همسرنوشتی « شورا » و « توسعه»
در این نوشتار کوتاه و غیر تخصصی قصد داریم ارتباط میان شوراهای شهری و روستایی را با «مقوله توسعه» به زبانی ساده بررسی کنیم.
جهان اقتصاد نوشت: در این نوشتار کوتاه و غیر تخصصی قصد داریم ارتباط میان شوراهای شهری و روستایی را با « مقوله توسعه» به زبانی ساده بررسی کرده، دلایل اساسی و نیز توسعهخواهانه حامیان شوراهای شهری و قدرتگیری آنها را مورد بازنگری قرار دهیم. برای ورود به بحث، ابتدا تعریفی عمومی و عام، اما دقیق از مفهوم «توسعه» ارائه خواهیم کرد تا مبانی نظری این نوشتار مورد توافق قرار گیرد.
بخش اول: تعریف توسعه
اساساً تا حدود صد سال پیش اصلیترین مفهومی که در ادبیات « نوسازی ملی» در سطوح مختلف کشورها و جوامع در دستور کار نخبگان قرار داشت، مفهومی به نام «رشد» بود.
در نتیجه، آن کشورها به دو دستهی “رشد یافته” و “رشد نایافته” تقسیمبندی میشدند. اما با ظهور نسل جدیدی از متفکران و صاحبنظران نقایص عمده ی نگرش بالا پدیدار گشته، به بحث و تبادل نظر گذاشته شد.
با این مبنا، ” رشد ” تنها نماد و نشانگر افرایش شاخصهای مادی و سختافزاری همچون تولیدات کشاورزی و صنعتی و خدماتی بود. بهگونهای که آمارها و نمودارها حاکی از آن بودند که کدام کشورها در شاخصهای نام برده پیشرفت یا پسرفت داشتهاند.
اما با ظهور این دیدگاه که به جز موضوعات سختافزاری، گزینههای دیگری وجود دارند که باید مطالعه و بررسی شوند، همچنین مورد سازمانیابی و بازطراحی قرار گیرند، سبب شد که به تدریج مفاهیم ” توسعه ” وارد ادبیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهان معاصر شود.
در واقع و به زبانی ساده طرفداران نظریههای مبتنی بر توسعهگرایی بر این باورند که افراد برای همسانسازی شاخصهای رشد در زندگی اشتراکی خود به افکار و کردارهای جدیدی نیاز دارند که رد نهایت آنها را در “سبک زندگی” به مساله ی “احساس خوشبختی” هدایت کند. در حقیقت توسعه، مدلی از زیستِ انسانی است که این احساس را در ابعاد ملی و بینالمللی تعریف میکند.
بخش دوم: زیستبومِ توسعه
در بخش پیشین مشخص کردیم که ” رشد ” تنها میتواند کسری از مفهوم ارتقا یافته و کاملتر ” توسعه ” باشد. از این منظر نظریهپردازان حامی ” توسعه ” در جهان سوم نیز به فرمولبندی و ساختارسازی آن روی آورده و مدلهایی بومیسازی شده هم ارائه کردند. از آنجاییکه استانداردهای زندگی مردمان در اقصینقاط زمین با یکدیگر متفاوت است، بنابراین الگوهای توسعهیافتگی نیز در هر سرزمین و اقلیمی با دیگری متفاوت و متمایز است. اگرچه اصول ” توسعهیافتگی ” دارای اشتراکات بسیار است اما در درک و روشها، دارای امور اختصاصی نیز هستند که در واقع تابعی از زیستبوم هر کشور و ملتی است.
همانگونه که این امر اثبات شده که توسعه نسخه ی جهانی و همانند ندارد،بنابراین یکسانسازی و یکسانانگاری در این مورد جز به نابودی نمیانجامد.
بخش سوم: انباشت
همانطور که در بخش قبلی توضیح دادیم، هرچند توسعه در مفهوم پسا مدرن دارای نسخه ی مشترک جهانی نیست، اما روشن است برخی شاخصها وجود دارند که برای ارزیابی میزان ” توسعهیافتگی ” و یا ” توسعهنیافتگی ” جوامع بهطور مشترک قابلیت بهرهبرداری را دارند. یکی از این شاخصها ” انباشت ” است. در ادبیات توسعهگرا، یکی از نخستین محورهای توسعه “انباشت سرمایههای مادی” است که به عنوان پایه و اساس رشد شاخصهای مادی نام برده میشود. هرچند در نظریههای توسعه مفهوم انباشت به سرمایههای غیر مادی هم گسترش یافت.
تعمیم مفهوم یاد شده به انباشت موارد گوناگونی میپردازد که در دوران رشد، ارزش، نقش، جایگاه و کارکرد آنها شناخته نشده بود. یکی از این گزینهها ” تجربه” است که انباشت آن جزء ابتداییترین ابزارهای توسعهگرایی بومی در هر کشور و جامعهای است. به اختصار، “انباشت تجربه” بر پایه ی این دیدگاه استوار است که تمامی ملتها در گذر زمان طولانی و پر ماجرای خود، فراز و نشیبهای بسیار و متنوعی را تجربه کردهاند و با چالشهای خرد و کلانی مواجه شدهاند. در فرایند حل این چالشها تاریخ هر سرزمینی شکل گرفته که مختص آن سرزمین و مردمان آن دیار است.
بدین لحاظ آن چالشها با تمام کمیتها و کیفیتها، و نیز راهحلهایشان، سرمایه و ثروت گرانقدر و بیکرانی است که انباشت آن به عنوان راهنمای عملی برای آیندگان، آن سرزمین را از تکرار اشتباهات و نابسامانیها دور ساخته و با تشکیل “خرد جمعی” نقد پذیر و منتقد از بحرانهای گذشته جلوگیری میکند.
بخش چهارم: شوراها و انباشت تجارب توسعه
به نظر میرسد با جمعبندی مسائل بخشهای پیشین، به سادگی میتوان دریافت که مهمترین اثر کیفی و عمیق تشکیل “شوراهای شهری و روستایی” که در حقیقت پایه ی بنیادین توسعه در این مناطق را رقم میزنند، بهرهبرداری با تکیه بر مولفههای بومی از تجارب انباشتهای است که طی دهها سال و یا حتی طی چند قرن عمر این مناطق، شکل گرفتهاند و استفاده بهینه از آنها به عنوان سرمایهای عظیم و بیبدیل به آیندگان نیز تعلق خواهد گرفت.
در پایان باید گفت که هر چند فواید فراوان و عمیقی از تشکیل و مدیریت شورا در شهرها و روستاها قابل تحلیل و صورتبندی است، اما تلاش نمودیم یکی از این مولفههای ناشناخته را با زبانی ساده مورد شناسایی و واکاوی دقیقتر قرار دهیم تا از این زاویه نیز بر اهمیت جدی تاریخی و اجتماعی ضرورت حضور آگاهانه در انتخابات شوراها ،تاکید کنیم.
ماه سلطان کاشی- دبیر جمعیت زنان مسلمان نواندیش مازندران