خبرگزاری کار ایران

افزایش فاحش نابرابری جهانی از چه ناشی شده است؟

افزایش فاحش نابرابری جهانی از چه ناشی شده است؟
کد خبر : ۴۷۴۴۱۹

آری، هر سال بر نابرابری افزوده می‌شود. در گزارشی که در ابتدای سال ٢٠١٦ سازمان آکسفام منتشر کرد، ٦٢ نفر در سال ٢٠١٥، ثروتی برابر با ثروت کل نیمه فقیر جهان داشتند. حدود یک سال بعد؛ یعنی اوایل ٢٠١٧، در گزارش مربوط به سال ٢٠١٦، آکسفام اعلام کرد که هشت نفر صاحب ثروتی برابر با ثروت نیمی از انسان‌های کره زمین (یعنی سه میلیارد و ٨٠٠ میلیون نفر) هستند.

بر اساس داده‌های کنونی و منابع محاسباتی که مورد استفاده آکسفام قرار گرفته، این تعداد اکنون به شش نفر تقلیل یافته است.

افزایش افسارگسیخته و فاحش در نابرابری جهانی از چه ناشی شده است؟

این وضع به دو دلیل تشدید شده است: ١) فقیرترین نیمه مردم جهان (و بی‌شمار افراد دیگر) به طور مستمر ثروت خود را از دست می‌دهند، ٢) ثروتمندترین اشخاص- به‌ویژه هزار نفر ثروتمندترین افراد جهان- به افزایش میلیاردی ثروت‌های نجومی خود ادامه می‌دهند.

کسانی که نابرابری را انکار کرده یا بر لاپوشانی آن تأکید دارند، متدولوژی محاسباتی آکسفام را مخدوش می‌دانند. آنها به این مسئله توجه ندارند که مسئله بر سر شش یا هشت یا ٦٢ یا هزار نفر نیست. داده‌های کردیت سوئیس (Global Wealth Databook -GWD)، و فهرست میلیاردرهای فوربز (Forbes Billionaire List)، بهترین ابزار آشکار‌سازی روند افزایش نابرابری هستند که سال به سال مصیبت‌بارتر می‌شود.

چگونه تنها در یک سال ٦٢ نفر به شش نفر کاهش یافت؟

براساس گزارش منتشرشده در فوریه ٢٠١٧، شش نفر ثروتمندترین اشخاص (همگی مرد) بیش از ٤١٢ میلیارد دلار ثروت دارند. جداول GWD نشان می‌دهند که ثروت پنج دهک فقیرترین مردم دنیا ٠,١٦ درصد از کل ٢٥٦ تریلیون دلار ثروت جهان - یعنی ٤١٠ میلیارد دلار- است. این ارقام مربوط به داده‌های نیمه اول سال ٢٠١٦ است. از‌آنجایی‌که وضعیت ٥٠ درصد فقیرترین مردم جهان نه‌تنها بهبود نیافته؛ بلکه وخیم‌تر نیز شده است، در نتیجه هم بر میزان بدهی جهانی و هم به نابرابری کل افزوده شده است.

یک سال قبل در اول مارس ٢٠١٦، ثروت این شش نفر برابر با ٣٤٣ میلیارد دلار بود. حالا هم همان افراد هستند، تنها کمی جابه‌جا شدند و همچنان سلطان جهان‌اند: بیل گیتس، وارن بوفه، جف بزوس، آمانچیو اورتگا، مارک زاکربرگ، کارلوس اسلیم هلو (با لاری الیسون بر سر رتبه ششم رقابت دارند). به ثروت این شش نفر تنها در یک سال ٦٩ میلیارد دلار اضافه شده است.

سال گذشته، یافته‌های سال ٢٠١٥ به وسیله GWD، نشان می‌داد که ثروت نیمه فقیر جهان بسیار بیشتر از امروز- یعنی نزدیک به ١,٥ تریلیون دلار بود. در این مدت چه پیش آمد؟ خیلی روشن است، ١٠ درصد ثروتمندترین افراد (بیش از همه، یک درصد ثروتمندترین ثروتمندان جهان)، نزدیک به چهار تریلیون دلار کسب کردند. به دیگر سخن، بقیه افراد جامعه بشری ثروت خود را از کف داده‌اند.

جا دارد یک بار دیگر به قضیه نگاه کنیم. ثروت کل جهان حدود ٢٥٦ تریلیون دلار است و تنها در یک سال، ١٠ درصد ثروتمندترین افراد، چهار تریلیون دلار از آن را از بقیه جامعه انسانی به جیب خود سرازیر کردند.

صحبت فقط بر سر نیمه فقیر دنیا نیست، ٥٠٠ نفر – یعنی تعدادی را که حتی می‌توان در یک سالن نشاند، ثروتی بیش از ٧٠ درصد ثروت کل جهان دارند.

