خبرگزاری کار ایران

روح سامورایی

روح سامورایی
کد خبر : ۴۵۹۴۹۳

هنوز دومین ماه میلادی به میانه نرسیده که شاهد انتشار Nioh نیز هستیم، عنوانی در سبک اکشن سوم شخص با مبارزات Hack and Slash که مشابه سری بازی‌های Souls سخت و چالش‌انگیز است.

به گزارش ایلنا به نقل از کلیک روزنامه جام جم، این طور که از شواهد پیداست، PS4 سالی بسیار خوب را پیش‌رو خواهد داشت. با نگاهی به یک ماه گذشته از سال جدید میلادی می‌بینیم عناوین انحصاری موفقی چون Yakuza 0، Gravity Rush 2، نسخه‌ VR بازی Resident Evil 7، Tales of Berseria و بازی محبوب Kingdom Hearts 2.8 برای این کنسول منتشر شده‌اند.

هنوز دومین ماه میلادی به میانه نرسیده که شاهد انتشار Nioh نیز هستیم، عنوانی در سبک اکشن سوم شخص با مبارزات Hack and Slash که مشابه سری بازی‌های Souls سخت و چالش‌انگیز است.

Nioh تلاش‌هایی برای روایت داستان کرده که نتیجه‌اش بیشتر بهانه‌ای برای پیشبرد اکشن گیم‌پلی است و البته از یک بازی در این سبک نیز خیلی بیشتر از این انتظار نمی‌رود. به ‌هر حال کلیت داستان بازی در مورد فردی به اسم ویلیام است که براساس شخصیت تاریخی واقعی و اولین سامورایی غربی یعنی ویلیام آدامز طراحی شده است. او ماموریت پیدا می‌کند Amrita را پیدا کند، نوعی از انرژی که اجازه‌ فرمانروایی بر دنیا را به مالکش می‌دهد و به‌این‌ترتیب ویلیام آدامز از ژاپن سر درمی‌آورد.

سفر به ژاپن باستان

Nioh ژاپن دوره‌ Sengoku را با جزئیات به تصویر می‌کشد. از معماری‌های پیکچرسک گرفته تا مناظر خیره‌کننده‌ حومه‌ ژاپن به زیبایی در بازی بازسازی شده‌اند تا سفری خاطره‌انگیز به یکی از مقاطع هیجان‌انگیز تاریخی را تجربه کنید. به نوعی بازی فرمول موفق Assassin’s Creed را در بازآفرینی تاریخ ادامه می‌دهد و در این میان با شخصیت‌هایی مطرح چون Tokugawa و Oda Nobunaga نیز ملاقات خواهید کرد. البته داستان گاهی پرش‌ها و برش‌هایی دارد که با یکدیگر خوب جور درنمی‌آید، شخصیت‌های جدید با سرعت زیادی به بازیکن معرفی شده و قبل از آن‌که بخواهیم آنها را بشناسیم از قصه کنار گذاشته می‌شوند. با این اوصاف برای یک عنوان اکشن در همین حد هم کفایت می‌کند و مابقی داستان را اتمسفر و اطلاعات پس‌زمینه در طول گیم‌پلی تامین می‌کند.

وقتی که Nioh را آغاز می‌کنید، ممکن است ساختار ماموریتی آن ابتدا توی ذوق‌تان بخورد و حسرت یک دنیای باز پهناور را بخورید، اما به مرور که در بازی پیش می‌روید و مکانیک‌ها و سیستم‌های گیم‌پلی بیشتر با یکدیگر چفت می‌شوند، به ساختار ماموریتی نیز عادت خواهید کرد. Nioh از بسیاری جهات شبیه سری بازی‌های Souls است، ولی وجه اشتراک‌های زیادی با عناوین اکشن کلاسیک مثل Devil May Cry یا Ninja Gaiden Black نیز دارد. بازی تمرکز زیادی روی مبارزات دارد، به لطف نرخ فریم 60 شاهد حرکات و انیمیشن‌هایی سریع‌تر هستیم و یک مکانیک بزرگ و فوق‌العاده تاثیرگذار به اسم Ki Pulse هم در اینجا حضور دارد.

