چالش برجامی با امریکا یا مدیریت شیطان بزرگ
برجام با نظر مجموعه نظام و پس از فراز و نشیب های فراوان شکل گرفت.
جهان اقتصاد نوشت: برجام با نظرمجموعه نظام و پس از فراز و نشیبهای فراوان شکل گرفت .بر اساس آن برخی از توطئههای دشمنان خنثی شد و بار فزاینده تحریمها کاهش یافت. البته برخی دوستان پس از فشار تحریمهای ناچیز بر روسیه و قطر تازه فهمیدند تحریم چیست ( به عبارتی تحریم نمندی).و برخی دیگر تازه متوجه شدند چه فشارها و توطئههایی با هدایتهای رهبری،تدابیر دولت و مقاومت و بردباری مردم تا حدودی زیادی خنثی شده است. اهمیت برجام زمانی مشخص میشود که توطئهها و برنامههای دشمنان واکاوی شود و شرایط بدون برجام تجسم شود.اما همین کافی است که بدانیم برای شکل نگرفتن آن اسراییل و عربستان بر در کاخ سفید آویزان بودند و برای خلاصی از کابوس برجام به هر کاری دست میزدند. در ادامه پس از شکل گیری آن، انسجام دشمنان و بدخواهان بیشتر شد و اینان ضمن نگاه به درون، در کمین بهانه نشستند. از اشتباهات و عدم هماهنگیهای داخلی در جهت تقدیم بهانه میگذریم که انسجام بیشتر چاره کار است. اما نکته اینجاست که عدهای فکر میکنند که با دوست مطمئن برجام امضا شده است و از یاد بردهاند که طرف اصلی همان شیطان بزرگ بوده و است. اینان تحریمهای جدید سنا را (که هنوز نهایی نشده است) را به عنوان فرصتی برای کوبیدن دولت میدانند. گویا انتظار داشتند امریکاییان تحت فشار اسراییل و اعراب شیطنت نکنند و آن کنند که ما دوست داریم. برجام آنچنان توطئه خنثی کرد که برخی همسایگان برای لطمه زدن به آن حاضر شدند صدها میلیارد دلار را با رقص شمشیر تقدیم کنند.
گاه برخی چنان آرزوی برهم زدن برجام را دارند که انگارباهم در یک کشتی ننشستهایم. انگار منافع ملی اصل نیست.گویی از شیطان انتظار خوش رقصی دارند مگر ذات شیطانی قابل تغییراست.
یادمان هست در قطعنامههای تحریمی، روسیهی دوست از هیچ حق وتویی استفاده نکرد. حال امریکای دشمن باید بامرام باشد؟ مگر به امریکا اعتماد شده است؟ اگر اعتماد بود چرا نظام سالها مذاکره کرد و برجام در صد صفحه شکل گرفت. چرا(۵+۱) مبنای کار شد. چرا شرط لغو قطعنامههای سازمان طراحی شد.
برخی دوستان موفقیتها را متعلق به دولت نمیدانند اما کوچکترین مشکلات را متوجه دولت میدانند. دامنه این حملات به گونهای است که انگار منافع ملی بر منافع گروهی و سیاسی مقدم نیست.
نیاز است همگان به این اصل مهم برسند که درمقابل توطئههای دشمنان همه در یک جبههاند و خط قرمز منافع ملی است. شاید توطئه اصلی بدخواهان، این باشد که از طریق فشار بر برجام، انشقاق و اختلافات داخلی را گسترش دهند و با تضعیف اتحاد ملی، اهداف خود را محقق سازند. توطئهای که باید در نطفه مدیریت شود.
با اینکه ترامپ در چند روز گذشته بر سختگوشی ایرانیان و اخذ امتیازات اساسی در مذاکرات در مقابل باخت دولت قبلی امریکا تاکید کرده است اما چالشهای سیاسی امریکاییان ملاک نیست و واقعیت این است برجام یک توافق برد برد بود که برد ما اندکی بیستر بوده است هرچند در مقابل ذات قدرت و استثمارگر دولت امریکا، قرادادهای هزار صفحهای و کامل نیز در امان نخواهد بود و مطالبه اجرای برجام به دور ازحرکتهای احساسی و بدون ایجاد بهانه، بسیار ضروری است. اشتباه در حمله به سفارت عربستان چنان فرصت مظلومنمایی و سیاهنمایی را به بدخواهان داد که شاید بودجههای چند ده میلیاردی و چند ساله دشمنان چنین فرصتی برایشان ایجاد نکند. بنابراین باید بهوش بود.
به نظر نگارنده در شرایط نوین جهانی، به جز تاثیرگذاری در کشورهای منطقه، تاثیر گذاری جهانی نیز باید مد نظر باشد. در مقابل جریان صهیونیستی اپیک و دلارهای نفتی عربستان، نفوذ و حضور اجتماعی و حتی فرهنگی در امریکا و اروپا ضرورت دارد. وقتی توطئه ایران هراسی شکل میگیرد و انواع فیلم و رپرتاژهای ضد ایرانی آنتن میگیرند چرا نباید فیلمهایی از صنایع، گردشگری و بافت جمعیتی ایران به کرات در رسانههای خارجی نمایش داده نشود.چرا نشستها و همایشهای گردشگری و اجتماعی نباید پا بگیرد تا ایران واقعی به جهانیان نشان داده شود. آنچنان ایران هراسی شده است که بسیاری از جهانیان ،خیابانها و خانههای ما را گاه گلی میدانند و کوچهها وشهرهای ما را نا امن میپندارند. چرا نباید ما بر روی افکار عمومی و سناتورها و نمایندگان کنگره امریکا نفوذ نداشته باشیم. بیتردید حداقل کار،نمایش ایران واقعی برای جهانیان است تا بسیاری از توطئهها خنثی شود. ذکر این نکته ضروری است که با امریکا نمیشود دوستی کرد و نباید اعتماد کرد هرچند منافع آنها نیز در ایران هراسی و حضور و فروش سلاح است و بنابراین امریکاییان از تنش و چالش بدشان نمیآید بنابراین چالش و جنگ هم گزینه خوبی نیست. امریکا را با برجام یا بیبرجام، همیشه باید با تدبیر مدیریت کرد.آمریکایی که مرکز فرماندهی آن در اسراییل است .
دکتر حسین محمودی اصل