خبرگزاری کار ایران

انتقام عروس از خواهرشوهر با اسیدپاشی

انتقام عروس از خواهرشوهر با اسیدپاشی
کد خبر : ۴۸۳۷۶۳

نخستین جلسه تحقیق از دختر جوان که مدتی قبل توسط عروس خانواده، هدف اسیدپاشی قرار گرفته بود، در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد.

فاطمه که دانشجوی ترم آخررشته صنایع بود روی صندلی چرخدار نشسته و پوشینه‌ای مشکی روی صورتش زده بود تا هیچ‌کس صورت متلاشی شده‌اش را نبیند. اوکه قربانی اسیدپاشی است می‌گوید که هنوز نمی‌داند به چه جرمی قربانی شده است.

فاطمه  درباره روزحادثه گفت: «شب قبل، عروس‌مان الهه با من تماس گرفت و از من خواست به خانه‌شان بروم. او می‌خواست دختر 3 ساله‌اش را به درمانگاه ببرد به همین خاطر از من خواست از دختر یک ساله‌اش نگهداری کنم. شب به خانه‌شان رفتم اما رفتارهایش عجیب و غریب بود آن شب پس از خوردن شام از او خواستم اجازه دهد ظرف‌ها را بشویم اما او اجازه نداد. در حالی که هروقت به آنجا می‌رفتم ظرف‌ها را می‌شستم تا کمکی کرده باشم. آن شب در خانه برادرم خوابیدم و فردای آن روز برادرم به محل کارش رفت. نیم ساعتی گذشته بود که الهه، دختر کوچکش را کنار من گذاشت و خودش از اتاق خارج شد. حدود ساعت 9 صبح 24 آبان سال گذشته بود، در خواب و بیداری بودم که حس کردم یک نفر دارد خفه‌ام می‌کند. به او گفتم چه کار‌داری می‌کنی که ناگهان ظرف اسیدی که روی میز بود را روی من ریخت. از شدت سوختن، خودم را به راه پله‌ها رساندم. مطمئن هستم که الهه بود که اسید پاشید. او حتی لباس‌های کار برادرم را پوشیده بود. با سر و صدای من، همسایه‌ها خودشان را به آنجا رساندند. آن موقع الهه در حمام بود و داشت لباس‌های کار برادرم را در می‌آورد تا نشان دهد که شخص دیگری این کار را انجام داده است. او حتی برای اثبات این ماجرا روی پای خودش هم اسید پاشیده بود.بعد هم هردو نفرمان را به بیمارستان منتقل کردند.البته الهه خیلی زود مرخص شد اما من تا الان 62 بار عمل کرده‌ام و حدود 230 میلیون تومان خرج درمان داده‌ام. گوش‌هایم، بینی، دهانم و یک چشمم را از دست داده‌ام. اسید روی بدنم هم ریخته شده و یکی از دنده‌هایم هم از بین رفته است. نمی‌توانم خوب راه بروم و درست صحبت کنم. من نامزد داشتم و ترم آخر رشته صنایع بودم که همسر برادرم زندگی‌ام را نابود کرد. همه جا گفته شده که ما باهم اختلاف داشتیم اما این‌طور نبود. هیچ مشکلی بین ما وجود نداشت. حالا که زندگی من نابود شده الهه هر روز از زندان تماس می‌گیرد و می‌گوید کار او نیست و می‌خواهد که بچه‌هایش را ببیند. اما نمی‌توانیم اجازه دهیم. چرا که بچه‌ها امنیت جانی ندارند، او روی دختر یک ساله خودش هم چند قطره اسید ریخته بود. پس چطور می‌توانیم اجازه دهیم که آنها را ببیند. برادرم درخواست طلاق داده اما تا به حال خانواده الهه اصلاً به سراغ ما نیامده‌اند. فقط مادرش به یکی از آشنایان پیام داده که اگر رضایت ندهیم هر چه دیدیم از چشم خودمان دیدیم. زندگی من و برادرم نابود شده اما هنوز نمی‌دانیم زن برادرم برای چه و به چه دلیل این جنایت را در حق ما انجام داد.

منبع: روزنامه ایران

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز