جزییاتی از پرنده سیاه(عکس)
در میانه دهه 50 میلادی و در حین جنگ سرد، ایالات متحده در حال برنامهریزی برای ساخت یک هواپیمای فوق سری بود که جای هواپیمای جاسوسی U-2 را بگیرد.
لاکهید U-2
زمانی که CIA درخواست ساخت یک هواپیمای جاسوسی پیشرفته را ارائه کرد، تیم طراحی خاص کمپانی لاکهید یعنی اسکانک ورکس اولین گروهی بودند که با یک طراحی عجیب و قدرتمند به آن پاسخ دادند. طراحی پیشنهادی آنها میتوانست در ارتفاع نزدیک به فضا با سرعت 3.5 ماخ حرکت کرده و ردپایش در رادار به قدری پایین بود که تقریبا برای هر راداری غیرقابل شناسایی ارزیابی میشد.
لاکهید SR-71
بنا به ماهیت وجودی این هواپیمای جاسوسی، سازمان سیا چندین کمپانی صوری تاسیس کرد تا خرید تیتانیوم لازم برای ساخت هواپیما تسهیل شود. نکته جالب این بود که این تیتانیوم از اتحاد جماهیر شوروی خریداری میشد، کشوری که هدف اصلی عملیاتهای کسب اطلاعات و شناساییهای هواپیماهای جاسوسی آمریکایی قلمداد میشد.
قبل از پرنده سیاه، تیتانیوم تنها در نازلهای خروجی موتور و دیگر قطعاتی که برای حفاظت یا خنک کردن در معرض دماهای بالا قرار دارند استفاده میشد؛ اما بیش از 85% پرنده سیاه از تیتانیوم ساخه شده و باقی آن نیز از مواد کامپوزیت ساخته شده است.
به دلیل آیندهنگر بودن طراحی این هواپیما، بسیاری از فناوریهای استفاده شده در آن، باید اختراع میشدند. این بدین معنی است که ابتدا نیاز های هواپیما سنجیده شده و سپس فناوری مطابق با آن نیاز طراحی و ابداع شده است! بسیاری از این فناوریها از دهه 60 تاکنون همچنان در حال استفاده هستند.
یکی از مشکلات مهم در ساخت این هواپیما، کار کردن با تیتانیوم بود. بیش از 6000 قطعه برای هواپیما ساخته شد که برخی از این قطعات به علت دشواری کار با آلیاژهای تیتانیوم فاقد کیفیت و استاندارد مدنظر سازندگان آن بود. تیتانیوم برخلاف خواص ضدخوردگی، سبکی و مقاومت بالایی که دارد، در برخی موارد مادهای بسیار پر دردسری در مراحل تولید است.
دریلهای عادی در برابر تیتانیوم کارساز نیستند. در روند ساخت، پس از ایجاد 17 سوراخ مته دریل کاملا از بین میرفتند؛ همچنین در هنگام جوشکاری برای محافظت فلز در برابر اکسیژن از گاز بیاثر آرگون که بسیار گران قیمت و کمیاب است استفاده شد تا بهترین کیفیت جوشکاری تضمین شود. البته تیتانویم مشکلات دیگری هم برای این هواپیما ایجاد کرده بود که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.
اتاقک خلبان
اما پس از ساخت، نوبت به پرواز دادن این هواپیما میرسد: خدمه هواپیمایی که میتواند در ارتفاع 26 هزار متری پرواز کند، با دو خطر اساسی دست و پنجه نرم میکنند. اولی هوشیار ماندن در ارتفاع بسیار بالا و دومی زنده ماندن در صورت پیش آمدن یک شرایط اضطراری و اجبار به اجکت شدن خلبان است؛ سرگرد برایان شول، خلبان سابق SR-71 در کتابی که بر اساس تجربیاتش به عنوان خلبان این هواپیمای خاص داشته مینویسد که جهان در ارتفاع بالا و سرعت 3.5 ماخی به قدری سریع از زیر پای هواپیما میگذرد که میتواند در چند دقیقه از بسیاری کشورهای خاورمیانه عبور کند.
خلبانان این هواپیما برای مقابله با فشار بسیار کم و کمبود اکسیژن در ارتفاعات بالا باید لباسهای خلبانی مخصوص فشار بپوشند.
