سینما برخلاف دورنمای فریبندهاش حرفه سختی است
داستان «آذر» مشخصا در فضای شهری تهران و نزدیک به طبقه متوسط اتفاق میافتد که به فراخور نیاز فیلمنامه در لوکیشنهای متفاوتی تصویربرداری و روایت شده است.
به گزارش ایلنا، به نقل از روزنامه اعتماد، محمد حمزهای در نخستین فیلم بلند سینمایی خود موضوعی اجتماعی را دستمایه ساخت قرار داد. بستر شکلگیری قصه «آذر» گذر زندگی یک زن است. فیلم در فضای زنانه تلاش میکند قصهاش را در کلانشهری چون تهران روایت کند. «آذر» ممکن است قصه طیفی از زنان جامعه ما باشد که در فضای سنتی و مردسالار برای به دست آوردن استقلال بیشتر تلاش میکنند. محمد حمزهای پیشتر با فیلمهای کوتاه و بلندش که در جشنوارههای داخلی و خارجی خوش درخشیدند، ثابت کرد توانایی لازم را در به تصویر کشیدن موقعیتهای داستانی دارد. حال باید دید او در نخستین فیلم سینمایی خود چقدر توانسته توانایی کارگردانیاش را به رخ بکشد. «آذر» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی نیکی کریمی و با ترکیبی از بازیگران و عوامل شناختهشده از فیلمهای بخش اصلی (سودای سیمرغ) جشنواره سی و پنجم فیلم فجر است. نخستین تجربه کارگردانی این جوان، بدون فراز و نشیب نبوده اما حمزهای بیش از هر چیز به ثمره کارش فکر میکند.
شما عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی هستید. این عضویت مسیر فیلمسازی را برایتان سخت نمیکند؟
عضویت من در انجمن منتقدان به اوایل دهه هشتاد بازمیگردد؛ زمانی که به عنوان روزنامهنگار در کنار فعالیت سینمایی در فواصل مختلف گاهی در نشریات مرتبط با حرفه خودم مینوشتم و توامان فعالیت با کار در حوزه سینما و تلویزیون فعالیت مطبوعاتی هم داشتم، ولی بعد از اینکه بیشتر تمرکزم را برای سینما گذاشتم، آرامآرام فعالیتم به عنوان نویسنده در مطبوعات کم رنگ و محدود شد جز مواردی که به درخواست دوستان هرازگاهی یادداشت مینوشتم.
نظرات منتقدان (بدون غرضورزی و با بینش) برای ادامه مسیر یک فیلمساز، چقدر میتواند موثر باشد؟
بیشک تاثیرگذار است و شخصا برای من منتقدان آشنا به سینما و حرفهای در حوزه خود محترم و قابل توجهند. چرا که اگر منتقدی در سینمای ایران شرایط تولید و اساسا سینما را بشناسد یقینا نقدی که بر یک اثر مینویسد در قیاس با سینمای کشورهای دیگر نیست و این نکته بسیار مهمی است ودر ادامه با توجه به شناخت و آگاهیاش از فیلم و سینما مینویسد و این نکتهبینی میتواند برای من فیلمساز و به عنوان کسی که نخستین گام را در سینمای بلند داستانی برداشتهام بسیار راهگشا باشد.
نقد و نظر کدام منتقد توجهتان را جلب میکند؟
معمولا نقد و مطالب اغلب منتقدان نسل پیشین و همچنین نسل جوانی که مسلط و آگاه به سینما باشند بسته به نقطهنظری که دارند، خصوصا در مورد فیلمهای خاص را میخوانم و دنبال میکنم؛ ولی از منتقدان قدیمیتر هوشنگ گلمکانی، پرویز دوایی و زندهیاد ایرج کریمی و همچنین طهماسب صلحجو توجهم را جلب میکند. همچنین از جوانترها نظرات مهرزاد دانش، کیوان کثیریان، امیر قادری و... برای من جذاب بوده و هست.
