باتلاق پوپولیستها!
جریانهای پوپولیستی بسیار نا پایدار هستند و بر باورها و اعتقاداتی تکیه میکنند که اشاعه پذیر و شعارگونهاند و سازماندهی فصلی و انتخاباتی دارند
جهان اقتصاد نوشت: عمدهترین تفاوت پوپولیستها با جنبشهای مدنی را باید در ساختار و اجزاء تشکیل دهنده آن جستوجو کرد. جریانهای پوپولیستی بسیار نا پایدار هستند و بر باورها و اعتقاداتی تکیه میکنند که اشاعه پذیر و شعارگونهاند و سازماندهی فصلی و انتخاباتی دارند در حالیکه جنبشهای مدنی بر اساس سیاستهای معین، سازماندهی، طراحی و برنامهریزی شکل میگیرند.
شکلگیری جریانهای پوپولیستی معمولا بر پایه خللی است که در وضعیت ساختارهای اجتماعی به وجود میآید و عوامل تشکیل دهنده آن در جوامع مختلف با توجه به ساختارهای اجتماعی متعدد، متفاوت است.
به عنوان مثال بحران مهاجرت در کشورهای اروپایی یک نوع پوپولیست در این کشورها را شکل میدهد (کما اینکه هم اکنون نیز با آن دست به گریبانند) در حالیکه مشکلات اقتصادی در آمریکا نوع دیگری از پوپولیست را موجب میشود. بنابراین منشا شکلگیری یکسان نیست.
اما نقطه اشتراک همه رویکردهای پوپولیستی در شعارها و وعدههایی است که مشکلات ریشهدار جامعه را قادرند در سریعترین زمان ممکن حل کنند! و برای مسائل مزمن راه حلهای کوتاه مدت ارائه میکنند.
افراد پوپولیست معمولا خود را ناجی مشکلات جامعه معرفی میکنند و با تخریب و تهمت و افتراء به مدیریت موجود و بهتر بگوییم به عقلانیت و نظم موجود میتازند و مردمی را که به نوعی با مشکلات معیشتی درگیرند را با برانگیختگی عواطف با خود همراه میکنند.
در کشور ما به نظر میرسد پوپولیسم موجود از اختلاف طبقاتی که در سالهای گذشته به دلیل سیاستهای نابخردانه اتخاذ شده بود نشات میگیرد و موج سواران این جریان بدون اشاره به آسیبشناسی و علل شکل گرفتن این اختلافات طبقاتی سعی در بهرهبرداری از وضعیت موجود را دارند.
در واقع کثرتگرایی اقتصادی عکسالعملهای مخاطبان و دهکهای پایین جامعه است و در اقتصادهایی نمایان میشود که سطح بالاتری از فقر، بیکاری، تورم و … را با خود همراه دارند.
روشی که این افراد، به خصوص در جریان انتخاباتها در پیش میگیرند تکیه بر تکنیک «کلی گویی» و پرهیز از جزئیات است.
وعدههایی که هریک از آنها اگر آنالیز شود لطمات زیان باری برای جامعه به همراه خواهد داشت و برخی دیگر از آنها آثار زیانبار بلند مدتتری نظیر همین اختلاف طبقاتی موجود به بار خواهد آورد.
منطق این افراد بر پایه استدلال، اقناع و عقلانیت استوار نیست و تنها متکلم وحده و سخنگوی وعدههای بیپایه و اساس خود هستند.
اکنون در جریان مبارزات انتخاباتی کشور خودمان در همین روزهای اخیر شاهد اوج تاخت و تاز جریانهای پوپولیسم با وعدهی نجومی، بدون برنامه و منطق هستیم که فاجعه بارتر اینکه برخی رسانهها کارکرد عادی خود را رها و به انتشار این وعدهها میپردازند.
نکته جالب این است که همانطور که گفته شد، اساسا این نامزدهای پوپولیسم به همراه رسانههایشان قرار نیست به جزئیات برنامهها و وعدههای خود بپردازند و باز قرار نیست به انتقادهایی که از عملکردهای جاری مطرح میکنند، قانع شوند!
از یک طرف دولت میگوید تحریمها برداشته شد؛ میگویند دستآورد دولت چه بوده؟!!!
میگوییم صادرات نفت به حالت عادی بازگشت؛ میگویند دستآورد برجام چه بود؟!!!
