شعری هخامنشی دربارة آفرینش شادی+ عکس
شعری بسیاری درخور اندیشیدن و بامعنا، که در آغاز نوشتارها بهنام ایزد دانا و توانا و آفرینندة چیزهای ارزشمند دنیاست، جا داده شده، و نوزدهبار تکرار گردیده است.
به گزارش ایلنا، روزنامه اطلاعات در ادامه نوشتارهای خود درباره ایرانشناسی به موضوع شعری از زمان داریوش یک سلسله هخامنشی پرداخته است.
به هنگام پژوهش برای شناختن کسان و جاهای یاد شده در نوشتار بیستون از داریوش یکم هخامنشی دریافتم، که چند خط سرآغاز بسیاری از نوشتارهای از داریوش یکم و جانشینان او شعر است؛ شعری بسیاری درخور اندیشیدن و بامعنا، که در آغاز نوشتارها بهنام ایزد دانا و توانا و آفرینندة چیزهای ارزشمند دنیاست، جا داده شده، و نوزدهبار تکرار گردیده است.
1 ـ بَگَ وَزرَک اَهوره مَزدا
2 ـ هیَ ایماَم بُومیم اَدا
3 ـ هیَ اَوَم اَسمانَم اَدا
4 ـ هیَ مَرتی یَمَ ادا
5 ـ هیَ شیاتی اَم اَدا
6 ـ مَرتَ ئیَ هَیا
در چند لوحه به جای واژة «اَدا» واژة «اددا» به کار رفته و حرف دال تشدید دارد که به همان معنی است، برابر «هادا» در دیلمی و طبری که امروز هم زبانزد است. این واژهها از ریشة (دا: دادن = دهش، بخشش، آفریدن و دَی و دادار) هستند که در زبانهای اروپایی DON از این خانواده است.
در نوزده نوشتار که چون سرودی در سرگفتار بهکار رفته، هفت نوشتار از داریوش یکم در نقشرستم فارس و شوش و یکی در کنار ترعة سوئز مصر و یکی در کوه الوند همدان است.
از خشایارشا که پس از داریوش اول از 486 تا 465 پیش از میلاد شاهی کرد، هشت نوشتار است که در تختجمشید و یکی در کوه الوند همدان و یکی بر دیوار کاخ وان در ترکیه نویسانده شدهاند.
از اردشیر اول که از 465 تا 423 پ.م شاهی کرد، یک نوشتار در تختجمشید و از داریوش دوم (404 ـ 423 پ.م) یکی در موزه ایران باستان است و از اردشیر دوم (359 ـ 404 پ.م) یک نوشتار در همدان و از اردشیر سوم (338 ـ 359 پ.م) یک نوشتار در تختجمشید و روی هم 19 نوشتار که این شعر پرمعنا را به یادگار گذاشتهاند.
در میان نوزده نوشتار، در سه لوحه، دو نوشتار از خشایارشا و یکی از اردشیر دوم، یک مصرع بیشتر هست که این است: «هْیَ مَثیثْتَ بگانامَ» (hya mathista baga-nama) که در دنبال مصرع نخست است و همان وزن مصرعهای دیگر را دارد.2
برگردان سرود بنیادین جهانبینی داریوشیان به فارسی این است:
1. بَغ بزرگ است اهورهمزدا
2. همین که بزرگترین خدا نام دارد
3. همین که این زمین ما را داد
4. همین که آن آسمان ما را داد
5. همین که مردمان ما را داد
6. همین که شادی ما را داد
7. و برای مردم همان را (شادی را) داد.
جهانبینی دیگر ایران کهن
این سرود گذشته از سند شعریِ آن، در جهانبینی شاخة داریوشی هخامنشیان جایگاه بزرگی دارد که به آن و به شعر بودنِ هفت مصرع بالا توجه نکردهاند. در این جهانبینی چند ویژگی به چشم میخورد:
اول: نخست مام زمین آفریده شده، سپس آسمان آفرینش یافته. دوم: از آفرینش آب و آتش و باد و جانوران و گیاهان، جداگانه یاد نشده. آنها را در شمار فرآوردههای مادرزمینی و پدر آسمانی و جزء ناگزیر فرآورده آنها دانستهاند. سوم: پس از آفرینش آدمی، شادی آفریده شده و برای مردم آفریده شده؛ آفریدهای که آفرینش آن در ردیف و همانند آفرینش زمین و آسمان و مردم یاد گردیده است.
