاری که این تحصیلات بدون صرف منابع مردمی حاصل شده و انگار نه انگار که اینان میتوانند کوهی از مشکلات را در صورت بکارگیری در جای مناسب برطرف کنند.
چند سال پیش کارمند فعال با استعدادی داشتم که پس از مدتی از تیم ما جدا شد و برای خود شغلی در زمینه تحصیلاش راه انداخت. اوایل راضی بود و درآمدی داشت و ایمیلهاش بوی پلو و خورش میداد.
پس از مدتی ایمیلهاش پر از آه و ناله شد و بوی نون و پنیر هم بسختی از آن در میاومد. و بعد دیگه ارتباطش قطع شد و ایمیل هم نمیزد و سایر همکاران هم از او بی خبر.
چندی پیش در مرکز خریدی آن جوانِ با استعدادِ دیروز را در کسوتِ فروشنده یک بوتیک دیدم.
وقتی که علت را جویا شدم،گفت که هرچه حساب کردم دیدم که جای مطمئن سرمایهگذاری فقط فروش اجناس وارداتی است و بس. خب این نتیجه چیست؟
سیگنالهای غلط و هدایتهای نادرست و اتلاف منابع مردمی.کارِ کارشناسی یک جوان تحصیلکرده پر ریسک، اما فروش جنس قاچاق بیخطر.