امیرمحبیان:
قالیباف بداند تندروی نقطه تمایز او نیست!
قالیباف باید روی نقطه تمایز خود تاکید کند؛ کارآمدی و گره گشایی از مشکلات و الا بازی را راحت خواهد باخت.
برگزاری نخستین مناظره انتخاباتی، صحنه انتخابات را شفافتر کرد. اما همپای این شفافیت، مناظره توانست تصویر دقیقتری از وضعیت اردوگاه اصولگرایان به دست بدهد. نامزدی که قرار نبود در انتخابات ثبتنام کند، میداندار اصولگرایان در مناظره شد. در مقابل، نامزد نخست تشکل نوپای اصولگرایان، یعنی جمنا در حاشیه قرار گرفت. برای بررسی آنچه در اردوگاه اصولگرایان از ابتدا تا امروز گذشت، با امیرمحبیان، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل سیاسی گفتوگو کردهایم ،کسی که همواره تحلیلی واقعبینانه و دور از تعصبات تشکیلاتی از وضع موجود به دست میدهد. او تایید میکند که جمنا از فعالیتهای اصلاحطلبان گرتهبرداری شده است، اما میتواند گامی نخست برای تشکیل مجلس عالی اصولگرایان باشد، مجلسی که میتواند زمینهساز بازنگریها و نوگراییهای این جریان ریشهدار اجتماعی باشد. وقتی هم که درباره استراتژی کمپین انتخاباتی محمدباقر قالیباف یعنی حمله بیمحابا به رقیب از او پرسیدیم، محبیان توصیه کرد که «قالیباف باید روی نقطه تمایز خود تاکید کند؛ کارآمدی و گره گشایی از مشکلات و الا بازی را راحت خواهد باخت. » این گفتوگوی مکتوب را بخوانید.
برخی معتقدند «جمنا» از تجربه اصلاحطلبان گرتهبرداری شده، یعنی از پایین به بالا از مردم به نخبگان است، اما همین تجربه نیز مدیریت شده و برای رسیدن به نامزد خاصی طراحی شده است. به نظر شما «جمنا» چگونه سازوکاری است و چرا اصولگرایان اینبار به چنین سازوکاری دست یازیدند؟
در اینکه اصلاحطلبان و اصولگرایان در طراحی مدلهای تشکیلاتی از هم تاثیرپذیرفته یا گرتهبرداری میکنند؛ شکی نیست. فارغ از نتیجهای که جمنا به دست بیاورد؛ این حرکت یعنی ساماندهی دموکراتیکگونه ارزشمند بوده و میتواند گامی بزرگ برای تشکیل کنگره یا مجلس عالی اصولگرایان تلقی شود که پیش از این پیشنهاد کرده بودم. شخصا هر حرکتی را که ساماندهی مردمی، مستمر و ژرفنگر مبتنی بر برنامه داشته باشد؛ مفید میدانم.
چرا و چگونه، نه فقط جمنا را سازوکاری ناموفق، بلکه اساسا اصولگرایی را سازوکاری پایان یافته میدانید؟
جمنا را سازوکاری ناموفق نمیدانم بلکه در بعضی از سازوکارهای اتخاذ شده توسط آنها بحث دارم؛ حتی همانگونه که گفتم، جمنا میتواند مقدمه و تجربهای قابل اعتنا برای رسیدن به مجلس عالی اصولگرایان باشد. اصولگرایی را هم سازوکاری پایان یافته نمیدانم بلکه معتقدم اصولگرایی به دلیل ریشههای ژرف اجتماعی باید حفظ شود و در این راستا باید بازنگریها و نوگراییهایی در آن منجمله تعریف مجدد مفاهیم وروابط و نیز تشکیلات صورت گیرد.
در این صورت، اگر جمنا ناموفق خواهد بود، این امر چه تاثیری بر چینش نهایی نامزدهای اصولگرا خواهد داشت؟
جمنا تا اینجا نیز با ساماندهی نسبی فضا موفق بوده است و باید دید که آیا قادر خواهد بود که در گام نهایی هم نامزدهای باقیمانده را به سوی همگرایی ببرد یا خیر؟ جمنا از نظر من هدف نیست ولی مقدمهای قابل اعتناست که میتوان بر اساس آن دریافت که مدیریت فضای سیاسی، روشی که همواره بر آن تاکید کرده ام؛ ما را زودتر به همگرایی کاندیداها میرساند تا تلاش برای همسو کردن کاندیداها آن هم به هر قیمتی!
