گفت وگو با بهمن کشاورز درباره خدیجه کشاورز (بخش اول)؛
نخستین وکیل زنی که نتوانست وکالت کند
در دفتر کارم مشغول مرور اخبار روز حقوقی بودم که مطلبی ذهنم را درگیر کرد. کنجکاو شدم درباره وکلای قدیمی ایران اطلاعاتی کسب کنم. شروع به جست و جو درخصوص نخستین وکیل زن کردم که به اسمی نسبتا آشنا برخورد کردم. اکثر رسانه ها نام «خدیجه کشاورز» را به عنوان نخستین وکیل زن ایرانی مطرح کرده بودند. با توجه به تشابه اسمی خانم خدیجه کشاورز با آقای بهمن کشاورز رئیس اتحادیه کانونهای وکلا ایران (اسکودا) احتمال وجود نسبت فامیلی میان این دو میرفت از این رو با پرس و جو و از اطرافیان و جست وجو در اینترنت، متوجه شدم که خدیجه کشاورز همسر عموی بهمن کشاورز بوده است.
داتیکان_ فرود نودهی: با این وکیل دادگستری تماس گرفتم و در دفتر کارش در خیابان وزرا قراری گذاشتم تا درباره خدیجه کشاورز گفت وگو کنیم. درخواست ما مانند همیشه با خوش رویی و استقبال او روبه رو شد.
اصالت خانواده شما به کدام شهر ایران برمیگردد؟
ما اصالتا یزدی هستیم و البته از طرف مادر گیلانی میباشیم. از این رو و به واسطه اینکه خانم خدیجه کشاورز دختر دایی پدر من بود، او نیز یزدی و از محمدآبادی یزد میباشد. آنچه من درخصوص وکالت خانم کشاورز به خاطر دارم این است که برخی از همکاران وکیل و مردم عادی، زمان اخذ پروانه وکالت از سوی خانم کشاورز او را همراهی نکرده و نمیتوانستند این مسأله را قبول کنند.
آیا خانم کشاورز توانستند به صورت حرفهای وکالت کنند؟
آنچه من به خاطر دارم، خانم کشاورز هرگز به صورت عملی وکالت نکرد زیرا مجالی برای این امر نداشت. او در سال 1315 پروانه گرفت و پیش از آن دکترای رشته حقوق را از دانشگاه تولوز فرانسه دریافت کرد، چند وقت پیش خواهر زاده بنده، نسخه فرانسه و ترجمه شده تز دکتری خانم کشاورز را برای بنده ارسال کرد که الان موجود میباشد.
*تصویر صفحه نخست پایاننامه خانم کشاورز به زبان فرانسه
یکی از خاطراتی که درباره اخذ پروانه وکالت خانم کشاورز در ذهن من است، مربوط به اعتراض یکی از اعضای هیأت مدیره کانون وکلا میباشد. در آن زمان یکی از اعضای هیأت مدیره کانون وکلا گفته بود که اگر قرار است این خانم پروانه وکالت بگیرد من در این حرفه نمیمانم. ولی مرحوم سید هاشم وکیل به عنوان اولین رئیس هیأت مدیره کانون وکلای مستقل از دادگستری به خانم خدیجه کشاورز پروانه وکالت دادند و به آن شخص گفت اگر اعتراضی دارید میتوانید بروید.
با این حال آنطور که من اطلاع دارم، بعید میدانم خانم کشاورز مجالی برای کار وکالت داشتند. آنچه از نزدیکان شنیدم، وی شخصی بسیار فرهیخته و کاملا امروزی و علمی بود و علاوه بر اینکه زن عموی من بود، دختر عمه پدر و عموی من نیز بود. فامیل او در واقع محمد آبادی بود، ما همه اهل محمد آباد یزد هستیم و بعد از ازدواج با دکتر فریدون کشاورز، از نام خانوادگی شوهرشان استفاده کردند. به هرحال با توجه به اینکه خانم کشاورز در حوزه سیاسی در کنار همسرشان فعال بودند، بعید میدانم پروندهای را قبول کرده باشد. جدای از این هم دو پسر و یک دختر داشتند که مراقبت از اینها وقتی برای فعالیت حرفهای برای وی نمیگذاشت. جدای از این موارد، خانم کشاورز دفتر مستقلی هم نداشت و عملا فرصتی برای قبول پرونده فراهم نشد.
در آن زمان پروانه وکالت را چه نهادی صادر میکرد؟
در آن دوره اداره آمار وزارت دادگستری پروانه وکالت را صادر میکرد. کانون وکلا نیز تحت نظر این بخش بود. از زمان مرحوم علیاکبر داور به بعد وکلا به سمتی رفتند که استقلال خود را حفظ کردند و اکثر تصمیمات در هیأت مدیره گرفته میشد. در واقع این دوره کانون دارای یک استقلال نسبی بود ولی به صورت رسمی مطرح نبود.
در آن زمان پروانه وکالت از تهران صادر میشد، بحث ظرفیت نیز بدین شکل بود که هر سال به ازای هر ده نفر وکیل یک شخص به عنوان کارآموز اضافه میشد. در آن زمان آزمونی وجود نداشت، بنده خودمم آزمون ندادم و فقط اختبار دادم. روال اینگونه بود که هر سال تعداد مورد نیاز را اعلام میکردند، پس از ثبت نام در آزمون اختبار و مباحث مربوط به کارآموزی شرکت میکردیم.