یک نکته جالب در مورد اتاقک خلبان این هواپیما این است که تجهیزات کامپیوتری در زمان طراحی و ساخت پرنده سیاه که به اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 برمیگردد وجود نداشتند؛ بنابراین اتاقک خلبان این هواپیما کاملا آنالوگ (دستی) بود!
پرنده سیاه میتواند در ارتفاع بالا، به سرعت 3.5 ماخ دست پیدا کند. در این سرعت دمای سطح هواپیما در اثر اصطکاک با هوای کم موجود به 260 درجه سانتی گراد میرسد. اگر سیستم تهویه هوای مناسبی در هواپیما وجود نداشته باشد، این دمای سطحی میتواند در داخل کابین خلبان دمایی برابر 120 درجه ایجاد کند که برای خلبان مرگ بار است. اما پرنده سیاه از یک مبدل حرارت استفاده میکند که این گرمای سطحی را به سوخت منتقل میکند، تا به دمای احتراق نزدیک شود و در نتیجه، هدررفت انرژی کاهش پیدا کند.
3511 ماموریت جاسوسی از تجهیزات نظامی، تحرکات نیرو ها و سیلوهای هستهای اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد برای پرنده سیاه در نظر گرفته شد. تجهیزات جاسوسی این هواپیما به آن اجازه می داد در ارتفاع 24 هزار متری از سطحی برابر 260 هزار کیلومتر مربع در هر ساعت تجسس کند. بسیاری از این ماموریتها در خاورمیانه انجام شدند.
اندازه بزرگ این هواپیما، از نبود قطعات و تجهیزات دیجیتال در دهه 60 ناشی میشود. تمام تجهیزات مورد نیاز هواپیما اندازههایی بزرگتر از نمونههای دیجیتال کنونی خود داشتند.
ظاهر خاص هواپیما در ترکیب با موادی که بدنه آن را میپوشانند، قابلیت رادارگریزی بالایی به آن پرنده سیاه میدهد؛ ردپای راداری این هواپیما نزدیک به هیچ است. پرنده سیاه اولین هواپیمایی بود که تفاوت فاحشی با مدلهای قبل از خود در رادارگریزی داشت.
»» از 32 هواپیمای ساخته شده از این مدل، 12 فروند از بین رفتند، اما هیچ کدام بر اثر آتش دشمن سقوط نکردند: اگر خلبان SR-71 باشید تنها کاری که لازم است برای فرار از انفجار و برخورد موشک انجام دهید این است که نیروی پیشران هواپیما را افزایش دهید تا کم کم موشک از نظر ها ناپدید شود.
»» بدون شک پرنده سیاه از زمان خود بسیار جلوتر بود. اما به دلیل نبود تکنولوژیهای بسیار در دهه 60، بسیاری از نقایص طراحی آن بدون راهحل باقی ماندند.
»» یکی از بزرگترین مشکلات سر راه طراحان ساخت مخازن سوخت بود. از آن جایی که هیچ ماده رایجی در آن زمان توانایی ایستادگی در مقابل تفاوت دمای عادی و هنگام پرواز هواپیما را نداشت (سلولها دچار شکستگی و نشت سوخت میشدند) لاکهید این مخازن را طوری طراحی کرد که با گرم شدن، منبسط شوند تا جلوی نشت سوخت گرفته شود.
»» برای کاهش وزن بیشینه برخاست و شوک وارد شده به بدنه تیتانیومی، سلولهای سوختی SR-71 کامل پر نمیشدند؛ همچنین سوختی که برای روشن شدن هواپیما استفاده میشد متفاوت از سوختی بود که برای پرواز کردن استفاده میشد. بنابراین، پرنده سیاه بالافاصله پس از پرواز توسط هواپیماهای سوختگیری در هوا سوختگیری میکرد.
»» پرنده سیاه با تمام مزیتها و نقاط قوتش، هواپیمای بسیار گرانی است. ناوگان این هواپیما در نیروی هوایی آمریکا در سال 1989 بازنشسته شد؛ کمی بعد در سال 1993 برای انجام عملیاتهایی در خاور میانه به کار بازگردانده شده و سپس در سال 1998 به کلی از کار کنار رفت. تمام مدلهای آن به جز دو فروند در موزه قرار دارند. این دو فروند تا سال 1999 توسط ناسا استفاده شدند.
منبع: مجله تصویری تاریخ