آیا هدف از تعدد نامزدها حمله به روحانی است؟ آیا این امر نزد رایدهندگان مقبول است؟
حجم انتقادات در جامعه نسبت به وضعیت اقتصادی کم نیست؛ رایدهندگان از وضعیت اقتصادی تاثیرپذیرفتهاند؛ شبهات و گلههای آنها پاسخ لازم را از سوی دولت دریافت نکرده است. سیاستهای رسانهای دولت هم نه تنها از شبهات نکاسته است بلکه بر آن افزوده است. همین مساله ظرفیت تخریبی دولت را بالا میبرد؛ رقباهم از همین ظرفیت استفاده خواهند کرد. رایدهندگان اگر اولویتهای دیگری نداشته باشند و رقبا هم آنها را نترسانند به این حرفها و انتقادات گوش خواهند داد. البته اینکه تا چه حد این انتقادات بر رای آنها اثر خواهد گذاشت بستگی به اعتمادی خواهد داشت که به صداقت رقبا و شعارهای آنها میکنند.
آیا مردم کارنامه احمدینژاد را از اصولگرایی تفکیک میکنند؟
وقتی میگوییم «مردم» باید آن را تعریف و تجزیه کنیم. اگر منظور اصولگرایان است؛ اصولگرایان دیگرمجموعه یکپارچهای نیستند؛ در واقع هیچگاه نبودند. اگر بخواهیم بهتر تعریف کنیم اصولگرایان دو گروه هستند؛ گروهی که دغدغههای خود را بر دغدغههای تشکلهای سیاسی ارجحیت میبخشند که اکثریت هستند و آنهایی که دغدغههای تشکلها و راهحلهای آنها را راه برون رفت میدانند. گروه نخست؛ به دنبال کسانی هستند که گره گشا باشند؛ اینکه مورد حمایت این یا آن گروه باشد برایشان مهم نیست. اگر منظور از مردم تودههای غیر تشکیلاتی ولی سیاسی است که دغدغه زندگی خود را دارند معمولا این تفکیک را صورت نمیدهند.
گفتید که احمدینژاد برای خود بازی میکند، بازی او چه تاثیری بر سبد رای اصولگرایان و روحانی خواهد داشت؟
بازی احمدینژاد از لحاظ ظاهری در این فاز تمام شده است؛ اما اثرات کار او تمام نشده است. باید دید بدنه هوادار او در گزینش نهایی به کدام سو میروند. از لحاظ نظری هواداران او سه دسته میشوند؛ گروهی به سوی کاندیداهای اصولگرا، گروهی که شدت قهرشان با رقبای اصولگرای احمدینژاد بیش از روحانی است، قهرا و نه از روی اختیار به سوی روحانی خواهند رفت؛ گروهی هم به سوی رای سفید؛ اما حجم و تعداد آنها را نمیدانم.
گفتید در این دوره شگفتیهایی را شاهد خواهیم بود که شاید برای تجربه سیاسی رییسی زود باشد، منظور شما چه شگفتیهایی است؟
بخشی از این شگفتیها را در بازی احمدینژاد شاهد بودید؛ بخشی از پیچیدگیها را شاید در هنگام مناظرات ببینید؛ کسانی که از محیطهای انتصابی به فضای انتخاباتی وارد میشوند معمولا روی بازیسازی کارگردانان و نتیجههای آن بیش از حد حساب باز میکنند؛ اما میدانیم که انتخابات عرصه احتمالات است.
هیجان کاذب در اصولگرایان، ناشی از چیست و پیامدش برای انتخابات چیست؟
هیجان موجود که کاذب یا غیرکاذبش را نمیدانم؛ به دلیل آن است که هدف را که همان پیروزی است؛ نزدیک میبینند. شاید هیچ دولتی نبوده است که رقبایش در دور دوم تا این حد امید به پیروزی داشته باشند. البته تحقق این امید به دو فاکتور بستگی دارد؛ اشتباهات دولتیان و زیرکی اصولگرایان در مواجهه با افکار عمومی.
قالیباف کمپین انتخاباتی خود را با حمله به روحانی آغاز کرد، آیا این حملات، سبب افزایش رای او خواهد شد؟
یک کاندیدای با هوش مثل یک ناخدای قایق بادبانی علاوه بر باد موافق باید بتواند از باد مخالف هم استفاده کند؛ یک کاندیدا باید به نحوی حرکت کند که خود را به موانع نکوبد؛ قالیباف باید بداند تندروی نقطه تمایز او در این رقابت نیست. کاندیداهایی بودند که از او تندتر حرکت کردند. قالیباف باید روی نقطه تمایز خود تاکید کند؛ کارآمدی و گرهگشایی از مشکلات و الا بازی را راحت خواهد باخت. سیاست بازی با فانتزیهاست؛ با آرزوها و امیدها و البته بعضی وقتها بهره بردن از نفرتها! مردم ما اکنون با امید و عشق راحتتر برانگیخته میشوند تا نفرت.
منبع: روزنامه اعتماد- مرتضی گلپور