تیر خلاص احمدینژاد
دوگانه احمدینژاد و اصلاحطلبان به پایان رسید و احمدینژاد در اولین کنفرانس انتحاری و مطبوعاتیاش اینبار تیر خلاص را به حیات سیاسی خودش زد تا نشان دهد بیدلیل ساکت نمینشیند.
اگر اتفاق غیرمترقبهای در سیاست رخ ندهد، بعید است او دیگر بتواند جایگاه مناسبی در سیاست داخلی ایران دستوپا کند. احمدینژاد مغلوب آیرونی سیاست شد، همان آیرونیای که بهواسطهاش از نردبان قدرت بالا رفته بود: سادهنمای پیچیدهخو که در تظاهر به تغافل و تجاهل مهارت داشت.
پس از کنفرانس مطبوعاتی احمدینژاد که هیچیک از رسانههای اصولگرا اعتنایی به آن نکردند، پرده از توافقی پنهانی برداشته شد که دیگر نباید احمدینژاد را دید و جدی گرفت. نهاینکه وجود ندارد، بلکه در حین بودنش نباید او را دید؛ درست برعکس رسانههای اصلاحطلب که مثل همیشه او را دیدند.
در این دو رویکرد، دو دیدگاه کاملا متفاوت مستتر است که ریشهای مشترک دارند. احمدینژاد میتواند وسیلهای باشد برای پیشگیری از دوقطبیشدن جامعه بین روحانی و رئیسی. و این رویکرد بیش از آنکه به درد اصلاحطلبان بخورد، به مزاج اصولگرایان سازگار است. اصولگرایان با علم به اینکه اصلاحطلبان دل خوشی از رئیس دولت نهم و دهم ندارند، برآنند تا جبههای ایذایی از احمدینژاد و حواریونش در مقابل اصلاحطلبان باز کنند تا آنان را خواسته یا ناخواسته به سمت عداوتهای بیثمر و جنگهای فرسایشی و نافرجام هدایت کنند،...
اما احمدینژاد بیبها و بیبهانه دم به تله نمیدهد و ازاینروست که در کنفرانس مطبوعاتیاش بیمحابا به نقد اصولگرایان و نهادهای رسمی پرداخت و حتی زبان به تهدید گشود تا نشان بدهد برای تحقق خواستههایش از هیچ کاری رویگردان نیست و اگر اصولگرایان درصدد تطمیع یا تأدیبش نباشند، او بیشازپیش خطهای قرمز را درمینوردد و هزینه گزافی بر منتخب آنان تحمیل میکند.
احمدینژاد بهخوبی میداند انتقاد از روحانی وجهی برایش ندارد. عملکرد روحانی فارق از خوب یا بدبودنش اظهرمنالشمس است و فایدهای برای احمدینژاد ندارد. آنچه برانگیزاننده توانایی رتوریک (سخنرانی/ خطابه) او است، افشاگری آمیخته به راست و دروغی است که قرار است پرده از اسرار بردارد. از این جهت اصولگرایان و نامزد نهایی آنان دستمایه بیبدیلی برای سخنرانیهای آیندهاش هستند.
از همینجا میتوان به عمق سکوت و بیاعتنایی رسانههای اصولگرا در منعکسنکردن کنفرانس مطبوعاتی احمدینژاد پی برد: سری که درد نمیکند، به آن دستمال نمیبندند و کسی که بار شیشه میبرد باید بارش را از چشم سنگاندازان دور نگاه دارد، اما همه اینها یک روی سکه است، روی دیگر آن این است که اصولگرایان تلاش میکنند تا برگزاری مناظرههای تلویزیونی از دوقطبیشدن روحانی و رئیسی جلوگیری کرده تا از وجهه تولیت آستان قدس رضوی صیانت کنند؛ صیانتی که هم در پیروزی به کارشان میآید و هم در شکست، اما اصولگرایان میدانند، بدون صفبندی و بدون ما و آنها و بدون آنتاگونیسم، سیاستی شکل نمیگیرد. برای غلبه بر حریف بالاخره باید رودررویش ایستاد. اصولگرایان آگاهانه این رودررویی را به تأخیر انداخته و برای اینکه فضای جامعه را به سمت هژمونی غالب خود سوق دهند از چهرههای فرعیشان استفاده خواهند کرد؛ چهرههایی چون محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و بذرپاش افرادی که اینک در جعبهابزار سیاست اصولگرایان بیش از هر زمان دیگری کارایی دارند. آنان از یکسو به دولت روحانی حمله میکنند و از سوی دیگر موانع و دژهایی برای دورنگاهداشتن نامزد نهایی خود از حملات اصلاحطلبان و احمدینژاد خواهند بود. سیاست حمله به روحانی آغاز شده است و بیدلیل نیست که این چهرهها با صراحت و بعضا با کملطفی بیشتری نسبت به گذشته به روحانی حملهور میشوند.
قالیباف: تردیدی وجود ندارد که شرایط فعلی در نتیجه سوءمدیریت و ناکارآمدی دولت فعلی است. معتقدم کسانی که به دنبال نجات کشور از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی هستند باید با اتحاد و یکپارچگی برای تحقق هدف رفع بحران مدیریت کلان کشور، کارآمدی و تغییر دولت تلاش کنند.
بذرپاش: به فساد هشت هزارمیلیاردی میگویند معوقات بانکی.
البته شدت و ضعف این حملات یکسان نیست. آنان که از چهارساله دوره دوم روحانی بیشتر میترسند، بیپروا حمله میکنند و میدانند اگر روحانی دوباره بر مسند ریاست بنشیند، دیگر تعلل نخواهد کرد و بیش از پیش به حسابرسی و حسابکشی خواهد پرداخت. در جنگها نیز اینگونه است؛ حریف هرچه بیشتر میترسد، بیرحمتر میشود.برگزاری و سخنرانیهای دومین مجمع ملی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بدون حضور رئیسی این ادعا را تقویت میکند که نوعی تقسیم کار برای شکست روحانی وجود دارد. صفبندی اصولگرایان ناهمگن و ناهماهنگ در برابر دولت روحانی خبر از ناکارآمدی این دولت نمیدهد، بلکه نشان میدهد این دولت بیش از آنچه معلوم است کارآمد بوده است؛ اگر مردم مشارکت کنند و پای صندوقهای رأی بیایند اصلاحطلبان و روحانی راه دشواری در پیشرو ندارند. مردم بهخوبی تمام چهرههای اصولگرا را میشناسند و از پس پشتپرده آنان نیز خبر دارند.
منبع: احمد غلامی- شرق