اما برگردیم به سابقهتان در سینما، در سالهای اخیر به عنوان مدیر برنامهریزی و دستیار کارگردان فعالیت داشتید و کسب تجربه کردید. این فعالیت مداوم تاثیری هم در کارتان داشت؟ خیلی از کارگردانهای فیلم اولی بدون تجربه دستیاری و صرفا ساخت چند فیلم کوتاه فیلم اولشان را میسازند.
قطعا تاثیر داشته و دارد، ولی ماجرا از این قرار است که ما در سینمای ایران هر بار در هر فیلم یک فضای متفاوت و تازهای را تجربه میکنیم و این کاملا منحصر به چیدمان تیم و عواملی است که در آن پروژه خاص به عنوان فیلمساز با آنها کاری میکنیم. بیشک این شناخت و تجربه قبلی میتواند در مدیریت و هدایت و همراه شدن تیم در آن پروژه برای ما مثمرثمر باشد. اما به مجردی که تیم و فضا و آدمها عوض میشود، نمیتوانیم بر اساس تجربه مشخص گذشته رفتار کنیم و تیم جدید روحیات جدیدی را با خود همراه دارد و ما به عنوان سکاندار گروه تنها میتوانیم از بخشی از تجربه مدیریتی آثار قبلی یا پروژههایی که در آن بودیم استفاده کنیم. به نظرم برای ماندن در سینمای ایران پیش از هر چیزی باید مدیریت اجتماعی افراد را بدانیم تا بتوانیم در حوزه کاری خودمان گامبرداریم و اساسا با همین شیوه میتوانیم به بقا در این حرفه و فیلمسازی فکر کنیم چون شرایط تولید در سینما آنقدر منحصر به روحیه جمعی است که تو به عنوان فیلمساز اگر آشنا به مسائل اجتماعی و روانشناسی و اصولا خلق و خوی فردی عواملی که با آنها کار میکنی نباشی، تولید سخت و فرسایشی میشود و این مساله در خروجی اثر هم تاثیر میگذارد.
فیلم «آذر» چطور در برنامه کاریتان قرار گرفت؟ پیش از این با نیکی کریمی تجربه همکاری داشتید؟
تجربه کاری من با خانم کریمی مربوط به ١٠ سال پیش است و با توجه به اینکه ایشان از سینماگران فعال سینمای ایران هستند و مدام با عوامل مختلف و متعددی کار میکنند، بعید میدانم این تجربه همکاری را به خاطر داشته باشند. ایشان تصمیم داشتند به عنوان تهیهکننده، مستقل از فعالیت فیلمسازی خودشان فیلمی را تهیه کنند و در این مسیر با چند نفر از دوستان جوان و فیلمساز هم صحبت کرده بودند و من به واسطه دو نفر از دوستان به ایشان معرفی شدم. خانم کریمی فیلمهای بلند و کوتاه من را دیدند، نوع نگاه و سلیقه فیلمسازیام را پسندیدند و بعد از چند جلسه به این جمعبندی رسیدیم که میتوانیم با هم همکاری مشترکی داشته باشیم.
ظاهرا پیش از این قرار بود پوریا آذربایجانی این فیلمنامه را بسازد که با نیکی کریمی به توافق نرسید و شما با تغییراتی که در فیلمنامه به وجود آوردید، فیلم را به سرانجام رساندید.
من هم همین اندازه میدانم که بنا بود پوریا آذربایجانی پروژهای را با خانم کریمی کار کند اما ادامه همکاری فراهم نشد؛ به نظر من در این باره و میزان تغییرات فیلمنامه خانم کریمی باید صحبت کنند و به نظرم بهترین منبع در این خصوص هستند چون من هم با ایشان به عنوان تهیهکننده و هم با پوریا آذربایجانی که از دوستانم است، جلساتی داشتم ولی خیلی در جریان ماجراهای پروژه قبلی نیستم.
«آذر» فضای آپارتمانی و کلیشهای مرسوم را ندارد...
