کارآفرینان چگونه فرصتها را به کسب و کار تبدیل میکنند؟
کارآفرینان افرادی ریسک پذیر هستند که کمبود منابع انگیزهی آنها برای ایجاد کسب و کار را از بین نمیبرد.
جهان اقتصاد نوشت: کارآفرینان افرادی ریسک پذیر هستند که کمبود منابع انگیزهی آنها برای ایجاد کسب و کار را از بین نمیبرد. این افراد با ترکیب منابع موجود و بعضا بیاستفاده مفهومی جدید خلق میکنند (مانند ایجاد اشیاء مختلف با استفاده از قوطیهای نوشابه) و یا با استفاده از منابع موجود به صورت چند جانبه، کسب و کار خود را ایجاد میکنند.
یکی از مراحل حساس و حیاتی در فرآیند کارآفرینی، مسیر تبدیل یک ایده ی خام و اولیه به یک کسب و کار سودآور است. در حقیقت چگونگی طی کردن این مسیر و انجام اقدامات درست و سنجیده در این فرآیند یکی از مولفههای اصلی در افزایش احتمال موفقیت یک کارآفرین است. بسیاری از افراد با اجرایی کردن یک ایدهی خام و نارس، خود را در معرض شکست قرار میدهند، همین امر موجب میشود این افراد با توجه به شکستی که متحمل شدهاند، در آینده با احتمال کمتری به سمت کارآفرین شدن حرکت کنند.
در این بین کارآفرینان از روشهای مختلفی جهت شناسایی و چگونگی تبدیل یک ایدهی خام به یک فرصت ناب و جهت دهی آن به سمت ایجاد یک کسب و کار استفاده میکنند. یکی از مهمترین این روشها از سوی پژوهشگری به نام لامپکین در سال ۲۰۰۵ میلادی مطرح و مدل سازی شد.
بر اساس نظر ایشان، کارآفرینان دو فاز اصلی را در این فرآیند دنبال میکنند؛ فاز اول کشف فرصت نام دارد. در این فاز فرد به دنبال نظام مند کردن ایدهی ذهنی خود و تبدیل آن به یک فرصت ناب و سنجیده میباشد. این فاز خود از سه مرحلهی آمادهسازی، حفاظت از جنین و درک مفهوم تشکیل شده است. فاز دوم مربوط به شکل دهی فرصت شناسایی شده به سمت ایجاد کسب و کار است. در این فاز، فرد طی دو مرحله به ارزیابی فرصت در شرایط واقعی و توجه به جزییات آن میپردازد. در ادامه به اختصار در مورد هریک از مراحل توضیجاتی آورده شده است.
مرحله اول، مرحلهی آمادهسازی ذهنی میباشد. در این مرحله فرد اغلب بر اساس تجربه و دانش پیشین خود از بازاری که در آن فعال است و یا به آن شناخت دارد، ایدهی اولیه را به صورت ناخودآگاه و یا خودآگاه در ذهن خود ایجاد میکند. ایدهی اولیه و خام ممکن است با تفکر هدفمند و یا به صورت کاملا اتفاقی به ذهن فرد خطور کند. نکتهی حائز اهمیت این است که صرف مدت زمان زیاد در این مرحله، غالبا باعث از دست رفتن آن ایده و اجرایی شدن آن توسط سایرین خواهد شد چیزی که احتمالا بارها از اطرافیان خود در مورد ایدههایشان شنیدهاید.
در مرحلهی دوم مفهوم ایجاد شده و نارس مرحلهی قبل، پرورش یافته و مورد حفاظت قرار میگیرد. در این مرحله ممکن است فرد کارآفرین با یک برآورد سریع از شرایط، عملی بودن و یا نبودن آن ایده را شناسایی کند و در صورتی که شرایط اجرایی شدن ایده فراهم نباشد، آن ایده از بین میرود. به طور مثال فرد با یک برآورد سریع متوجه میشود که اجرایی شدن ایدهاش به ۲۰۰ میلیون تومان نیاز دارد و تحت هیچ شرایطی امکان فراهم شدن آن وجه وجود ندارد پس در همین مرحله و بدون هیچ هزینهای ایده از بین میرود.
مرحلهی سوم به مرحلهی ” آهـــا و یافتم ” مشهور است. در این مرحله فرد با بررسی برخی از جوانب و تفکر عمیقتر بر مفهوم ایجاد شده، به درک جامع تری از مفهوم دست پیدا می کند. در این مرحله فرد میداند که از چه روشهایی به تامین مالی خواهد پرداخت و به طور کلی کدام قسمت بازار هدف را پوشش میدهد. البته هنوز کاری به صورت عملی انجام نشده است.
در مرحلهی چهارم فرد به ارزیابی شرایط کسب و کار میپردازد. وی با بازارگردی و مشاهدهی محصولات مشابه و رقبا به امکان سنجی میپردازد. فرد کارآفرین در این مرحله ممکن است با یک نمونه ی محصول اولیه، قسمت کوچکی از بازار را مورد آزمایش قرار دهد.
مرحله پنجم مرحلهی پرداختن به جزییات باقی مانده است. در این مرحله فرد منابع مورد نیاز را جمع آوری کرده، تجهیزات و محل فیزیکی مورد نیاز را تهیه میکند و به عبارت دیگر از فردا کسب و کار را اجرایی مینماید.
نکته حائز اهمیت در مورد این مدل این است که فرد ممکن است در هر مرحله از این فرآیند بر اساس یافته های جدید، به مراحل قبل بازگردد. همین امر باعث تقویت ایده میشود و در نتیجه احتمال شکست کارآفرین را کمتر میکند.
سید محمد حسین سیدی- کارشناس ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران