آیندهپژوهی اسلامی – ایرانی و اهداف توسعه پایدار ۲۰۳۰
ریلگذاری و ترسیم نقشه راه برای جهتدهی و هدایت جامعه بنابر آیندهپژوهی، سیاستگذاری و برنامهریزی رویکرد جدید حکمروایی در جوامع و مجامع جهانی است.
جهان اقتصاد نوشت: امروزه اهتمام بر آیندهاندیشی و تفکر راهبردی و ترسیم خطوط عمل بر اساس خطمشیهای برخاسته از بنیانهای معرفتی منتج به فرآیندها و فرآوردهها میشود. مفهومسازی «مشکلات و چالشهای جهانی» و دستیابی به رهیافتهای مقتضی از طریق گستره علمی و راهبردی آیندهپژوهی امکانپذیر است.
آیندهپژوهی دانش- فناوری است که ارزش بنیان بوده و به اقتضائات و ویژگیهای بومی جوامع بستگی دارد. آنچه در کشوری مانند فرانسه و ایالاتمتحده آمریکا یا ترکیه و رژیم اشغالگر قدس آینده مطلوب خوانده میشود در این کشورها با یکدیگر و با جمهوری اسلامی ایران و یا دیگر کشورها متفاوت است چون با خصوصیات مختلف و مبانی ارزشی، فکری و معرفتی متفاوت با چشمانداز، دغدغهها و مطالبات متنوع و گوناگون مواجه هستیم که اساساً یکسان نیستند.
ضعف در آیندهپژوهی بنابر قابلیتها و ظرفیتهای ملی و دینی موضوعی جدی است که طی سالهای اخیر نمود بیشتری مییابد. نگاشت خطمشیهای کلان بنابر اصول و تعهدات، تبیین مقاصد و اهداف و برنامهریزی برای دستیابی بدانها از طریق عرصه راهبردی و حیاتی آیندهپژوهی میسر میشود. اگر طی دو دهه اخیر مکرر در خصوص جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم و یا الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت میشنویم برخاسته از چنین ضرورتی است.
در هنگامهای که ما مردم ایرانزمین بعضاً در چنبره امور عادی و سطحی و مشغول درگیریها و مسائل روزمره خود هستیم دنیا برای آینده خود ایده و اندیشه و راهکار و برنامه عمل وضع کرده و به کار میگیرد. ما در عصر رقابت توأم با فناوری و نوآوری روبرو هستیم که ایدهها و برنامهها در موفقیت و موقعیتیابی کشورها در اطلس جهانی تأثیرگذار هستند. در گفتمان، نظر و عمل به سیاستها، راهبردها و برنامههای مناسب نیاز داریم و این میسر نمیشود مگر به مدد بهرهگیری از علوم، فناوریها و روشهای مؤثر علمی از جمله آیندهپژوهی، مطالعات علم و فناوری، سیاستگذاری عمومی و … و بهروزرسانی رشتهها و حوزههای مطالعاتی متناسب با تحولات و دگرگونیهای جدید.
متأسفانه آیندهپژوهی و حوزههای وابسته بدان در جامعه ایران منفعلانه عمل میکند. یک بخشی از فعالان آیندهپژوهی ما حیران و سرگشته مشغول مشق کردن آموزهها و مفاهیم آن و عدهای دیگر در کسبوکار با آن مشغولاند این در حالی است که نیازمند شکلگیری و گسترش فعالیتهای منسجم، یکپارچه، مستمر و پایدار برای توسعه فراگیر آیندهپژوهی در ارکان مختلف جامعه از سطوح پایین تا سطوح کلان حکمرانی هستیم.
مجامع جهانی مطابق رسالت و مسئولیت خود موظف به دیدهبانی تحولات، رویدادها و روندهای بینالمللی و منطقهای هستند و بنابر اصل همکاری و مشارکت و با مشورت و همفکری نمایندگان کشورهای عضو و کارگروههای تخصصی اقدام به شناسایی و تحلیل وضعیت حوزه مأموریت خود و در موارد لزوم نگارش اسناد موضوعی، دستورالعملها و ترسیم خطوط عمل مبادرت میورزند. سازمانهای بینالمللی در راهبری امور جهانی و تأکید بر مسائل پر چالش و بااهمیت در جهان پویش و پایش مستمر دارند و با مشارکت کشورهای پیشرو به تبیین آنها میپردازند اما الزاماً تمامی آنچه در این تصویرسازیها، سیاستها و راهبردها پرداخته میشود در هر جامعهای یکسان و یکنواخت نیست. بااینحال شایسته جامعه ما نیست که با فرهنگ و تمدنی دیرپا منتظر بماند تا دیگر کشورها و مجامع برایش چارچوب و خطوط عمل تعیین کنند و از سوی دیگر در نقشآفرینی جهانی برای تدوین اسناد، گزارشها، طرحها و برنامهها ضعیف ظاهر شود.
طراحی و پیشبرد الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، سبک زندگی ایمانی و احیای تمدن اسلامی (شکلگیری تمدن نوین اسلامی) الزامات و اقتضائات خود را دارد. بنابراین از مبانی تعلیم و تربیت تا راهبردهای دفاعی و تسلیحاتی از چارچوبها، مبادی و اصولی تبعیت میکند که ریشه در بنیانهای فکری و معرفتی دارد و باید مبتنی بر تفکر و برنامهریزی عالمانه و هوشمندانه با اتکا به مطالعات و پژوهشهای مدون و مؤثر برای آن شاخص سازی کرد و با ترسیم خطوط عمل، روشها و ابزارهای کارآمد شرایط اجرایی شدن آن را مهیا ساخت.
ما دیر به کاروان جهانی آینده اندیشان و آیندهپژوهان پیوستهایم هرچند از دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی نیاز بدان را برخی اندیشمندان داخلی احساس کردند و قدمهایی نیز برداشتند اما استمرار نیافت و این علم در ایران نهادینه نشد. امروز آیندهپژوهی در ایران به مرزهای باور نزدیک شده است و ممارستها و پیگیریهای متعددی را شاهد هستیم اما بااینحال این روند چندان قوام نیافته و جریان ساختاریافتهای ندارد. از اوایل دهه ۸۰ با شکلگیری مراکز پژوهشی و اواخر این دهه با پذیرش دانشجو در دانشگاه و تا امروز در اواسط دهه ۹۰ شاهد معدود افراد آیندهپژوهی هستیم که در حال پیدا کردن جایگاه خود و چهبسا معرفی و تثبیت اهمیت این حوزه مطالعاتی در کشور هستند و متأسفانه با موقعیت و قابلیتهای عظیم جامعه ایرانی نه این تعداد افراد و نه کنشها و فعالیتهای آنان و نه نظام ساختاری موجود کفایت نمیکند. آیندهپژوهی در ایران از لحاظ ساختاری و فرآیندی به بلوغ نرسیده و فعالیتهای محتوایی و دستاوردهای علمی به این موضوع وابستگی دارد.
دستورالعمل ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار در تداوم اهداف توسعه هزاره میکوشد از تمامی ظرفیتهای بینالمللی بهرهبرداری کند تا به نفع جامعه بشری از آلام و رنجها بکاهد و مشکلات و موانع بر سر راه زیست معمول بشری را از سر راه بردارد و آیندهای بهتر برای همه را محقق کند. این دستورالعمل با مشارکت مجموعه ارکان سازمان ملل متحد اعم از کارگزاریهای تخصصی و کمیسیونهای کارکردی در مرحله اجرا (پیادهسازی) قرار دارد و هر یک متناسب با اهداف وظایفی را متعهد هستند. این اهداف بر مبنای دغدغههای برخاسته از چنین مواضعی شکلگرفته است:
- اجتماعی، رفاهی و معیشتی
- مهندسی، اقتصادی و زیرساختی
- جغرافیایی و برنامهریزی شهری – منطقهای
- محیطزیست و تنوع زیستی
- همکاری و وفاق جهانی
مسائل کلیدی که فارغ از برخی ملاحظات مرتبط با جنبههای شناختی جوامع از دربرگیری و شمولیت در کشورهای مختلف حکایت دارد و متناسب با تحولات جهانی و توسعه علم و فناوری و ضرورتها و بایستههای برآمده از آن نیازهای شهروندی و صنعتی شدن و ابعاد فرار روی بشری نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. برخی از اینها اولویتهای مهم در زمینۀ امنیت غذایی و توسعه کشاورزی، مقاومسازی بناها، مدیریت بحران آب، مقابله با خشکسالی و بیانزایی و ایجاد سکونتگاههای امن و پایدار است که مسئولیت و تعهد همگان (حاکمان و مردم) نسبت به شهروندان جامعه و نسل آینده به شمار میرود.
واقعیت این است که ما نمیتوانیم نسبت به مسائل و دغدغههای بینالمللی بیتفاوت باشیم چون ما بخشی از جامعه جهانی بوده و در زیست سیاره (مادر زمین) سهیم هستیم. کنشگری ما در نهادها و مجامع بینالمللی بسیار ضعیف است در موضوعات مختلف از جمله جامعه اطلاعاتی که امروز کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی در آسیا نقشآفرینی برجسته در نهادهای بینالمللی دارند و برخی کشورهای آفریقایی که از همکاری و مشارکت در تصمیمسازیهای جهانی و مدیریت هیئتها، کمیسیونها و گروههای ذیمدخل آن غافل نیستند. حتی اخیراً افغانستان در عرصه جامعه اطلاعاتی و حکمروایی اینترنت رویدادها و اجلاسهای بینالمللی را در داخل کشور میزبانی میکند و در ترسیم خطمشیها و تصمیمسازیها نقش فعال دارد درحالیکه بیش از یک دهه از حضور نسبتاً فعال ایران در مجامع جهانی (و تدارک نگارش اسناد) و میزبانی رویدادهای بینالمللی و منطقهای مرتبط سپری میشود و پسازآن مباحت کلانی مانند جامعه اطلاعاتی در ایران مورد غفلت هستند و تنها انجمن علمی آن چند سال متمادی است در تعطیلی به سر میبرد و مشارکتهای بینالمللی غالباً دولتی کشور ما کمفروغ و محدود بهصرف حضور شده است اما کشورهای بسیاری از این فرصتها نهایت بهرهبرداری را به نفع بیان دغدغهها و خواستهها خود و جلبتوجه بینالمللی به عمل میآورند.
بنابراین در کنار ضعف جدی در آیندهپژوهی بومی، ما از دیپلماسی علمی نیز بهشدت غافلیم. نمایندگان ایران در مجامع جهانی آنطور که باید نتوانستهاند بنابر عظمت نام ایران و تمدن ایرانزمین مشارکت فعال، سازنده و محوری در نهادها و سازمانهای ذیربط داشته باشند و افکار، برنامهها و تصمیمات را در تراز بنیانهای فکری و معرفتی اسلامی – ایرانی مطرح و در اسناد بینالمللی ثبت و جاری بسازند. ما هم در عقبه فکری و علمی و هم در عرصه عملیاتی و پیشبرد مطالبات خود چندان موفق نبودهایم.
اهداف توسعه پایدار (SDG) برای سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۳۰ پس از اهداف توسعه هزاره (MDG) 2000 تا ۲۰۱۵ طرحریزی و به کار گرفته شد. اهداف توسعه هزاره دارای هشت هدف کلان بود و اهداف توسعه پایدار دارای ۱۷ هدف کلان است. این اسناد بر مبنای رفع چالشهای جهانی نگاشته شده و بر پایه آیندهپژوهی استوار است. انبوه جلسات مشاوره، سخنرانی، طرح و اندیشه و تصمیمگیری و بازنگری برگزار شده و نهادها و اشخاص متعدد در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی در ترسیم آن مشارکت داشتهاند. اینکه ما در فرآیند طراحی و نگارش این دستورالعمل چه نقش داشتهایم و چرا اکنون برای اجرای صرفاً بخشی از آن (هدف چهارم با عنوان آموزش) ذوقزده شدهایم، جای سؤال دارد؟! این در اسناد بینالمللی بهطور ضمنی یا صریح مورد اشاره است که اجماع جهانی بر سر موضوعات مطرح شده نیاز به تطبیق با واقعیتها، ظرفیتها و سطوح قوانین، مقررات و سیاستهای ملی دارد.