ببینید! داستان «آذر» مشخصا در فضای شهری تهران و نزدیک به طبقه متوسط اتفاق میافتد که به فراخور نیاز فیلمنامه در لوکیشنهای متفاوتی تصویربرداری و روایت شده است. نمیدانم این فیلم از این منظر متفاوت تلقی میشود یا خیر؟ دوستان دیگر باید فیلم را ببینند و نظر بدهند که چقدر متفاوت یا معمولی است. در این مقطع من هر نکتهای را عنوان کنم با توجه به اینکه فیلم هنوز نمایش داده نشده پیشداوری برای فیلم خودمم و مخاطب ایجاد میکنم و تصور میکنم این اتفاق خیلی خوب نیست.
ساخت نخستین فیلم با چنین حجمی از لوکیشن که بیشتر در خیابان میگذرد، دلهرهآور نبود؟ آن هم در نخستین تجربه کارگردانی سینما؟
قطعا سخت بود چون در مسیر تولید جابهجاییهای پی در پی لوکیشن در ریتم و روند تولید تاثیر داشت و سرعت عمل را کمی کاهش میدهد اما تعدد لوکیشن به نحوی انتخاب شد که به تنوع بصری قصه کمک میکرد. البته ابتدا باید ببینیم این متنوع بودن چقدر درخدمت فیلمنامه است و این میزان جابهجایی چقدر نیاز است در «آذر» هم لوکیشنها شکل معمول و معتدلی داشت.
معتدل از چه جهت؟
معتدل از این منظر که نه بیدلیل و افراطی موقعیت و فضا را تغییر دادیم و نه بیدلیل محل رخداد قصه را در یک لوکیشن محدود کردیم تا برای رسیدن به سرعت بالا در تولید، یک جا متمرکز شویم. هر اتفاق و انتخابی در« آذر» میافتاد مبتنی بر نیاز فیلمنامه و مسیری بود که در روند قصه مشخص شده بود.
در مصاحبههایتان اشاره کرده بودید که فیلم در بازه زمانی کوتاهی ساخته شده است؛ فکر نمیکنید این عجله برای رساندن فیلم به جشنواره در کیفیت آن تاثیر گذاشته باشد؟
این بازه زمانی کوتاه مرتبط به زمان محدودی بود که برای نگارش فیلمنامه نیاز بود. این مساله کار را قدری برای دوستان فیلمنامهنویس و من سخت میکرد چون همهچیز باید همزمان با هم جلو میرفت و خود همین مساله هم تجربه خاص و منحصر به فردی بود ولی زمانی که برای تولید انتخاب کردیم با توجه به فضای قصه و میزان جابهجاییها، زمان متعادل و معقولی بود.
نگارش همزمان فیلمنامه زمان فیلمبرداری خللی در تولید فیلم وارد نکرد؟
من معتقدم هر کسی برای یک مدل کار ساخته شده و میتواند بازده خوب و مناسبی هم داشته باشد. به شخصه جزو آن دسته از فیلمسازانی هستم که حتی در فیلمهای کوتاه و تلویزیونی همهچیز را باید از قبل مشخص و معین کنم، میدانم باید سر صحنه چه کنم و چه میزانسنی قرار است ارایه دهم که به پرداخت مناسب صحنه برای تصویر کردن قصه مناسب برسیم. حتی میزان تغییری که در صحنه شاید بعد از مشورت با بازیگران و فیلمبردار انجام شود هم از قبل برای خودم مشخص میکنم. بنابراین خیلی آدم این ماجرا نیستم که در خصوص فیلمنامه همهچیز در صحنه تغییر کند یا شکل دیگری پیدا کند؛ این ماجرا فارغ از اینکه در کیفیت نتیجه چه تاثیری دارد، در همه آثارم اتفاق میافتد. بنابراین من اصلا این مدلکار، یعنی نگارش همزمان با فیلمبرداری را نمیپسندم چرا که شرایط سختی را برای کارگردان در صحنه فراهم میکند، در واقع برای من فیلمساز ریسک ماجرا را بالا میبرد و همهچیز در هالهای از ابهام اتفاق میافتد.
