احمد شیرزاد از صفبندیهای انتخابات ریاستجمهوری میگوید
یک روز مانده به پایان مهلت ثبتنام ریاستجمهوری، حسن روحانی تنها گزینه اصلاحطلبان، حمیدبقایی و محمود احمدینژاد و همچنین ابراهیم رئیسی گزینه اصلی اصولگرایان رسماً نامنویسی کردهاند و این در حالی است که احتمالا در روز آخر نیز باید منتظر ثبتنام افرادی همچون جلیلی و قالیباف باشیم.
برای بررسی دقیقتر صفبندیهای جناحهای سیاسی در این انتخابات بهسراغ احمد شیرزاد، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و تحلیلگر مسائل سیاسی رفتیم.
بهعنوان نخستین سوال آیا فکر میکنید که این انتخابات رقابتی میان دو کاندیدا از دو جناح اصلی خواهد بود یا باتوجه به نامنویسی کاندیداهای متعدد، باید شاهد شرایطی متفاوت باشیم؟!
این مسأله مشخصا به این موضوع بستگی دارد که هیأت نظارت، کاندیدای جناح احمدینژاد را تأیید کند یا خیر. البته فکر میکنم مجموعه آرای اصولگرایان در صورت تأیید کاندیدای جناح احمدینژاد تقریباً به دو نیم تقسیم میشود و پیشبینی اینکه کدامیک بر دیگری چیره شوند، آنقدر آسان نیست اما طبیعتا رأی اصلاحطلبان در مقابل این دو گروه و احتمالا بر آنها غالب خواهد بود. با این حال در صورت رد صلاحیت کاندیدای جریان احمدینژاد احتمالا رقابت اصلی بین دو طیف اصلاحطلب و اعتدالگرا و اصولگرایان خواهد بود.
آیا در صورت عدم تأیید صلاحیت کاندیدای جریان احمدینژاد، سبد رأی آنها لزوما در اختیار اصولگرایان قرار میگیرد یا ممکن است که بخشی از آن به سمت اصلاحطلبان نیز بیاید؟!
فکر میکنم، بخش قابل توجهی از این سبد رأی در صورتی که کاندیدای مورد نظر خود را در صحنه نبیند، حذف خواهد شد. واقعیت این است که در حال حاضر درصد کمی از آرای احمدینژاد از طیف اصولگرایان است. البته در گذشته درصد قابل توجهی از اصولگرایان به او رأی میدادند اما بعد از آنکه احمدینژاد با وجود نهی رهبری کاندیدا شد، جامعه رأی و حامیانش تغییر کرده است.
احمدینژاد پس از ثبتنام تأکید کرده که این اقدام را صرفا برای حمایت از بقایی انجام داده؛ نظر شما در این باره چیست؟!
رفتار و گفتار احمدینژاد متناقض است؛ معلوم نیست که آیا قانون ثبتنامها و انتخابات را به شوخی گرفته یا اساسا نمیداند ثبتنام در انتخابات به چه معنایی است که در هر دو صورت جای تأسف دارد و این مسأله نهادهای قانونی را دچار مشکل میکند؛ بماند که امکان دارد به عمد بخواهد مشکلساز باشد.
چطور؟!
به هر حال وقتی کسی میگوید آمدهام که بعدا بروم، طبیعتا قانون و امکاناتی که برای عرضه افکار جناحهای سیاسی در اختیارشان قرار گرفته را به سخره و استهزا گرفته است و اصولا افسوس دارد که چگونه چنین شخصیتی هشت سال بهعنوان رئیسجمهوری در رأس مدیریت اجرایی کشور بود!
قالیباف نیز یکی دیگر از کاندیداهای جریان اصولگرایی است که گویا قصد دارد بهعنوان یکی از کاندیداهای جمنا وارد رقابت شود؛ اقبال او را در این رقابت چگونه میبینید؟!
قالیباف بیشترین شانس را در سال ٨٤ داشت که حتی تا آستانه قرارگرفتن در رأس نامزدهای جناح اصولگرا نیز قرار گرفت اما درنهایت به پای احمدینژاد قربانی شد و پس از آن، هیچگاه نتوانست اعتباری که آن زمان یعنی ١٢سال پیش داشت، دوباره به دست بیاورد و با این حساب فکر میکنم، هرگز نیز نتواند این امکان را برای خود فراهم کند. مشکل قالیباف مشکل همه اصولگرایان است. مگر میشود در یک جناح ١٠ تا ٢٠ نفر خود را در قد و قواره ریاستجمهوری ببیند. قرار نیست یک ماه مانده به انتخابات یک نفر را بگذارند بالای لیست و بعد هم نتیجه تغییر کند.
اصولگرایان باید با سازوکار دموکراتیک بهترین گزینه را انتخاب کنند و این درحالی است که در عالم سیاست، معمولا وقتی یک نفر بختش را آزمود، کنار گذاشته میشود و از او در جای دیگر استفاده میکنند. اصرار قالیباف برای کاندیداتوری نه قابل درک است و نه حرفهای! البته قطعا این افراد به لحاظ مدیریتی از بنده و شما قویتر هستند، اما حتی نسبت به کسانی که در سطح معمولی سیاسی، کار اجرایی کردهاند نیز توانایی خاصی ندارند.
