نکاتی درباره سخن گفتن
یکی از مهمترین و بدیهیترین جنبههای زندگی ما انسانها توانایی ایجاد تعامل از طریق صحبت کردن است. البته نیازی نیست که قبل از اینکه حرف بزنیم درباره اینکه چه میخواهیم بگوییم به طراحی و سازمانبندی شرایط و نحوه بیان خود بپردازیم.
به گزارش ایلنا، چرا که معمولا برای ما چندان مطلوب نیست که وسواس و بررسی زیادی بر روی عملکرد خود داشته باشیم چون این نحوه عملکرد بیشترمانع از برقراری یک رابطه موثر میشود تا حفظ یک ارتباط. اما از طرف دیگر برخی از افراد دایما در حال مرور رفتار و گفتار خود بوده و لذا در نتیجه این بررسی افراطی دچار احساس گناه و پشیمانی میشوند که چرا اینگونه گفتند؟ چرا این حرف را زدند؟ چرا اینگونه جواب ندادند ؟ و... البته امکان دارد که برای همه ما در مرحلهای از زندگی یا در برخی از مراودات این اتفاق رخ دهد خصوصا که غالبا این اتفاق زمانی میافتد که ما خیلی سریع در یک فضای استرس آور یا در طی درگیری و مواجه با افراد به پاسخگویی میپردازیم. تشخیص اینکه ما در هر موقعیتی چگونه باید صحبت کنیم و چه بگوییم، یک درک و فهم مهم است. هدف این است که بفهمیم چه زمانی باید روان و طبیعی حرف بزنیم، چه زمانی باید قبل از حرف زدن فکر کنیم و چه زمانی نباید اصلا حرف زد. برای رسیدن به این مرحله این توصیهها را در نظر داشته باشید:
خودتان را ببینید. دقت کنید که چه موقع این اتفاق میافتد. چه شرایطی باعث میشود که شما حرفی بزنید که بعدا آرزو میکنید کاش طور دیگری میگفتید. آیا این اتفاق غالبا با یک نفر یا در یک گروهی از مردم اتفاق میافتد؟ سعی کنید یک الگو پیدا کنید.
موقعیت و شرایطتان را درک کنید. وقتی که فهمیدید چه شرایطی باعث این اتفاق میشود تلاش کنید که در این دست موقعیتها به نحوه رفتار و گفتار خود توجه جدی تری داشته باشید و حتی در صورت امکان قبل از قرار گرفتن در این دست شرایط، خودتان را آماده کنید.
مکالمه را در نظر بگیرید. حال که متوجه شدید در یکی از آن موقعیتها قرار دارید، هدف شما باید پردازش اطلاعات باشد. اغلب زمانی که به طور مناسب پاسخ نمیدهید به این دلیل است که به طور کامل و واضح نمیدانیم که باید چه بگوییم؟ الان زمان آن فرا رسیده است که عقب بنشینید و به آنچه که در اطرافتان گفته میشود گوش کنید. بر روی آنچه که قرار است بگویید متمرکز نشوید بلکه فقط گوش کنید. ذهن شما این اطلاعات را در پس زمینهاش ضبط خواهد کرد.
به مردم نگاه کنید. چه کسی حرف میزند و چطور با هم تعامل میکنند؟ برخی افراد خیلی خوب مثال میزنند و برخی خوب جملهبندی میکنند. برخی افراد برای مکالمه با دیگران از علائم و اشارههای چهره خوب استفاده میکنند. درحالی که برخی دیگر پرگویی میکنند. اینکه افراد چطور اطلاعات شان را میسازند معیار خوبی است از اینکه چطور اطلاعات را کسب میکنند.
پاسخها را فرمولبندی کنید. گزینههای خود را هم در نظر بگیرید. راههای مختلفی برای گفتن یک مساله وجود دارد و حالا هدف شما پیدا کردن بهترین روش برای رساندن آن چیزی است که میخواهید بگویید، بهطوریکه تاثیر مثبت داشته باشد.
اطلاعات را در نظر بگیرید. آیا آنچه که میخواهید بگویید موثر، الزامی، دقیق، به موقع و مناسب است؟ اگر شما فقط به دلیل اینکه دیگران صحبت میکنند پاسخ میدهید آنگاه ممکن است که تعامل شما از الگوی ارائه شده فوق تبعیت نکند. اگر اینطور نیست بهتر است عقب بنشینید و فقط به گوش دادن ادامه دهید. شما میخواهید حرفی بزنید که تاثیرگذار باشد نه اینکه فقط چیزی گفته باشید.
واکنشها را بسنجید. آیا اطلاعاتی که میخواهید ارائه دهید طوری فرمولبندی شده است که اثر مثبتی داشته باشد؟ ایجاد یک فضای منفیگرایانه ایجادکننده شکست تعامل و گفتوگوست. به نحوه بازخورد شنوندهها دقت کنید. خراب کردن توانایی تعامل نزد مردم تنها در یک لحظه اتفاق میافتد.
مراقب تون صدایتان باشید. طرز حرف زدن شما به اندازه آنچه که میخواهید بگویید مهم است. تون صدای شما میتواند اشتیاق و صمیمیت شما را منتقل کند یا بیانگر طعنه و سرزنش شما باشد و حتی ممکن است باعث شود که پیام گفتار شما به غلط فهمیده شود.