چند ویژگی بالا را به کوتاه سخن بررسی میکنم: 1 ـ در زردشتیگری دو گونه آفرینش آغازین گمان میشد: نخست آفرینش مینوی (و غیر مادی)که شش امشاسپند (بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد) بودند و بر سر آنها هرمزد بود. آفریدگان مادی این جهان، آسمان، آب، زمین، گیاه، گوسفند (نمایندة همه دامها) و مردم بودند. گاهنبارهای ششگانه در زردشتیگری که نخست گاهنبار آسمان است، نامدار هستند. گاهنبار زمین جایگاه سوم را دارد.
2ـ تورات: در تورات هم آسمان آفرینش نخست است. نخستین آیه از باب نخست سفر پیدایش تورات میگوید: «در آغاز خدا آسمانها و زمین را آفرید.» در قرآن کریم هم «خلق السموات و الارض» آمده که نخست آسمان است. در جهانبینی زردشتیگری و نیز در تورات، از آفرینش آب و زمین و گیاه و جانداران دام و دد و در سرانجام آدمی، جدا جدا و یک یک یاد شده؛ اما در سرود بنیادین آفرینش در نزد هخامنشیان داریوشی، آب و زمین و گیاه و دام را جزئی از ویژگی مادرزمین و فرآوردة آن میبینیم که برای بالابردن پایگاه مادر زمین است که در دستگاه آفرینش هسته و پایه و آغاز یاد شده است.
شادی و شادی برای مردم
این پدیده بسیار درخور اندیشیدن است. «شادی و شادی برای مردم» همچون ابزار مبارزه با اهرمن جای والایی داشته است. در کتاب پهلوی «بندهش» (که اوستای دومش نام دادهاند) آمده: خداوند، پیش از آفریدن آب و زمین و گیاه و دام و انسان، پس از آفرینش آسمان، شادی را آفرید: «خداوند به یاری آسمان، شادی را آفرید. بدان روی، برای او شادی را فراز آفرید که اکنون که آمیختگی است، آفریدگان به شادی درایستند. پس از گوهر آسمان، آب را آفرید...»3 معنی این است که پس از مبارزه و جنگ آغازین میان هرمز و اهریمن، در هزاره هفتم، آن دو آشتی کردند و آمیزش و ترکیب از آن دو پدید آمد و بد و خوب، در تن و جان به هم آمیخته، جلوهگر شدند و آدمیان به رنج افتادند. خداوند از همین رو شادی را پس از آفرینش آسمان آفرید تا آفریدگان آدمی بتوانند بار زندگی را تا رستگاری بهتر به دوش بکشند. این بودة انگیزه برتری آفرینش «شادی و شادی برای مردم». در این جنبه دیدگاه داریوشیان از دیدگاه زردشتیان پیروی کرده، هر چند که با آن تفاوت هم دارد؛ زیرا آفرینش شادی در زردشتیگری پس از آسمان و در جهانبینی داریوشیان پس از زمین است.
فرشته شادی
در اوستا بهمن سردسته امشاسپندان بوده: «از همه ایزدان، بهمن به دادار نزدیکتر است.»4 در سرگذشت زردشت آوردهاند که چون زاده شد، خندید: «چون بهمن، مینویی شادیآفرین است، پس زردشت به هنگام زاده شدن خندید.»5 در مینوی خرد آمده که دانا از مینوی خرد پرسید که راه رسیدن به بهشت و رستگاری چیست؟ مینوی خرد پاسخ داد: «هنگامیکه خرد را به پشتیبانی گیرند، 2. مینوی شادی را مانند سلاح و زره و جوشن بر تن پوشند...»6
شادی در گاثها: در اولین گاث آمده: «منم آن کسیکه برای خدمت شما خواهم ایستاد. ای مزدا اهوره و ای وَهومن، به واسطه راستی، شکوه هر دو جهان به من ارزانی دارید. آن شکوه مادی و معنوی که دینداران را خرمی و شادی، بخشد.»7 جشن و شادی و خرمی و عید به یک معنی است. جشن که ریشه اوستایی آن یَسْنَه و یَشْت است، نام کتابهای دین زرتشت است. جشن یا شادی و خرمی را بزرگان ادب فارسی فراوان به کار بردهاند. فردوسی گفته:
یک شادمانی بُد اندر جهان
خُنیده میان کِهان و مهان
و یا:
بزرگان و آزادگان را بخوان
به جشن و به سور و به رای و به خوان
نام دو کتاب از کتابهای دین هندوان (یَجور ودا، ساماوِدا که با سام، به معنی رقص و سرود در جشنهای دینی، پیوند دارند)، گواه دیگر برای شادی و جشن هستند. در ایران که جشنهای فراوان داشتند، سند پایداری این باور را گواهان فراوان هست که نیازی به آوردن گزارش بیشتر نیست؛ جشنها یا شادیهایی چون: نوروز، فروردینگان، روزهای پنجه، بهار جشن، آبسالان، میرنوروزی یا کوسه برنشین، اردی بهشتگان، خردادگان، تیرگان، آبریزگان یا آفریجکان، آفرین گاهنبار، مردادگان، نوروزَ بلِ دیلمی، شهریورگان، جشن خزان، بغیادی، مهرگان، رام روز، آبانگان، شب چک، آذر جشن، آدرخش، خرم روز در دیماه، سیر سور، دیبگان، بیوگان، یلدا، بهمنگان (بهمنجنه)، سده، مژدهگیران (مردگیران یا مزدگیران)، اسفندگان، نوروز آبها و جشن زندهرود اصفهان، کژین، چهارشنبه سوری، نوروز طبری در 26 اسفندماه، بیات در تاریخ قم و ... دهها جشن و شادی دیگر که اگر نام همه آنها و نامهای محلی که دارند، یاد شود رشته سخن را دراز میکند. اینها نمونهای برای گفتار بالا بود.
