خبرگزاری کار ایران

مدیرشهر کیست؟

نگاه دوم، انتقادی به خود ماست که در لحظه وقوع حادثه در پی خلق یک اثر تلخ هنری برای گرم کردن تنور شبکه‌های اجتماعی هستیم و جای این سوال است که حس انسان دوستی، آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در این مورد مهم کی نمود خواهد کرد و آیا صیانت و مراقبت از جان هم نوع با ارزش تر از ضبط جان دادن اون نیست؟

به گزارش ایلنا، روزنامه آفتاب یزد نوشت. زمستان را فصل سرما می‌نامند،اما زمستان امسال تفاوت چشمگیری با مفهوم واقعی آن داشت تلفیقی از سرما و غم که هر دو هم جان را می‌سوزاند و هم روح را. شاید مفهوم این قسمت از شعر اخوان که می‌گوید "سرها در گریبان است" مفهومی فرا بینشی به همراه دارد.

مرگ سردار سازندگی در اولین ماه زمستان سکانس غم را در تراژدی سرد زمستان هویدا کرد. هرچند فرود ایرباس 321 بر فرودگاه امام تنها چند روز قبل از سقوط ساختمان 54 ساله پلاسکو توانست زیبایی آن را بر چشم آتش نشانان غیور به شادی نشاند و این ایثار گران شاید مراسم تحلیف رئیس جمهور 70ساله آمریکا را نظاره‌گر نباشد.

به هرحال شبکه‌های اجتماعی داغ ترین محفل برای باز نشر این اخبار و حوادث خواهند بود. همگی این مسائل در قاب تصویر جهان دیده می‌شود.

روز پنجشنبه، ساختمان پلاسکو که اولین ساختمان مرتفع تهران محسوب می‌شد، دچار حریق شد و ساعاتی بعد در حالیکه اعلام شده بود که آتش‌سوزی مهار شده، این ساختمان 15 طبقه فرو ریخت در حالی که تعدادی از ماموران آتش نشانی در داخل ساختمان بودند.

سازمان‌های امدادرسانی از حضور جمعیت انبوه مشاهده کنندگان یا به اصطلاح سلفی بگیرهای امروزی در محل حادثه انتقاد کردند و گفتند که ازدحام جمعیت عملیات امدادرسانان را با دشواری مواجه ساخته است. حضور این افراد با انتقاد شدید کاربران شبکه‌های اجتماعی مواجه شد و وزیر کشور به پلیس دستور داد تا از حضور و رفت و آمد اشخاص به استثنای اعضای گروه‌های عملیاتی در شعاع خاصی از این محل جلوگیری شود.

به گفته او، خانواده‌های ناپدیدشدگان به محل خاصی هدایت شده‌اند و به طور مستمر در جریان آخرین اطلاعات قرار می‌گیرند. اما این حادثه تلخ را فارغ از مسائل سیاسی و با عینک مهندسی می‌توان از چند منظر مورد تحلیل و واکاوی قرار داد.

این موضوع را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:

بخش اول، ایمن سازی ساختمان‌های قدیمی که براساس یک سری کدهای ساختمانی به روز می‌شوند که متولی این امر سازمان نظام مهندسی کشور با نظارت شهرداری است اما در این میان یک سری استانداردهای دوگانه وجود دارد که یکی بخش قانون گذاری و دیگر اجراست . در ساختمان‌هایی که اصول اولیه ایمنی سازی در آن اجرا نشد شهرداری و سازمان مهندسی با یک سری نامه نگاری‌های اداری و اخطاریه ،قانون را اجرا نمی‌کنند و باعث ایجاد چنین حوادث تلخی می‌شوند و فقط به اخطاریه فرستادن بسنده شده و هیچ فعالیت عملی انجام نمی‌دهند.

بخش دوم، به دهه 70 بر می‌گردد زمانی که مدیریت آن زمان تصمیم گرفت مدیریت شهری را احیا کند. آن زمان ساختمان پلاسکو یک مجتمع تجاری اداری بود اما در دهه 80 به یک کارگاه تولیدی تغییر وضعیت داد که هیچ نظارتی بر ایمن سازی آن وجود نداشت بنابراین در این شرایط وزن ساختمان چقدر بوده است و اشیا و دستگاه‌های غیراستاندارد تولید پوشاک چقدر به آن اضافه شد، خود دلیلی محکم برای سقوط 15 دقیقه‌ای این ساختمان 54 ساله بوده است در صورتی که باید متناسب با ورود دستگاه‌ها و تجهیزات سنگین، فعالیت‌هایی در خصوص ایمن سازی آن صورت می‌گرفت. حتی طبقه آخر ساختمان پلاسکو که یک رستوران در آن واقع شده بود در دهه 70 تبدیل شد به یک انبار ذخیره کالا که این خود وزن زیادی بر ستون‌های آن وارد کرد.از طرفی نبود سیستم اطفای حریق در ساختمان که این مسئله نیز یکی از مهمترین مسائلی بود که اگر به موقع به آن توجه می‌شد میزان خسارت کمتر بود.

بخش سوم، عدم ارتباط نهادهای ناظربا دولت است. در چنین ساختمان‌هایی با قدمت چند دهه نیازمند بازرسی‌ها و همکاری‌های بیشتر بین دولت و شهرداری است که متاسفانه در سال‌های اخیر این ارتباط با دولت قطع شده است بدین معنا که نهادهای مسئول بر مدیریت شهری مثل شهرداری و سازمان مهندسی هیچ رابطه مستقیمی جهت ایمن سازی بافت‌های قدیمی با نهاد دولت که مسئول اجرایی هست ندارند. جان کلام اینکه پیش بینی قبل از وقوع حادثه با اقداماتی از قبیل اجرای دقیق قانون و بازرسی‌های منظم و مداوم با مدیریت‌های کارآمد در بخش‌های مختلف شهری از ضرورت‌های غیر قابل انکار جلوگیری از وقوع چنین حوادث تلخی است که این سهل انگاری‌ها خسارت غیر قابل جبرانی به جان و مال هم وطنان‌مان وارد می‌کند.

سوء مدیریت شهری در چنین حادثه‌ای باعث از دست دادن عده‌ای از تلاشگران خدوم آتش نشانی شد.

نگاه دوم، انتقادی به خود ماست که در لحظه وقوع حادثه در پی خلق یک اثر تلخ هنری برای گرم کردن تنور شبکه‌های اجتماعی هستیم و جای این سوال است که حس انسان دوستی، آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در این مورد مهم کی نمود خواهد کرد و آیا صیانت و مراقبت از جان هم نوع با ارزش تر از ضبط جان دادن اون نیست؟

کاش شهرداری به جای سیل عظیمی از تبلیغات شهری، به مردم فرهنگ سازی مدیریت خطر و آموزش آماده سازی در جهت مواجهه با چنین شرایط بحرانی را در دستور کار خود قرار دهد. چنین حوادث تلخی این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که به راستی مدیر شهر کیست؟

کد خبر : ۴۵۰۸۳۶