اصولگرایان اتفاقا در این دوره سعی کردند با راهاندازی تشکلاتی تحت عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب، برای نخستینبار سازوکار دموکراتیک را جایگزین شیوههای همیشگی خود کنند. آیا این تجربه را موفق میدانید؟
این اقدام یک تجربه جدید است و واقعا قابل تضمین نیست که به این روش ادامه دهند یا خیر. البته هر گروه سیاسی مقتضیات خود را دارد اما بهنظر میرسد این خیزی که برداشتهاند، بهزودی از نفس بیفتد. آنها ابتدا تعداد زیادی را جمع کردند و رأیگیری عمومی انجام دادند که در چنین شرایطی زاکانی و بذرپاش در صدر قرار میگیرند. چرا که به این میماند که در یک پادگان، سرباز و گروهبان و سرهنگ یکجا رأی بدهند و در آن شرایط طبیعتا نتیجه قابل اتکا نخواهد بود. متاسفانه دوستان اصولگرا عجول هستند. افراد بسیار جوان این جریان، در بدترین حالت خود را در سطح عضوی از شورای شهرهای بزرگ میبینند و چندسال بعد، کمتر از نمایندگی مجلس را برای خود قایل نیستند و چندی پس از آن نیز فکر میکنند هر مقامی بهجز ریاستجمهوری شایستهشان نیست. این عزیزان کمحوصلهاند و دوست دارند سریع به نتیجه برسند. بههرحال اینکه جمع شدند و به هر شکل رأیگیری کردند، قدم مثبتی است اما بهشرطی که پس از انتخابات نیز پای کار بایستند؛ چرا که در این صورت ممکن است نهایتا یک جبهه سیاسی قوی را سازماندهی کنند اما در غیر این صورت راه به جایی نمیبرند.
جلیلی نیز یکی دیگر از کاندیداهای اصولگراست که خارج از جریان جمنا فعالیت تبلیغاتی خود را آغاز کرده؛ جلیلی در ابتدا خود را کاندیدای مورد حمایت جبهه پایداری میدانست اما در عمل نهتنها این جبهه، بلکه جمنا نیز از او حمایتی نکرد. با توجه به انتشار خبرهایی ضدونقیض و تأیید نشده درباره انصراف جلیلی به نفع جمنا که البته کاملا با رفتار و گفتار اخیرش در تناقض است، اقبال او را چگونه میبینید؟
آقای جلیلی همچون قالیباف شانسی ندارد و همان بهتر است، انصراف دهد. بهترین شانس جلیلی سال ٩٢ بود. در آن سال ایشان یک چهره سیاسی مطرح بود. طرف اول مذاکرات از طرف ایران بود. هر هفته دیده میشد و مصاحبه میکرد اما درنهایت با وجود آن حمایت گسترده از سوی برخی نهادها رأی اندکی آورد. بنابراین، معقول نیست که بار دیگر به صحنه بیاید؛ چرا که احتمالا درنهایت صرفا میتواند در حد یک نماینده شهرستان، از کل کشور رأی جمعآوری کند.
و اما رئیسی که از او بهعنوان کاندیدای اصلی جمنا نام برده شده خودش تأکید دارد که مستقل است و همزمان جبهه پایداری بهعنوان یکی از گروههای افراطی جریان اصولگرایی نیز کاملا از او حمایت کرده است؛ اقبال او را چگونه میبینید؟
به نظر میرسد، حمایت خوبی از رئیسی صورت گرفته است. البته بنده خبری از درون اردوگاه اصولگرایان ندارم. ممکن است در روزهای آینده حتی جو منفی و نامناسبی علیه رئیسی ایجاد شود که فضا را به ضرر او تغییر دهد اما درحال حاضر به نظر میرسد او گزینه اصلی جریان اصولگرا باشد.
اما برسیم بهتنها گزینه اصلاحطلبان و جریان اعتدال. وضع روحانی را در این انتخابات چگونه میبینید؟
واقعیت این است که روحانی شانس بسیار خوبی برای تکرار پیروزی خود دارد. انتخاب جامعه در سال ٩٢ انتخاب راهبردی و اساسی در جهت تعدیل تصمیمات نظام جمهوری اسلامی بود. شاید این یک وجه خواست و پیام مردم در بحث سیاست خارجی بود اما این رأی و تصمیم، وجوه دیگری هم داشت و همانطور که در سال ٩٤ نیز شاهد بودیم، مردم تأکید دارند که پای انتخاب خود بایستند. از طرفی آن ایدهآلگرایی دهههای گذشته نیز کنار رفته که مصداق بارز آن لیستی است که در انتخابات خبرگان در پایتخت رأی آورد که نشاندهنده واقعبینی مردم است. البته قطعا انتقادهایی به دولت وارد است اما همین رضایت نسبی و آرامشی که امروز در جامعه حاکم شده، در قیاس با فضای ملتهب و نگرانی شدید پیش از دوران روحانی، نشان میدهد که جامعه تمایل به ادامه این راه دارد. خوشبختانه جامعه ما درگیر تنوعطلبی بچگانه در انتخابهای کلان نیست و بعید است که به روحانی اقبال نشان ندهد.
منبع: روزنامه شهروند