ما در کشورمان نسبت به «نوع کنشها» برای رفع چالشهای جهانی مصرح در اسناد مورد توافق بینالمللی مانعی نمیبینیم اما به «نوع رویکردها» نقد داریم. ماهیت اقدام برای رسیدگی به امور بشری برای زیست مناسب و آینده مطلوب برای جهان پیشِرو امر غلطی نیست. اینکه اعضای جامعه جهانی کنشگرانه با وفاق و همدلی به راهکارهایی میرسند که اهداف جهان را بر آن استوار میبینند در ذات خود ایرادی ندارد و شایسته تحسین است اما هیچگاه نمیتوان چنین دستورالعملهایی را بهتمامی کشورها تعمیم داد و نسخه واحد برای توسعه جوامع پیچید. این یک امر آزموده شده است، از دهههای گذشته که بانک جهانی برنامه توسعه کشورها را با شرایط ایجابی دنبال میکرد. امروز آینده مطلوب کشورها همچنین ویژگیای را دارد. یعنی جدای بر یکسری اشتراکات، مسائل و چالشهای مشترک، تفاوت جدی در هر جامعه نسبت به جامعه دیگر در گذر از شرایط و وضعیت موجود به شرایط و وضعیت مطلوب وجود دارد و آرمانها، اهداف و اولویتهای هر جامعهای با جامعه دیگر متفاوت است. این نکته کلیدی است که در آیندهپژوهی و خطمشیگذاری از جمله برنامههای توسعه پایدار و توسعه ملی میبایست مورد توجه واقع شود. راهکارهای متعددی برای ایجاد فضای «گفتوگو» و نه لزوماً «گفتمانی» باید ایجاد کرد تا دغدغههای مشترک و احیاناً متفاوت مجال هماندیشی بیابند چون بنابر هر بافت جداگانه در بسترهای حاکمیتی ضرورت تعریف شاخصها و توجه به ملاحظات بومی بهطورجدی مورد تأکید است.
مسئله وارد بر این سند و اسناد مشابه بهخصوص با موضوع آموزش، نوع رویکرد در کاربست آنها است یعنی نوع مواجه با مسائل و زیربنای امور ملهم از معرفتشناسی و هستیشناسی مکاتب و اندیشههای جاری در جوامع. ممکن است جوامع متعددی با رویکرد برنامههای بینالمللی مشکلی نداشته باشند چون از جریانی تبعیت میکنند که الزاماً متأثر از مبانی دینی و فکری (ایدئولوژی) در تعارض نیست. رویکرد غالب بر اسناد بینالمللی بر پایه لیبرالیسم استوار است. مکتبی که اصول معرفتی و فلسفی خاص خود را دارد و قاعدتاً بنیانهای فکری و اندیشهورزی در سیاستگذاری و نتایج عملی توسعه علم و فناوری، امور فرهنگی و اجتماعی و همچنین نظام اقتصادی و کسبوکار تأثیرگذار است.
آموزش و تربیت نسل آینده موضوع مهمی است که نهادهایی چون سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) بدان اهتمام دارند. آینده از محل آموزش و پرورش رقم میخورد. اگر میخواهیم جامعهای با آیندهای درخشان را ترسیم، معماری و محقق کنیم باید به نظام تعلیم و تربیت بهخصوص آموزش عمومی توجه جدی داشته باشیم. مرز میان جامعه اسلامی و جامعه سکولار از آموزشوپرورش میگذرد. برای تربیت شهروندان آینده مسئولیتپذیر، مؤمن و مؤثر به نفع آرمانهای ملی و دینی نباید از آموزش، یادگیری، تربیت و توانمندسازی غافل شد. فردای ما در دستان کودکان و نوجوانان امروز ما خواهد بود.