باید جالب باشد که رئیس هیأت مدیره آن زمان واکنش بسیار مثبتی نسبت به حضور یک زن برای دریافت پروانه وکالت داشته است. برخورد با خانم کشاورز چگونه بود؟
رئیس آن زمان هیأت مدیره کانون وکلا، شخصی بود به نام سید هاشم وکیل که معروف به آسیدهاشم بود. او شخصی بسیار فرهیخته و با دانش بود. در آن دوره کانون وکلا در کاخ دادگستری واقع بود و وزارت دادگستری هم همانجا بود. هر زمانی که وزیر دادگستری تغییر میکرد، وزیر دادگستری جدید پیش از آنکه در نخستین روز کاری مشغول به کار شود، به دیدار آقای آسید هاشم وکیل میرفت و این مسأله نشان از قدرت نفوذ و تأثیرگذاری او در سازمان قضائی کشور بود.
خاطره خاصی از خانم کشاورز ندارید؟
آنچه درباره خانم کشاورز در خاطر من هست مربوط به سالهای 1329 تا 1331 میشود، در همین سالها و پیش از کودتای 28 مرداد 1332 او و عموی من آقای فریدون کشاورز به خاطر مسائل سیاسی از کشور خارج شدند. علت امر نیز این بود که عموی من فعالیتهای سیاسی جدی داشت و عضو حزب توده بود، از این رو و پس از ترور نافرجام شاه در سال 1329 به اعدام محکوم شد و چارهای جز خروج از کشور نداشت. .
فکر می کنم ز مانی که ایشان از ایران رفتند، بین سال 29 تا 32 یعنی پیش از کودتا بود. دکتر فریدون کشاورز بعد از ترور نافرجام شاه در سال 1329 مجبور شدند از ایران بروند، در صورتی که خانم کشاورز و فرزندانشان ایران بودند. در فاصله نه چندن زیاد از ایران رفتند.
از سال 1315 تا پیش از رفتنشان، خانم کشاورز و همسرشان ساکن ایران بودند؟
بله اینها ساکن ایران بودند و در خانهشان که روبه روی دانشگاه تهران در خیابان انقلاب بود زندگی میکردند، البته بخشی از منزل نیز به عنوان مطب آقای فریدون کشاورز مورد استفاده قرار گرفته بود. تا جایی که در خاطر من هست، پس از انقلاب این خانه به همان شکل بود، دادگاه انقلاب بخشی از خانه را به خاطر هزینههای نگهداری و خمس مصادره کرد و مابقی را شخصی خریداری کرد. با توجه به اینکه آقای فریدون کشاورز در رژیم پهلوی محکوم به اعدام شده بودند و حتی آگهی اعدام او از سوی رژیم پهلوی مرتب اعلام میشد تا مشمول مرور زمان نشود، از این رو منزل او در آن زمان تحت نظر دولت پهلوی بود، بعد از پیروزی انقلاب نیز این منزل تحت سرپرستی قرار گرفت و همانطور که عرض کردم، بخشی از خانه به واسطه هزینههای نگهداری و خمس از سوی دادگاه انقلاب خریداری شد و بخش دیگر به شخصی فروخته شد. با این حال هنوز بنا به همان شکل به جا مانده است.
عمده فعالیت خانم کشاورز در زمان اقامت در ایران چه بود؟ آیا در دانشگاه تدریس میکرد یا فعالیت علمی دیگری داشتند؟
نه.او معمولا فعالیت سیاسی میکرد، بیشتر وقت را در خانه سپری میکرد و به همسرش کمک میکرد. تا جایی که من خبر دارم، مجالی برای نوشتن مولفاتی هم نداشت.
با توجه به اینکه تخصص آقای کشاورز هم پزشک اطفال بود، آیا وی به آقای دکتر محد قریب ارتباطی داشتند؟
بله. از اطرافیان شنیده بودم که عموی بنده با آقای دکتر قریب هم دوره بوده و رفاقت هم داشتند. آقای فریدون کشاورز، تخصصشان اطفال بود و بسیار طبیب حرفهای بود و از نظر اخلاق انسانی هم شخص بسیار برجستهای بود به نحوی که یکی از دوستان نزدیک وی میگفت: آقای کشاورز با یک داروخانه قرارداد بسته بود و کسانی که از شهرستان برای درمان بیماری میآمدند و از نظر مالی شرایط مساعدی نداشتند، از آنها پولی دریافت نمیکرد. او با داروخانه قرار گذاشته بود که اگر یک علامت خاصی روی نسخه بود، از شخص بیمار پول نگیرید و حتی برای برخی از مردم که شرایط مناسبی نداشتند، مقداری پول هم به آنها میداد.
نحوه ازدواج خانم کشاورز با اقای کشاورز چگونه بود؟
با توجه به اینکه آقای کشاورز و خانم محمدآبادی فامیل بودند، شرایط ازدواجشان راحت بود. این دو برای تحصیلات دوره تکمیلی باهم به فرانسه رفتند. موضوع پایاننامه خانم خدیجه کشاورز هم «روابط کار اطفال در حقوق کار ایران» بوده است. به نظر میرسد انتخاب این موضوع به واسطه ازدواج و تأثیرپذیری از آقای کشاورز بوده است.