میگوییم تحریمهای کشتیرانی، نفتکش، بانکها و بیمهها برطرف شد و جریان تجارت تسهیل گشت؛ میگویند توافق هستهای چه تاثیری بر اقتصاد کشور و فعالان اقتصادی داشته؟!!!
میگوییم نرخ تورم تک رقمی شده است؛ میگویند عملکرد اقتصادی دولت چه تاثیری بر معیشت مردم داشته است؟!!!
میگوییم قیمت حاملهای انرژی به خصوص بنزین در این ۴ ساله تغیری نداشت؛ میگویند تاثیرش را در سر سفرههای مردم حس نمیکنیم؟!!!
میگوییم رشد اقتصادی از منفی ۶ درصد به مثبت ۸ درصد رسید؛ میگویند پس رونق اقتصادی چه شد؟!!!
نگرانی عمده مردم از این اقناع نشدنها و استدلالها، مدیریت کلان این افراد در جامعه است که مبادا مطالبات و خواستههای مردم را نیز اینگونه پاسخ دهند !!! کما اینکه در ۸ سال دولت گذشته نیز همینطور بود و بعد اعلام میکنند احساس خطر کردیم و در صحنه حاضر شدیم!!!
یعنی دوستان پوپولیست ما زمانیکه نرخ تورم ۴۵ درصدی، اشتغال تنها ۱۴ هزار شغل در سال و نرخ رشد اقتصادی منفی ۶ درصدی و منزوی بودن ایران در صحنههای بینالملل و انواع و اقسام تحریمهای اقتصادی را در دولت گذشته مشاهده میکردند، احساس خطر نکرده بودند!!!
قطعا ثبات بزرگترین دستاورد این دولت به خصوص در فعالیتهای اقتصادی بود. جایی که با تثبیت نسبی قیمتها سعی شد فضای تصمیمگیری برای فعالان اقتصادی شفاف باشد، اما همین ثبات را قصد دارند به گونهای نشان دهند که ضرورت تغییر احساس شود.
در سطح کلان گفته میشود که تورم و بی ثباتی قیمتها آثار معنیداری بر همه متغیرهای کلان اقتصاد ملی برجای میگذارد و از این طریق، فضای کلان را به جای ثبات با هرج و مرج و تزلزل رو به رو میسازد.
هنگامیکه سطح ریسک و عدم اطمینان در اثر این بیثباتی افزایش پیدا میکند، آثار اقتصادی تورم از قبیل کاهش صادرات ، افزایش واردات، کسری تراز پرداختها، تغییر تخصیص و توزیع منابع و تشدید نابرابریهای درآمدی و منطقهای، در برابر آثار غیر اقتصادی آن، رنگ میبازد و دولت را چه در برابر عامه مردم و چه در برابر رقبای خارجی، با مسائل و چالشهای خطرناک و پرهزینه مواجه میکند.
اتفاقی که در دولت گذشته به وضوح رخ داد و این دولت با کنترل و حاکم کردن ثبات تا اندازه زیادی آن را مرتفع ساخت، اما در تبلیغات به گونهای وارونه آن را جلوه میدهند.
در پایان ذکر این مساله ضروری است که خوشبختانه نشانههایی هویدا است که بیانگر آن است که پوپولیستهای وطنی نتیجه دلخواه خود را به دست نخواهد آورد .
« هربرت شیلر» معتقد است پوپولیستها در کشورهایی موفق هستند که عامه مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف شکل میدهند، به دلیل آنکه اساسا پوپولیستها ارزشی برای شعور و فهم مردم قائل نیستند و فقط به همراه ساختن توده مردم به هر قیمتی اعتقاد دارند.
درثانی این افراد در جوامع و زمانهایی موفق بودهاند که یاس و ناامیدی بر جوامع حاکم بوده و آنها از این شکاف به نفع اهداف شوم خود بهره میبردند.
خوشبختانه امروز در کشور ما نه خبری از یاس و نا امیدی است و نه توده مردم افرادی منفعل، ناآگاه و ضعیف هستند.
بنابراین کسانیکه به هر دلیلی این روش رقابت و مبارزه انتخاباتی را انتخاب کردهاند به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در حال غرق شدن در باتلاقی هستند که هرچه دست و پا میزنند بیشتر در آن فرو میروند و آینده سیاسی خود را بیشتر به خطر میاندازند.
مهدی حبیب بیگی-پژوهشگر