طبق فهرست میلیاردر‌های فوربز، ٥٠٠ نفر  از ثروتمند‌ترین افراد، ٤,٧٣ تریلیون دلار ثروت دارند. جداول مختلف GWD نشان‌دهنده آن است که ثروت هفت دهک فقیرترین جمعیت جهان تنها ١.٨٦ درصد از ٢٥٦ تریلیون دلار ثروت جهان یا به عبارتی فقط ٤.٧٦ تریلیون دلار است. این تعداد یعنی ٧٠ درصد جمعیت دنیا - یعنی بیش از دو‌سوم جمعیت جهان، یعنی ٠٠٠ر٠٠٠ر٠٠٠ر٥ نفر.

دارایی پنج میلیارد نفر پس از کسر بدهی، به این معنی است که به طور میانگین ثروت هر فرد - به شکل مسکن، سایر اموال یا پس‌انداز- کمتر از هزار دلار است. در ایالات متحده، ٤٠٠ نفر ثروتی بیش از ثروت سه‌پنجم جمعیت آن کشور را دارند.

بر طبق جداول موجود در گزارش GWD، ٦٠ درصد فقیرترین آمریکایی‌ها تنها سه ‌درصد از ٨٥ تریلیون دلار ثروت کل کشور – یعنی ٢,٥٥ تریلیون دلار - را دارند. در‌این‌حال، ٤٠٠ نفر نام‌برده‌شده در فهرست فوربز در اکتبر ٢٠١٦ ثروتی برابر ٢.٤ تریلیون دلار داشته‌اند که کماکان نیز در حال افزایش است.

سفسطه‌گرانی مانند «نشنال ریویو» با دست‌گذاشتن روی دارندگان درآمد سالانه بیش از صد هزار دلار به «رشد طبقه متوسط سطح بالا» تکیه می‌کنند؛ اما ناخواسته، روند انهدام طبقه متوسط به طور عام را نمایان‌تر کرده‌اند. بنا بر نظر آنان «برخی رشد می‌کنند، بسیاری دیگر هم یا به طبقه متوسط رو به فقیر یا به فقرا اضافه می‌شوند». این مسئله کاملا نشان‌دهنده دوپاره‌شدن طبقه متوسط در آمریکا و اضمحلال آن به طور مستمر است.

کسانی که منکر این شرایط هستند، نعل وارونه می‌زنند.

برخی رسانه‌ها مانند «بوستون گلوب» بر طبل «بی‌پایه»بودن تحلیل آکسفام می‌کوبند. برخی نیز مانند «رویترز» از آن به‌عنوان «آمارهای احمقانه» یاد می‌کند.

بوستون‌گلوب ادعای حیرت‌انگیزی مطرح می‌کند دال بر آنکه «همان‌طور که نظام سرمایه‌داری برای کسانی چون بیل گیتس، زاکر برگ و سایرین امکان بالارفتن از نردبان ترقی را فراهم کرد، میلیون‌ها زن و مرد دیگر نیز می‌توانند از پایین‌ترین درجات خود را بالا بکشند و مسئله‌ای نیست که میلیاردرهایی که آکسفام اعلام کرده، از قبل هم ثروتمندتر شده‌اند» و نویسنده نتیجه‌گیری می‌کند که این راهکاری است که فقر را به صورتی که می‌شناسیم از سیاره‌مان ریشه‌کن خواهد کرد.

آیا سطح زندگی میلیاردها نفر ترقی خواهد کرد؟ همه ثروتمندتر می‌شوند؟ فقر ناپدید خواهد شد؟

به‌طور دائم از «خروج از فقر» و بهبود شرایط جهان می‌شنویم، غافل از آنکه دلیل اصلی بهبود اقتصاد جهانی در سنوات قبل مربوط به رشد بسیار سریع اقتصاد چین و چند کشور دیگر و همچنین محاسبات ریاضی خلاقانه سازمان ملل بوده است. ما خود می‌دانیم که بسیاری از آمریکایی‌ها «دارایی منفی» دارند؛ یعنی میزان بدهی آنها از دارایی‌شان بیشتر است. برای بینوابودن حتما لازم نیست انسان در زاغه‌های جهان‌سوم زندگی کند.

درحالی‌که نابرابری، سراسر جهان و از جمله ایالات متحده را درمی‌نوردد، برخورد‌های انکارگرایان هم همچنان ادامه دارد. تحلیلگر مؤسسه «کاتو» معتقد است: «حتی اگر نابرابری به همان سرعتی که منتقدان ادعا دارند رو به گسترش باشد، الزاما به آن معنا نیست که فقر یک معضل است».

انکارگرایان تا چه زمانی می‌خواهند به‌جای برخورد با واقعیت، توجیهات مختلف ارائه کنند؟ آیا فقر معضل نیست؟

منبع: شرق

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز