نمایش قطر بخشی از یک بازی بزرگتر در خاورمیانه است/ ایران هدف واقعی نمایش است
اجازه دهید رک باشیم: قطر هدف رسمی و ایران هدف واقعی این نمایش است. بار دیگر اجازه دهید رک باشیم: اینها شش کشور عربی هستند، که دوتای آنها بسیار اهمیت دارند که گام نخست را هم برداشتند اما این آمریکا است که در پس آن قرار دارد و یک بازی بزرگ و جدید در خاورمیانه رو به آشکار شدن است.
نمایش در خاورمیانه معمولاً به درگیری عرب-فلسطین-اسرائیل مربوط میشود اما این بار نه. تصمیم عربستان، مصر، بحرین، امارات، یمن و لیبی برای قطع روابط با قطر در راستای به انزوا کشاندن این کشور، یک توسعه چشمگیر با پیامدهای بالقوه گسترده و تأثیرات فوری است.
قطر به دلایل بسیاری که یک شبکه تلویزیونی (الجزیره) هم شامل آن میشود، مستحق آن است که هدف غضب جمعی همسایگان خود قرار گیرد. مداخله مداوم در امور داخلی آنها، روابط دیپلماتیک نزدیک و آشکار با ایران، حمایت علنی و پشت پرده از اخوان المسلمین و حماس، فتنه افکنی در الجزیره، تمامی دلایلی است که باعث شده همسایگان این کشور درصدد آن برآیند که این شیخنشین را سرجای خود بنشانند. در دیپلماسی، زمانبندی جوهره اصلی است و حال بهعنوان زمان درست انتخاب شد و اصلاً اتفاقی نیست که این اقدام پس از سفر ترامپ به منطقه صورت گرفت.
حقیقت در مورد روابط بد میان دولت اوباما و عربستان و مصر برای ناظران روشنفکر خاورمیانه که گول جملات زیبای باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا را نمیخوردند، یک راز آشکار بود. زمانی که سعودیها و مصریها رویکردی خصمانه نسبت به اوباما داشتند، که البته در مورد عربستان با حمایت آمریکا از توافق هستهای ایران و در مورد مصر با طنازی عمومی اوباما برای اخوان المسلمین به یک عقده روحی تبدیل شده بود، آنها گمان نمیکردند که بتوانند تردیدها و ترسهایشان را آنطور که باید بیان کنند.
سفر ترامپ و آشکار شدن استراتژی جدی آمریکا در خاورمیانه به نظر در راستای انتظارات درازمدت عربستان و همچنین مصر میآید. آشوبی که عملکرد کلی کاخ سفید ایجاد کرده کاملاً آشکار است اما تا جایی که به خاورمیانه مربوط میشود، به نظر میرسد یک استراتژی هماهنگ با اقدامات عملی و نه کلمات زیبا در جریان است.
نخست، ایران بهعنوان هدف اصلی انتخاب شده است. بعد، ارجاع ویژه به حزبالله و حماس است. سوم، سیاست جدید زمینی در جنوب غرب سوریه است. چهارم، توافق تسلیحاتی هنگفت آمریکا-عربستان است که کاملاً علیه ایران عمل میکند و پنجم، تغییر لحن دولت ترامپ نسبت به اخوان المسلمین. زمانی که این عوامل در کنار هم قرار میگیرند، یک استراتژی را تشکیل میدهند که بدون نقض نیست و بزرگ تر آن نقص آن برداشت تحریمهای اعمال شده علیه ایران بجای تشدید کردن آنها است؛ اقدامی که باید برخی شرکتهای آمریکایی علاقهمند به تجارت را آرام کند. نقص بعدی عدم اقدام آمریکا برای ممانعت از ارسال تسلیحات آمریکایی به ارتش حزبالله است.
گفته میشود، سعودیها –که باید با نقشآفرینی ایران در یمن، بحرین و استان شرقی خود مقابله کنند- احساس میکنند که حال حکم آمریکا برای رفتن از پی قطر بهعنوان بخشی از یک رویکرد قاطعانهتر در قبال ایران را دارند.
بااینحال، یک عنصر دیگر از استراتژی آمریکا در خاورمیانه وجود دارد که در پس آنچه امروز رخ میدهد قرار گرفته است. ترامپ علاقهمند است که اسرائیل را در ائتلاف کلی ضد ایرانی جای دهد، مسئلهای که مورد استقبال ریاض قرار گرفته اما نیازمند تقبل هزینه آن از سوی اسرائیل است. تجربیات گذشته به ما میگوید طرحهای کلان در خاورمیانه کارساز نیستند اما همیشه یک اولین بار وجود دارد. درواقع نمایش قطر بخشی از یک بازی بزرگتر در خاورمیانه است.
منبع: هافینگتون پست