خبرگزاری کار ایران

مخاطرات فرتوت انگاشتن مردم

مخاطرات فرتوت انگاشتن مردم
کد خبر : ۴۶۸۲۸۶

نگاه‌های متفاوتی در مناسبات اجتماعی وجود دارد که جامعه شناسان و کارشناسان علوم اجتماعی آن‌ها را مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهند.

به گزارش ایلنا، جهان اقتصاد نوشت: نگاه‌های متفاوتی در مناسبات اجتماعی وجود دارد که جامعه شناسان و کارشناسان علوم اجتماعی آن‌ها را مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهند.

یکی از این نگاه ها نگاه از موضع بالا به مردم است که از حیث اخلاقی برای هیچ‌کس خوب نیست و همواره در مناسبات اجتماعی و در چارچوب اخلاقی مورد مذمت و سرزنش قرار دارد.

دیگر نگاه از پایین به بالا و از سر خود ضعیف انگاری است که جامعه‌شناسان آن را ناشی از عدم اتکاء به نفس تلقی می‌کنند و در زمره بیماری‌ها و ناهنجاری‌های روانی به شمار می‌آوردند.

بدتر از همه اینها زمانی اتفاق می‌افتد که هردو این پدیده‌های ناشی از فقدان تعادل و آرامش روحی به هم در یک فرد و یا جناح سیاسی و یا یک دسته از افراد جامعه روز و ظهور پیدا کند.

در شرایطی که کشور ما بیش از هرچیزی به آرامش و فضای امیدوار کننده برای ایجاد نشاط و رونق اقتصادی احتیاج دارد، گروهی با انگیزه‌های ناشناخته (البته تعبیر ناشناخته با احتیاط و به منظور پرهیز از گمان بد نسبت به ضمیر افراد به کار گرفته شده است که نگارنده از آن اطلاع دقیق و صحیح ندارد) همواره با دو فیلتر و یا افزونه یاد شده نسبت به تحلیل مسائل اقتصادی و سیاسی کشور می‌پردازند. از یک سو در اثر عارضه خود بزرگ‌بینی نسبت به مردم، نهادهای مسئول اجرایی و همه عوامل دست اندرکار توسعه کشور برخورد می‌کنند و آنان را چون نهادهای بی برنامه بدون توان برنامه ریزی و فاقد انگیزه برای توسعه کشور معرفی می‌کنند به طوری که گویی فقط و فقط اگر نهادهایی چون دولت و مجلس و سایر ارگان‌های اجرایی کشور زیر دست و تحت فرمان بی‌چون‌و‌چرای آنان بود کشور در مسیر درستی قرار می‌گیرد و اگر غیر از این بود حتما و قطعا کشور به مسیر نادرستی می‌رود و می توان با هر ادبیات و الفاظی از دولت و نهادهای دست‌اندرکار امور اجرایی کشور انتقاد کرد و حتی لازم نیست ابتدایی‌ترین آداب اخلاق و انصاف و یا ضرورت‌های کشورداری از جمله پرهیز از ناامید کردن مرم نسبت به وضعیت کشور و آینده این سرزمین را در حین نقد و انتقاد رعایت کرد.

این دیدگاه ناشی از خود بزرگ‌بینی همواره آفت مدیریت کشور به شمار آمده است و در بدیهی‌ترین شکل خود به دلیل احساس بی‌نیازی نسبت به ارتقای دانش توسط مدیران و مسئولان، مانع از شنیدن صدای سایر اشخاص صاحب صلاحیت و به تبع آن بی‌بهره ماندن از دانش و تجربیات آنان می‌شود و با تبع خود نظام مدیریتی کشور را در میان مردم به صفت‌های نادرستی معرفی می‌کند.

اما نگاه دیگر که آن همواره مورد مذمت و نکوهش جامعه‌شناسان و مردم قراردارد و گرایش به سمت آن موجب منفی نگری و القای شکاف اجتماعی و بروز ناهنجاری‌های گسترده در جامعه تلقی می‌شود، نگاه از بالا به مردم و کوچک شمردن آنان و توان‌مندی‌ها و درک و فهم انان نسبت به مسائل و مشکلات پیرامون آنان است.

اعمال چنین دیگاهی نسبت به مردم به ویژه اگر از سوی مقامات عالی رتبه باشد اگر در مردم اثر کند آنان را به رکود و خمودگی می‌کشاند و انگیزه آنان برای مشارکت در تعالی و توسعه کشور را از بین می‌برد و این سرزمین را از مسیر پیشرفت و توسعه بازمی‌دارد.

اگر اعمال چنین دیدگاهی مورد قبول و پذیرش مردم واقع نشود نیز به افزایش کینه و شکاف اجتماعی در میان مردم منجر می‌شود و با تکرار و تداوم این رفتار به تدریج ناهنجاری‌های اجتماعی بروز می‌کند و بازهم موجب بی‌انگیزگی مردم برای مشارکت در بهبود سرنوشت کشور و تعالی این سرزمین خواهد شد. این رفتارها علاوه بر آثار اجتماعی، آثار اقتصادی و سیاسی گسترده‌ای هم در کشور خواهند داشت که بررسی آن‌ها به تحقیق و مطالعه مستقل و جداگانه‌ای نیاز دارد.

در این فرصت می‌خواهم از برخی بیانات و اظهار نظرها در روزهای اخیر نتیجه بگیرم که اگر اقتصاد مقاومتی قرار است در کشور رواج پیدا کند، این امر باید با اهتمام همه نهادها، ارگان‌ها، دستگاه‌های اجرایی، نظارتی و قانون‌گذاری و قضایی گرفته تا نهادهای مردمی و تشکل‌های صنفی و غیرصنفی و نهادهای غیردولتی و تا سطح همه آحاد مردم گسترش داشته باشد و با مشارکت همگانی ملت انجام شود و به نتیجه برسد.

حتی با تأکید می‌توان گفت که هرچه به سمت مسئولیت‌های نهادهای مردمی و تشکل‌های غیر دولتی پیش برویم، عرصه کار و تلاش برای تحقق اقتصاد مقاومتی بیشتر و گسترده‌تر می‌شود و هرچه به سوی نهاهای نظارتی، قانون‌گذاری و پیش برویم نقش اجرایی کم رنگ تر شده و نقش سیاسیت‌گذاری و هدایتی و نظارتی بیش‌تر خواهد شد.

نتیجه این‌که اگر کسانی این‌گونه بیاندیشند که دولت باید برای اقتصاد مقاومتی برنامه‌ریزی کند و آن را اجرا کند تا در اثر چنین اقدامی سفره‌های مردم پر رونق و رنگین شود و یا برنامه ای برای استخدام بیکاران طراحی کند این نگرش ناشی از کوته بینی و  درک نادرست وبلکه درک نکردن مفهوم اقتصاد مقاومتی است.

صاحبان چنین اندیشه‌ای نه تنها خود را بزرگ تر از آن می دانند که به اندیشه دیگران اعتنا کنند و از این مسیر در موضع‌گیری‌های خود قدری جانب احتیاط و دقت را بیشتر نگه‌دارند، بلکه دیدگاه خود را بالا تر می دانند و این پدیده در لحن و گفتار آنان نیز اثر منفی می گذارد که پیش‌تر در باره آثار مخرب آن نکاتی را ذکر کردم.

هم‌چنین در بعد دیگری از نگاه کم و کوچک شمردن مردم و ضعیف انگاشتن آنان نیز در بحث اقتصاد مقاومتی منجر به این خواهد شد که آنان را افرادی فاقد توانایی برای اثر بخشی در اقتصاد کشور و به تبع آن فاقد توانایی برای ایجاد تحول در اقتصاد و دست‌یابی به دست‌آودهای اقتصاد مقاومتی تلقی کنیم و از این رهگذر به طور ناخواسته آنان را همواره افرادی ناتوان، رتوت و نیازمند کمک و دستگیری بدانیم. القای چنین وضعیتی به مردم هم علاوه بر آثار اجتماعی مخرب و نابود کننده در ابعاد سیاسی و امنیت ملی هم نگرانی‌های بسیار گسترده‌ای را ایجاد خواهد کرد. من برای پرهیز از آثار مخرب و نابود کننده رواج چنین اندیشه‌هایی بر خود لازم دانستم تا در باره فرتوت انگاشتن مردم و نیاز آنان به این‌که برای مشارکت آنان در اقتصاد مقاومتی و نقش بی‎‌بدیل آنان در اعتلا و توسعه کشور نیاز به رفتار قیم مآبانه دولت یا هر نهاد دیگری وجود داشته باشد، هشدار دهم. چنین نگرشی به توانایی ‌های مردم ایران که خود همواره پشتیبان دولت و همه نهادهای حاکمیتی بوده‌اند، میان مردم و نظام فاصله ایجاد خواهد کرد و آنان را برای مشارکت در سرنوشت کشور و برساختن آینده‌ای روشن بی‌انگیزه می‌کند.

سعید تقی‌پور

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز