برای آنکه جامعه شهرنشین باشد، فقط کافی نیست ساکن شهر باشد
حادثه ساختمان پلاسکو از ابعاد گوناگون قابل بررسی است و حداقل باید گفت از منظر اجتماعی این حادثه توانست ابعاد گوناگونی از زیست مردم در شهری چون تهران را نشان دهد.
به گزارش ایلنا به نقل از شهروند، این اتفاق به همه نشان داد بنیانهای زیست اجتماعی در کلانشهری چون تهران میتواند با چه مشکلات و تبعاتی همراه باشد. نکته نخستی که میتوان آن را مورد توجه قرار داد این است که مردم در تهران با حوادثی از این دست روبهرو نشدهاند و حالا چند سالی است که فقط هشدارهایی درباره زلزله احتمالی در این شهر داده میشود، اما اتفاقی چون خراب شدن ساختمان پلاسکو برای تکتک مردم ضربه هولناکی بود. بسیاری از آنها بدون آنکه حتی از عمق فاجعه اطلاع داشته باشند یا خبرها را دنبال کنند - که میگفت به مرکز شهر نیایید- به محل حادثه آمدند تا از نزدیک ببینند. شاید در بسیاری دیگر از کشورهای دنیا هم چنین اتفاقی رخ دهد و مردم هیجانزده از حادثهای در این ابعاد، به محل حادثه بیایند اما تفاوتی که میتوان به آن اشاره کرد این است که مردم تهران اغلب فقط ساکنان شهرند و با شهرنشینی و معیارها و موازین آن آشنایی کافی ندارند.
برای آنکه جامعه شهرنشین باشد، فقط کافی نیست که ساکن شهر باشد. نکته دیگر دنبالهروی کورکورانه مردم از یکدیگر است؛ اینکه بهصورت خودجوش و ناگهانی و البته پیرو یکدیگر به محل حادثه رفتند.
طبعا هیچیک از آنها از عمق فاجعه اطلاعی نداشتند و صرفا در محل حاضر شدند چون دیگران در آنجا حاضر شده بودند. این نکته هم خودش زنگ خطری است برای مسئولان که نهتنها ضعف عملکردی و سختافزاری دارند بلکه از منظر نرمافزاری، جامعه دچار ضعف گسترده است.
اینکه تمام مردم تماشاچی هستند و حتی ابتداییترین عملکرد در مواقع بحرانی را نمیدانند، نکتهای است که همواره نادیده گرفته شده و فقط در کلام گفته شده که باید مردم آموزش ببینند.
نکته مهم دیگر که لازم است بسیار مورد توجه قرار گیرد، بحث احترام و اعتماد مردم به نیروهای پلیس و امدادی است. نکتهای که متاسفانه در جامعه ابدا شاهدش نیستیم. در بسیاری از کشورهای دنیا نیروهای امدادی دارای ارج و قرب بسیاری نزد مردم هستند. مردم نهتنها هنگام وقوع حادثه بلکه در سایر مواقع هم آنها را میشناسند و برایشان دارای اهمیت بسیار است. اما متاسفانه این احترام که البته باید از نوع متقابل هم باشد در اینجا دیده نمیشود.
گویا نیروهای امدادی باید خود را به مردم معرفی کنند. بارها پشت بلندگو بگویند تا راهها خالی شود و مردم را بهزور از روی خودرو آتشنشانی پایین بکشند که مشغول عکاسی با گوشی تلفن همراه خود هستند.
این هنجار در اصل یک نوع رفتار انحرافی است و در شهرهای بزرگ و مهاجرپذیر خیلی بیشتر از سایر شهرها دیده میشود. انگار که تهران هیچ فرهنگ ریشهای و اصیلی نداشته و اگر هم داشته از بین رفته یا کمرنگ شده است.
در کنار مردمی که گویا نسبت به اصلیترین اصول زندگی شهری بیتفاوت شدهاند، باید گفت نیروهای امدادی، پلیس و ... هم نحوه تعامل و مواجهه در چنین موقعیتی را بلد نیستند. شاید چون جایگاهی برایشان قایل نشدهایم و همان احترامی که از آن صحبت شد از بین رفته است. اینها همه زنگ خطر است برای تمام اتفاقات بعدی کشور.