نخبگان، سد راه پوپولیسم ایرانی
پوپولیسم (Populism) مفهوم سیاسی و قدیمی است که امروز در سایر ابعاد اجتماعی نیز شاهد آن هستیم. دانشمندان این مفهوم را طرفداری و حمایت از مردم یا عوام و توجه به حقوق و نیاز آنان در برابر نخبگان تعریف میکنند.
به گزارش ایلنا، محمد مهدی تندگویان در یادداشتی به مفهوم پوپولیست در ابعاد مختلف پرداخته است.
پوپولیسم (Populism) مفهوم سیاسی و قدیمی است که امروز در سایر ابعاد اجتماعی نیز شاهد آن هستیم. دانشمندان این مفهوم را طرفداری و حمایت از مردم یا عوام و توجه به حقوق و نیاز آنان در برابر نخبگان تعریف میکنند.
در این مفهوم مردم یا توده جایگاهی ویژه دارند و در سیاست، خواست و نیاز آنان نسبت به احزاب و نهادها اهمیت بیشتری خواهد داشت.
به مرور زمان برای توصیف این نوع از سیاستورزی، مفهوم عوامفریبی شکل گرفت و که بر طبق این مفهوم؛ سیاستمداران برای کسب اقبال عمومی و تصاحب جایگاه اجتماعی و سیاسی شعارهای پوپولیستی را مطرح میکنند که در ظاهر دغدغه و نیاز مردم را پاسخ میدهد، ولی اجرای آن یا درمانی مقطعی است یا اثری بالعکس دارد. در این ارزیابی پوپولیسم در هر صورت به مشکلات جامعه میافزاید.
عوامفریبی حوزههای مختلف جامعه را هدف قرار میدهد. گاه شعارش اقتصاد است وگاه سیاست، زمانی ارزشهای دینی را هدف قرار میدهد و زمانی دیگر ارزشهای اجتماعی و فرهنگی را. به عنوان مثال فردی برای کسب قدرت یا رای آوردن، وعدههایی میدهد که در ظاهر درست است، ولی عوارض آن یا عدم توانایی او در تحقق آن وعدهها، آن باعث بروز مشکلاتی در نظام اجرایی کشور میشود؛ مانند پرداخت یارانهها و نحوه مدیریت آن در زمان احمدینژاد که در نهایت باعث بروز معضلات اقتصادی بزرگی شد که چهارسال پس از پایان دولت قبل، دولت فعلی همچنان با آن دست به گریبان است و پیشبینی نمیشود که فعلا برطرف شود. یا مسکن مهر که بدون اشراف به ابعاد و هزینههای جانبی و پیامدهای اقتصادی آن بسیاری از مردم را متضرر کرد و باعث نابسامانی بازار مسکن نیز شد.
مدل دیگر شعارهای پوپولیستی، استفاده از ارزشهای مورد احترام جامعه است. مانند استفاده از سوابق ایثارگری رزمندگان، جانبازان و خانوادههای شهدای هشت سال دفاع مقدس، که گروهی با تکیه بر آنها و بدون داشتن هدف و برنامهای برای کمک به این قشر از جامعه و رفع نیازهای آنان، فقط به تحریک احساسات اقشار متدین و قدردان ایثارگری پرداخته و کسب قدرت میکنند.
طیفی هم از شهرت خود برای عوامفریبی استفاده میکنند. مثلا شهرتی که از ورزش یا هنر به دست آوردند و از آن برای کسب جایگاه سیاسی یا اجتماعی استفاده میکنند، در حالی که توانایی ایفای نقش در آنجایگاه را ندارند. البته که این بهرهمندی از ارزشهای اجتماعی یا شهرت فرد، در صورتی که در بردارنده توانایی و دانش خدمترسانی به جامعه باشد، نه تنها منفی نیست، بلکه ستودنی نیز است.
اما این نکته حائز اهمیت است که رواج این رفتار در بین مسئولین و پذیرش آن در جامعه، باعث بروز معضلاتی همچون عدم رشد جامعه، افزایش مشکلات اجتماعی و معیشتی مردم، ناآرامی اجتماعی، رواج دروغ، از بین رفتن اعتماد بین مردم و مسئولین، از میان رفتن انسجام و وفاق اجتماعی و... میشود که هزینههای فراوانی برای جامعه به بار خواهد آورد.
در این میان سوالی که مطرح میشود این است که آیا مردم باعث رونق و رواج شعارهای پوپولیستی در بین مسئولین میشوند یا مسئولین باعث میشوند که این ناهنجاری به عرف اجتماعی تبدیل شود؟
به نظر میرسد پاسخ هر دو بخش از پرسش فوق مثبت باشد و هر دو گروه در این ماجرا مسئول هستند. هم مردم که با سادهانگاری و از سر استیصال تن به هر شعار و حرفی میدهند و بدون تحقیق و بررسی علمی و منطقی شعارهای عوامفریبانه سیاسی را باور میکنند در این موضوع نقش دارند و هم مسئولین که باور و اعتماد مردم را به بازی گرفته و به این نتیجه نمیاندیشند که با این برخورد باعث تخریب بسیاری از ارزشها و باورهای مردم میشوند.
رواج این شکل از سیاستورزی علاوه بر آسیب رساندن به روح جامعه، مانع رشد و بالندگی کشور میشود و جامعه به جای حرکت رو به جلو، دائم در یک نقطه درجا خواهد زد. آنچه در این بین نقش کلیدی پیدا میکند روشنگری نخبگان و گروههای مرجع در جامعه است؛ کسانی که مردم آنها را به عنوان محل مراجعه خود برای کشف مناسبات و تشخیص سره از ناسره میشناسند و به دنبال آنها حرکت میکنند.
نخبگان باید با روشنگری واقعیتها و مطرح کردن آسیبها و راهحلهای واقعی آن، جای هرگونه فریب و شعار را بگیرند و همراه مردم باشند. در این صورت است که انتخاب نهایی مردم از فیلتر دانش و فرهنگ نخبگان گذشته و نتیجه آن انتخاب افراد متخصص و توانمند خواهد بود و نه کسانی که فقط چشم به نیازهای آنی مردم و شرایط احساسی رایدهندگان دارند و برنامههای خود را بر این پایههای لرزان بنا مینهند.