توهم در هیاهوی غبار
روز یا سالی نیست که ما ایرانیها از دوست و آشنا و حتی رهگذر توی خیابان و تاکسی و... نبینیم که خود را جای یک تحلیلگر سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی میگذارند و با اطمینان خاطر درباره یک خبر که هنوز شفاف و واضح و صریح نیست، از دستهای پنهانی پشت پرده رقم زده و آنچه «خبر» است را واقعیت نمیداند.
به گزارش ایلنا، روزنامه اعتماد نوشت. معمولا در این اظهارنظرها هم معلوم نیست که آن «جریان» چیست یا آن «خودشان» که در مکالمات جاری میشود چه کسانی هستند.
تغییر دولت و مدیران مختلف و متنوع هم که در تمام این سالها که آمدند و رفتند هم نقشی در این توهم دستهای پنهان پشت پرده ندارد و در هر شرایطی این ناهنجاری شبیه یک مکانیسم دفاعی اشتباه از دل جامعه ایرانی بیرون میزند تا مرهمی باشد برای توجیه انواع و اقسام نادانستهها، احساس عدم امنیت اجتماعی و اعتماد عمومی.
اینطور است که در هر حادثه و فاجعهای در کنار تمام تبعات واقعی و دردناکش، همیشه و همواره باید در معرض این ناهنجاری فرهنگی هم باشیم و به نسبت سطح دانش عمومی را بپذیریم یا مشغول بحث شویم که چنین تفکری اشتباه است یا آدمهایی باشیم که فقط سرتکان میدهیم و با احساس ناخوشایند از برخورد با چنین نگاهی، فقط بگذریم و امیدوار به اصلاح باشیم.
اصلاحی که همچنان رخ نداده و ناهنجاری فرهنگی با تغییر از حالتی به حالت دیگر نسل به نسل دنبال ما میآید و اجازه نمیدهد تا مردمانی شویم که فارغ از هرگونه ناهنجاری اجتماعی به دنبال زندگی سالم در جامعهای سالم هستند.
اینروزها پس از فاجعه «پلاسکو» اگر به اطراف نگاه کنیم و حرفهای مردمان عادی در شهر را بشنویم یا سری به گروههای تلگرامی عامیانه بیندازیم، نشانههای این ناهنجاری فرهنگی به خوبی خود را نمایش میدهد؛ نمایشی که در هیاهوی خبرهای ملتهب این حادثه، نه لازم است و نه شایسته، اما انگار ما جماعت نه تنها در مدیریت فرهنگی و اجتماعی با هزار و یک مشکل روبه رو هستیم که در درون خود نیز گزارههای اشتباهی داریم که به همه مشکلات واقعی دامن میزند و آوار را سنگینتر و غبار را بیشتر میکند.