درعینحال ساخت آینده نیازمند تدوین و بحث بر روی مسائل و چالشهای فراگیر است. دیپلماتها و نمایندگان ما در ارکان جهانی باید دانش، بینش و توانمندی کافی برای حضور فعال و اثربخش را داشته باشند. تمامی سازمانهای ما که در عرصه بینالمللی حضور دارند باید این صرفاً حضور را به تعریف و ترسیم اهداف و برنامه برای همکاری و مشارکت ارتقا بدهند و آموزههای ملی و دینی و دیدگاههای حاکمیتی را بر اساس کاربردهای جهانی و آینده مدار طرح، تشریح و پیگیری کنند.
بسیاری از اسناد بینالمللی بر قاعده همهیاهیچ برحسب یک کلیت منسجم، دارای پیوندهای متقابل، به هم وابسته و جداییناپذیر استوار هستند، اما جنبه توصیهای دارند و نه اجرایی. همچنین با نظر به نظام حقوق بینالملل اولویتها و مقررات ملی بنابر اصل حاکمیت کشورها مورد احترام بوده و پاسداشت ابعاد و زمینههای ملی، منطقهای و جهانی در آنها مورد تأکید است. ضمن اینکه نباید از جنبههای مثبت و سازنده آنها امتناع کرد بلکه باید با تعریف موارد جایگزین در تضاد با ارزشهای دینی، فرهنگی و حقوقی از دستاوردهای اجماع و خرد جهانی برای توسعه و پیشرفت جامعه و موقعیت سرزمینی خود بهره برد.
ما باید بنابر الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت مواجهه خردمندانه و کنشگرانه با مسائل و موضوعات داشته باشیم و در عرصه جهانی بازیگری فعال بوده و متناسب با گفتمان فکری و معرفتی و مطابق با قابلیتهای و ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی، راهبردها و راهکارهای کاربردی و مؤثر را پیشِپای جهانیان بگذاریم، نه اینکه منفعلانه و از سر استیصال مقهور قدرتنمایی (برآمده از مشارکت و توان همکاری و اجماع سازی بینالمللی) و مانور فعالیت دیگر کشورها (با احتساب نقش پررنگ جامعه مدنی و بخش خصوصی در کنار دولتها و نظام ملل متحد) شده و از نمایش توانمندی و همافزایی آنها که منجر به آفرینش چنین اسنادی میشود (که در نوع خود بسیار متقن و مثالزدنی است) سر ذوق آمده و باری منفعلانه سرمشق دیگران را بر دیده منت بگذاریم و خود را از جهد و کوشش برای آیندهسازی معاف کنیم.
لازمه نقشآفرینی فعال تقویت جدی و توجه مؤکد به دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی و فعالیت سازمند و اثربخش تمامی نهادها و سازمانها همچون سازوارهای زنده، پویا و ثمربخش است. جهان امروز بیش از همیشه درهمتنیده شده است توأم با پیچیدگیهای بسیار. از همین رو با فاصلهگذاری با جوامع و مجامع و بدون تعامل با دنیا و نبود برنامهها و نظامهای مشخص و مدون علمی و فکری و سازوکارهای معیوب و دست و پاگیر نمیتوان انتظار داشت علیرغم همه اندوختهها، پشتوانهها و میراث تمدنی، دینی و تاریخی نتایج معطوف به خواستههای ما باشد. نخبگان و فرهیختگان، سیاستگذاران و مدیران باید بکوشند سازمانهای خود را چابک و کارآمد بسازند و برای تحقق آیندهای روشن و مطلوب برنامه و پشتکار داشته باشند تا اسناد توسعه ملی بر مبنای الگوی بومی و با نگاه به شرایط جهانی تدوین و به کار گرفته شود.
سیدتقی کمالی - پژوهشگر جامعه اطلاعاتی و تحلیلگر روندهای آینده