باید دانست جشن و شادی، جزئی از ستایش خداوندی و خداپرستی بوده؛ از اینرو شادی معنایی روحانی داشته است. در سفال نقشداری که از چشمهعلی تهران از شهر ری بهدست آمده و آن را از حدود ششهزار سال پیش دانستهاند و در آن مردم دست در دست یکدیگر، مانند رقص کردان دایرهوار میرقصند، گواه این باور است که شادمانی هر دو جهان را در بر دارد. در نوشتاری دیگر از خشایارشا، همین شادی دنیایی و آن جهانی دیده میشود. در لوحهای در تختجمشید آورده: «تو اگر برای آیندهات میاندیشی که: در زندگی شاد بشوم و در مرگ خجسته شوم، آن دستوری را که اهورهمزدا داده ارج بگذار.» برای همین است که شادی در فرهنگ ایرانی کاربرد فراوانیافته: شادروان، روانشاد و ترکیبهای دیگر با واژه شادی، چه در ستودن و چه در نام جاها و کسان گواهان بسیار دارد که اگر گردآوری شود، دفتری جداگانه فراهم میآید؛ همچنانکه شادی در سرود آفرینش، در سرلوحه بوده، در انجامهها و پایان کتابها نیز کاربرد داشته است: مانند: «فرجامید به درود و شادی».8
شادی به معنی آزادی: در ادب فارسی، آزادی و سپاس و شادی هر سه یکی بودهاند. در تاریخ بلعمی آمده در بهشت، آدم «از خدای تعالی شکر کرد و آزادی کرد.»9 فرخی سیستانی گفته:
تا دلم نستدی، نیاسودی
چون توان کرد از تو آزادی
چه نیکو گفته جلالالدین مولوی بلخی:
ای گروه مؤمنان، شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
بیزبان گویند سرو و سبزهزار
شکر آب و شکر عدل نوبهار
حلّهها پوشیده و دامنکشان
مست و رقاص و خوش و عنبرفشان10
برگردان سرود هخامنشی به دیلمی
برای اینکه دوستداران فرهنگ دریابند تا چه اندازه نوشته بیش از دوهزار و پانصد پیش سرزمین فارس برای گوش دیلمی از سرزمین ماد نزدیک است، در زیر برگردان آن را به دیلمی میآوریم: (عدد نخست نوشتار هخامنشی است و عدد تکراری، برگردان دیلمی آن است):
1. بگَ وزرَکَ اهورهمزداه /1. بزرگوار خدا اهورامزدا
2. هی ایم ام بومیم آدا / 2. هایا ای اَما زمین آهادا
3. هی اوم اَسمانم آدا /3. هایا او اما اسمانم هادا
4. هی مرتی یم آدا/ 4. هایا امو مردوم آهادا
5. هی شیاتی ام آدا/ 5. هایا اما شتی یا هادا
6. مرت ئی هیا / 6. مردوم مرم هونا
برگردان فارسی:
1. بزرگوار خداست اهورمزدا
2. همان که این زمین ما را داد
3. همان که آن آسمان ما را داد
4. همان که مردم ما را داد
5. همان که شادی ما را داد
6. و برای مردم نیز همان را(شادی را) داد
* آفریننامة ریاحی (با تلخیص)