مبارزه‌ غربی به سبک شرقی

ژاپنی‌ها عموما در بازی‌های Hack and Slash خود یک مکانیک اساسی قرار می‌دهند که ضمن افزایش عمق گیم‌پلی و البته پیچیدگی آن، حساب‌شان را از بازی‌های مشابه تا حدودی جدا می‌کند. درخصوص Nioh این مکانیک Ki Pulse است. کاراکتر شما ویلیام در مجموع با چهار سبک مبارزه‌ مختلف می‌تواند با دشمنان مبارزه کند. یکی از آنها برای ساختار تهاجمی، دیگری برای دفاعی و یکی هم ترکیبی از هر دو مناسب است، ولی ساختار چهارم به نوعی ریسک ـ پاداش به شمار می‌رود. کاراکتر با هر ضربه‌‌ عادی یا سنگین، دفاع کردن یا جاخالی دادن مقداری انرژی موسوم به Ki مصرف می‌کند.

نرخ کاهش این انرژی به نسبت بازی‌های مشابه سریع‌تر است، اما شما می‌توانید با تغییر مداوم سبک مبارزه‌ ویلیام در میان درگیری، به کارآمدترین حالت مبارزه با دشمن برسید و انرژی کمتری مصرف کنید. البته عادت کردن به این قضیه که در میان کمبوهای مختلف مدام R1 را برای تغییر حالت مبارزه بزنید، کار ساده‌ای نیست و مدت زمان قابل توجهی می‌برد؛ ولی وقتی به این سطح از مهارت دست یابید، آن وقت مبارزه با دشمنان سخت‌تر و باز کردن راه از میان مسیرهایی که عبور از آنها غیرممکن به نظر می‌رسید، نه‌تنها معنا پیدا می‌کند بلکه جذابیت بیشتری هم برا‌یتان به ارمغان می‌آورد.

در Nioh شما نمی‌توانید دشمنان را همین طور با کوبیدن روی دکمه‌ها از بین ببرید یا با جاخالی دادن و فرار کردن به سمت مسیرتان پیش‌ بروید بلکه نیاز است در سبک‌های مختلف مبارزه به مهارتی قابل قبول برسید. به این ترتیب Nioh را می‌توان در دسته‌ بازی‌های کاملا هاردکور دسته‌بندی کرد که تجربه‌ آن برای مخاطبان کم سن و سال‌تر یا افرادی که سابقه‌ بازی‌های

Hack and Slash مشابه را ندارند، بسیار دشوار خواهد بود.

قفس بزرگ

قبلا اشاره شد به مرور به ساختار ماموریتی بازی عادت خواهید کرد، ولی به این معنی نیست که این ساختار خالی از ایراد است. هر کدام از ماموریت‌های بازی اغلب در محیطی بزرگ و پهناور رخ می‌دهد که منطقا باید در یک دنیای یکپارچه به یکدیگر متصل باشند، اما نیستند. در نتیجه خیلی جاها به مناطقی می‌رسید که به شیوه‌ای مصنوعی راه‌تان سد شده و مدام از خود می‌پرسید چرا نمی‌توانم آنجا بروم؟ از طرف دیگر برای این‌که در خط داستانی بازی پیش رفته و ماموریت‌های بعدی را هم آزاد کنید، باید با دشمنان و باس‌‎های دشواری مبارزه کنید که راستش اصلا حس خوبی به آدم نمی‌دهد که پیشرفتش در بازی این‌گونه محدود شود، بخصوص این‌که اعصاب‌تان هم خرد شده باشد!

بجز انجام بعضی کارهای جانبی، انگیزه‌ چندانی برای تجربه‌ مجدد ماموریت‌ها باقی نمی‌ماند، ولی خوشبختانه اگر بخواهید این کار را انجام دهید، تنوع زیادی هم از نظر روز و شب و هم مسیر پیشروی برایتان وجود دارد تا همچون Devil May Cry 4 مجبور نباشید یک مرحله را عینا به همان شکلی که بود دوباره تجربه کنید.

با تمرکز زیاد روی مبارزات چالش‌انگیز و بهره‌گیری از داستانی ساده، Nioh این احساس را در مخاطب ایجاد می‌کند که در حال تجربه‌ دنباله‌‌ای موفق از سری بازی‌های Ninja Gaiden بوده که خلأهای آن با سری بازی‌های Souls رفع شده است. اگر از تجربه‌ انفرادی بازی خسته شده اید، شاید بد نباشد با همان ساختار مجموعه‌ Souls، نگاهی هم به تجربه‌ آنلاین آن با دوستان یا در مقابل دیگر بازیکنان داشته باشید.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز