نامههای غیرمستند
هر دو نامه رئیسی مبتنی بر یک «مصادره به مطلوب» است. او ابتدا این را ثابت و مسلم جلوه میدهد که روحانی به اخلاق انتخاباتی توجهی ندارد و صداوسیما هم در انتشار اخبار مربوط به او عدالت را رعایت نمیکند. هر دو نامه ایشان فاقد هر دلیل و مستندی است که این ادعا را ثابت کند.
ابراهیم رئیسی در دو نامه جداگانه و مختصر، خواسته است که حسن روحانی اخلاق انتخاباتی را و رئیس صداوسیما عدالت تبلیغاتی در انتخابات ریاستجمهوری را رعایت کنند. سخن رئیسی در این دو نامه این است که حسن روحانی کارهایی که هماینک انجام میدهد، شائبههای تبلیغ انتخاباتی دارد و از سوی دیگر هم صداوسیما با پخش اخبار فراوان روحانی در عمل، خواسته یا ناخواسته به نفع رئیسجمهور عمل کرده است و عدالت تبلیغاتی را رعایت نمیکند. اما چقدر این ادعا واقعیت دارد و از نظر حقوقی موجه و درست است؟
اول: هر دو نامه رئیسی مبتنی بر یک «مصادره به مطلوب» است. او ابتدا این را ثابت و مسلم جلوه میدهد که روحانی به اخلاق انتخاباتی توجهی ندارد و صداوسیما هم در انتشار اخبار مربوط به او عدالت را رعایت نمیکند. هر دو نامه ایشان فاقد هر دلیل و مستندی است که این ادعا را ثابت کند. کسی که سالهای متمادی متصدی سمتهای قضائی بوده باشد، قاعدتا باید عادت کرده باشد که سخن یا ادعایش، مستدل و مستند باشد. اما این نامه نشان نمیدهد که حسن روحانی چه کرده است که موجب شائبه نمایش تبلیغاتی شده و در نتیجه مغایر با اخلاق تبلیغات انتخاباتی است. همچنین این نامه معلوم نکرده که صداوسیما نسبت به روحانی چگونه برخورد کرده که از نظر آقای رئیسی باعث ایجاد «شائبه جانبداری به نفع یک کاندیدای» خاص شده است؟ ادعاهای غیرمستدل و غیرمستند به تعبیر قضائی اصولا مسموع نیست.
دوم: حسن روحانی رئیسجمهور است. یک رئیسجمهور علاوه بر اینکه به حکم قانون وظایفی برعهده دارد، در عرف این سمت نیز کارهایی را باید انجام دهد. مثلا شرکت و سخنرانی در بعضی مراسمهای ملی یا افتتاح پروژههای مهم. اینها تکلیف قانونی یا به تعبیری که رئیسی در نامه به علی عسگری نوشته است، از شئون انحصاری رئیسجمهور نیستند. اما انجام آنها عرفا و به دلیل نمایندگی حاکمیت ملی، با رئیسجمهور است. بهعنوان مثال حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور در روز ارتش (٢٩ فروردین) سخنرانی میکند. این سنتی دیرپاست یا او پروژهای را در عسلویه افتتاح میکند که یکی از مهمترین و استراتژیکترین عقبماندگیهای کشور در مقابل قطر، بهعنوان شریک میدان گازی را جبران میکند و آرزویی چندین و چند ساله برآورده میشود. معنای سخن آقای رئیسی این است که آن سخنرانی روز ارتش و این افتتاح از شئون انحصاری رئیسجمهور نیست، در این زمان او نباید آن را انجام دهد و اگر هم انجام داد، صداوسیما نباید آنها را پخش کند! اینها کارهایی است که حسن روحانی یا هر رئیسجمهور دیگری باید انجام دهد و باید اخبار آن برای اطلاع داخلی و خصوصا خارجی منتشر شود. اگر رئیسجمهور چنین میکند و صداوسیما نیز اخبار آن را منتشر میکند، آن را باید به اقتضای منافع ملی ضروری دانست و نمیتوان آن را در شمار تبلیغات محسوب کرد. شأن ریاستجمهور، مستقل از نام افراد است.
وقتی رئیسجمهور پروژه عظیمی مانند فازهایی از پارس جنوبی را افتتاح میکند، اخبار گزارشهای آن ارزش و اهمیت بینالمللی برای کل کشور دارد. در جهان پرحادثهای که هر روز پر از انواع و اقسام وقایع ریزودرشت است، رئیسجمهور بهخاطر منافع ملی باید حضور خبری فعال و مستمری داشته باشد. انجام امور کشوری را نمیتوان بهخاطر ریاستجمهوری تعطیل کرد.
سوم: از نظر حقوقی، تبلیغات ریاستجمهوری، رسما هنوز آغاز نشده است. مجموعه مقررات مربوط به تبلیغات ریاستجمهوری صرفا حاکم بر روزهایی است که با اعلام وزارت کشور تبلیغات رسمی نامزدها آغاز و ٢٤ ساعت پیش از شروع رأیگیری باید متوقف شود. پیش از این زمان نامزدها و رسانهها، از حیث نوع مواجهه با کاندیداها تابع مقررات عمومیاند.
چهارم: نگرانی آقای رئیسی از رعایت اصل بیطرفی صداوسیما نگرانی درخورتأملی است اما زمانی این نگرانی درست و مؤثر و مقید خواهد بود که دقت شود صداوسیما سالهای طولانی است که اصل بیطرفی را کنار گذاشته و اتفاقا رو به سمت همان گرایش و جناحی دارد که حامیان ابراهیم رئیسی در آن قرار میگیرند.
منبع: روزنامه شرق- کامبیز نوروزی . حقوقدان