چقدر با پریسا هاشمپور و احسان بیگلری در حین نگارش فیلمنامه و فیلمبرداری تعامل داشتید و به آنها پیشنهاد میدادید؟
زمان پیش تولید که احسان بیگلری فیلمنامه را مینوشت این همکاری و صحبت کاملا اتفاق میافتاد و ما مدام با هم در ارتباط بودیم چه با ایشان چه با خانم کریمی به عنوان تهیهکننده و حتی در زمان فیلمبرداری نیز این صحبت و تعامل و گفتوگو فارغ از نتیجه کار با علی اصغری کسی که فیلمنامه را بازنویسی کرد، ادامه داشت.
نیکی کریمی علاوه بر بازی در «آذر» آن هم به عنوان نقش اول، تهیهکننده کار هم بود؛ این دو مسوولیت مهم همزمان با هم برای او سخت نبود؟
اساسا سینما با وجود دورنمای فریبنده و جذابی که دارد حرفه سختی است؛ حالا اگر این مسوولیت دومنظوره باشد خب طبیعتا کار را سختتر هم میکند، ولی خانم کریمی همانطور که میدانید سابقه طولانی در سینما دارند و همین تجربه و سابقه در کنار دوستان و مشاورانی که در کنارشان داشتند به ایشان کمک میکرد که ماجرا را مدیریت کنند و اگر سختیای در جریان پروسه تولید به وجود میآمد، مسیر را هموار میکرد.
و نکته دیگر اینکه به غیر از پرویز آبنار، نیکی کریمی، فرید سجادی حسینی و مصطفی خرقهپوش اغلب عوامل فیلم را سینماگران جوان تشکیل میدهند. همکاری با جوانها تجربه لذت بخشی بود یا سخت؟
این دوستان علاوه بر اینکه از قدیمیهای این سینما هستند جزو بهترینهای حرفه خودشان هم هستند. بله گروه ما در کنار این دوستان، گروه جوانی بود که برای من در کنار این جمع بودن فرصت مغتنم و حایز اهمیتی بود. همکاری با پیمان شادمانفر به عنوان فیلمبردار که در جایجای این فیلم با من همراه بود و روزبه سجادی حسینی یک دستیار درجه یک و دلسوز کارگردان بود؛ محمد یمینی که به عنوان یک مدیر تولید کاردان و صبور بود یا مهدی موسوی طراح صحنهای که همیشه در راستای نگاه کارگردان پر از ایده بود و همینطور مصطفی خرقهپوش نازنین که به عقیده من ایشان در فیلم« آذر» فراتر از یک تدوینگر عمل کردند.
صادقانه بخواهید بگویید، چقدر به کسب سیمرغ از جشنواره امسال فکر میکنید؟
ببینید! نه تنها من، فکر نمیکنم هیچ فیلمساز دیگری هم از جایزه گرفتن و تشویق شدن بدش بیاید؛ چون ممکن است به هر حال تاثیر چشمگیری در روند فیلمساز ایجاد کند البته این نکته و نقاط ضعف و قوتش، محل بحث و گفتوگوست و میتوانیم یک بار درباره آسیبشناسی تشویق و تاثیر جایزه در روند مسیر فیلمساز مفصل صحبت کنیم؛ ولی همانطور که پیشتر در گفتوگوهای قبلی خود اشاره کردم اصلا به سیمرغ فکر نمیکنم. همانطور که حقیقتا به جشنواره هم فکر نمیکردم و در درجه اول خروجی فیلم برایم مهم بود. فعلا نمیتوانم قضاوتی داشته باشم چون همه فیلمهای جشنواره را ندیدم و نمیتوانم نظر جامع و مشخصی راجع به آنها بدهم ولی خیلی امیدوارم کار دوستان و همکارانم در حوزه بازیگری، صحنه، تدوین و فیلمبرداری دیده شود چون همگی از بهترینهای حرفه خود هستند و در «آذر» فراتر از وظایف خود زحمت کشیدند.