سرطان پارازیتها
وقتی گزارش گورخوابها منتشر شد، بسیاری برآشفتند، عدهای احساساتی شدند و برخی از آنان احساس شرم کردند. ولی یک پرسش بیپاسخ ماند و اینکه چرا این پدیده در جامعه ایران وجود دارد؟
به گزارش ایلنا به نقل از شهروند، وقتی گزارش گورخوابها منتشر شد، بسیاری برآشفتند، عدهای احساساتی شدند و برخی از آنان احساس شرم کردند. ولی یک پرسش بیپاسخ ماند و اینکه چرا این پدیده در جامعه ایران وجود دارد؟ جامعهای که فقیر نیست، مردم هم کمابیش حس نوعدوستی دارند. دولت و حکومت هم که بیخیال این مسائل نیست، همه آنان شعارهای عدالتخواهانه و فقرزدایی میدهند، پس چرا چنین پدیدههایی کماکان وجود دارد؟
دو علت مهم را میتوان برای این واقعیت برشمرد، هرچند دلایل دیگری نیز هست. نخستین علت، عمومی و اجتماعی نشدن مشکلات و آسیبهای اجتماعی است. مقدمه لازم حل مسائل آسیبهای اجتماعی، به عرصه عمومی کشیده شدن آنهاست. اگر به هر دلیلی امکان کشیده شدن مسأله به عرصه عمومی نباشد و آن مسأله تبدیل به موضوعی اجتماعی نشود، کسی هم برای حل آن اقدام نخواهد کرد. علت دوم نیز به نحوی به علت نخست مربوط میشود. مسأله اجتماعی باید راه حل علمی و نیز اجتماعی داشته باشد و چنین راه حلی محصول به عرصه عمومی آمدن آن مسأله نیز هست. در اتاقهای در بسته و راه حلهای انتزاعی و مدیریتی یا فردمحورانه نمیتوان این مسائل را حل کرد. یکی از این مسائل، موضوع خطرات پارازیتها برای مقابله با استفاده مردم از رسانههای ماهوارهای بود که در ابتدا به مسألهای اجتماعی تبدیل نشد و برای سالهای زیادی مسکوت ماند و چنانکه شایسته بود طرح عمومی نشد. این مسأله که ناشی از ورود ماهواره به کشور بود باید در ابعاد گوناگون طرح و برای هر یک از ابعاد آن پاسخهایی داده میشد. در اینجا ابعاد احتمالی این مسأله را طرح میکنیم.
چرا مردم بیش از حد مورد انتظار قانونگذار از شبکههای ماهوارهای استفاده میکنند؟
آیا این استفاده زیان دارد؟ اگر بله، موازنه سود و زیان آن چگونه است؟
فارغ از این موازنه، آیا امکان عملی منع کردن مردم در استفاده از این رسانهها وجود دارد؟ اگر بله، چه هزینهای دارد؟ و اگر نه، چه ضرورتی به قانوننویسی و ممنوع کردن کاری است که انجام آن برای حکومت غیرممکن است؟
آیا شیوههایی که تاکنون برای منع مردم در استفاده از ماهواره انجام شده موفق بوده؟ اگر نه چرا؟
آیا شیوه پارازیت انداختن برای ناکارآمد کردن استفاده مردم از ماهواره موثر است؟ اگر خیر، عوارض آن به لحاظ سلامتی و نیز به لحاظ روانی و سیاسی برای مردم چیست؟
چگونه میتوان این عوارض را اثبات یا رد کرد؟ مطالعات در این زمینه چه نتایجی داشته است؟ و انواع پرسشهای دیگر.
شاید گفته شود که اگر رسانههای رسمی جامعه آنقدر آزاد بودند که به این موارد میپرداختند، آنگاه مسألهای به نام ماهواره نداشتیم که کسی بخواهد جلوی نگاه کردن آن را بگیرد. رسانه رسمی که بتواند این موضوعات را به بحث و مطالعه بگذارد، رسانهای آزاد است که ترسی از ماهواره و اینترنت ندارد. این ایراد درست است، بنابراین مسئولیت توجه و گرایش به ماهواره یا هر رسانه غیررسمی دیگر متوجه ناکارآمدی رسانه رسمی است. ولی از این هم بدتر، تبعات منفی برای سلامتی مردم به دلیل ارسال پارازیت است. موضوعی که برای مدتهای طولانی بهطور رسمی مورد بحث قرار نمیگرفت تا در نهایت معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در این مورد بهطور رسمی اظهارنظر کرد. این اظهارنظر پس از گذشت حدود ١٥سال انجام میشود و شاید بخشی از عوارض آن تا کنون نصیب جامعه شده است.
وی اعلام کرد: «چون در ابتدا اطلاعات کاملی نداشتیم که پارازیتها سرطانزا هستند یا خیر، اظهارنظر نمیکردیم اما مطالعات اولیه اخیر نشانگر آن است که این امواج و پارازیتها عوارض دارند و در ابتلا به سرطان موثرند. علاوه بر اینکه امواج و پارازیتها ممکن است باعث ایجاد سرطان شوند، میتوانند عوارض دیگری هم برای سلامتی داشته باشند و در شیوع بیشتر سرطان در کشور ما هم تاثیرگذار باشند. سرطان سینه شایعترین نوع سرطان در ایران است. متاسفانه سن شروع سرطان سینه در ایران ١٨سال زودتر از سن شیوع این بیماری در کشورهای غربی است. سرطان سینه یکی از معدود سرطانهای قابل درمان است و میتوان بهطور کامل آن را درمان کرد.»
بهطور یقین این اظهارنظر با رعایت کلیه جوانب و به صورت محافظهکارانهای انجام شده است. ولی در هرحال همین حد از اظهارنظر رسمی نیز اهمیت دارد. اگر مسأله پارازیتها و ماهواره در سالهای اولیه آن اجتماعی شده بود، این مطالعات زودتر انجام میشد و به ثمر میرسید، ولی این تأخیر عوارض خاص خود را ایجاد کرده است؛ عوارضی که در سالهای آینده بروز بیشتری خواهد داشت.
با وجود این، اذعان به این واقعیت یک گام مهم و رو به جلو است. حال باید موضوع را از جانب دیگری بررسی کرد. آیا به لحاظ حقوقی ارسال پارازیتها مجاز است؟ کسانی که از این وضع متاثر و بیمار شوند، چگونه و از چه مرجعی میتوانند ادعای خسارت کنند؟ آیا ارسال پارازیتها با علم به تبعات مذکور در سخنان آقای معاون وزیر بهداشت است؟ آیا این احتمال را نمیدهیم که چندسال بعد دوباره به این فکر کنیم که باید پیش از این مانع ارسال آنها میشدیم؟ مسئولیت رسانه ملی در طرح و به بحث گذاشتن این موضوعات چیست؟
اگر به این پرسشها پاسخ داده شود، بدون تردید به این نتیجه خواهیم رسید که رویکرد کلی ما به امور، مشکلات و مسائل جامعه و نیز راههای حل آنها بهکلی نادرست است و نهتنها مسأله را حل نمیکند که گره آن را کورتر هم میکند.