سهمم را گدایی نمیکنم!
در اولویت نبودن کار زن شاغل، مختار نبودن در تصمیمگیری و هزینه کرد ارثیه، در خانه ماندن زن به خواست مرد، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه وی قابل شرح و بسط است.
به گزارش ایلنا به نقل از ایران؛ این روزها در خانوادههای شهری جدید، با شکلهای متغیر و متعدد نقشهای زنانه در درون و بیرون خانواده مواجهیم، به نظر میرسد یکی از مهمترین آنها «نقش اقتصادی زنان» باشد. البته با تکیه بر آمارها، نرخ مشارکت اقتصادی زنان 13 درصد است و اگرچه در سالهای اخیر میزان نرخ رشد اشتغال زنان در بخش رسمی زیادتر شده است اما همچنان موانع و محدودیتهای بسیاری برای فعالیتهای کاری و اقتصادی زنان وجود دارد. بنابراین با توجه و تأکید بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان هنوز هم بسیاری از زنان از نظر اقتصادی به شوهرانشان وابسته هستند و بنابراین وضعیت طبقاتی زنان، از منظر در اختیار داشتن و هزینه کرد پول، تابعی از موقعیت طبقاتی و اقتصادی مردان است.
شهر تهران به عنوان کلانشهری که در معرض تغییرات حاصل از تبعات مدرنیته بوده است، در دهههای اخیر از سویی دستخوش دگرگونیهای ارزشی و هنجاری فراوانی گردیده که در این میانه، گسترش رسانههای گروهی، دسترسی آسان به فضاهای مجازی این تغییرات را تسریع کرده و از سوی دیگر، زنان با حضوری پررنگتر در عرصههای اجتماعی، شغلی و تحصیلی، دیده میشوند، که اصلیترین مخاطب انواع مصرف، مدها و تبلیغات مصرفی نیز هستند؛ پس در این کارزار به نظر میرسد که بیشترین خریدها و مبادلات پولی از این دست توسط زنان انجام میشود.
اصولاً در شهرها است که تقسیم فضایی و تمایز اجتماعی و اقتصادی شدت میگیرد و رد این تقسیمبندیها و تمایزها بیشتر نمود مییابد، اما این عینیت یافتگی یک مسأله اجتماعی در زندگی روزمره است که به طور حتم زوایای پنهان و ناگفتههای بسیاری در درون خود دارد، در مدلی ساده و از زاویه ای دیگر خط مشی زندگی شهری که تعیین کننده کار، فراغت، تخصیص دهنده منابع و امتیازات است، زنان را به رسمی همیشگی و عرفی به حاشیه میراند و همواره مردان در کار، فراغت، بهرهگیری از منابع دسته اول و به طور کلی همه امتیازات زندگی شهری اولویت دارند و اگر چیزی باقی ماند به عنوان سهم زنان تلقی میشود.
پیرو این طرح مسأله از شرایط زندگی شهری زنانه یکی از مهمترین اشکال خشونت علیه زنان «خشونت اقتصادی» است. این شکل از خشونت کمتر شناخته شده لذا کمتر مهم تلقی شده و مورد توجه و بحث قرار گرفته است. اما بدیهی است که اشکال مختلف ظهور و بروز خشونت اقتصادی زندگی بسیاری از زنان را بیصدا و آرام اما بشدت تحت تأثیر قرار داده و آثار مخرب قابل تأملی دارد.
خشونت اقتصادی به صورتهای مختلف اعم از ندادن خرجی، محرومیتهای مالی، نبود اختیار در ایجاد تغییرات مالی، نداشتن پسانداز شخصی، واریز حقوق حاصل از کار زن به حساب مرد، منع شدن زن از داشتن درآمد، در اولویت نبودن کار زن شاغل، مختار نبودن در تصمیمگیری و هزینه کرد ارثیه، در خانه ماندن زن به خواست مرد، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه وی قابل شرح و بسط است.
البته این بدین معنا نیست که در گذشته این آسیب وجود نداشته، بلکه به این معناست که برخلاف آنچه به نظر میرسد خشونت اقتصادی به عنوان شکلی از خشونت علیه زنان پنهان اما بسیار رایج است و اگرچه ممکن است چنین تلقی وجود نداشته باشد اما به اندازه و حتی گاه بیش از سایر اشکال خشونت علیه زنان زندگی اجتماعی و زیست روزمرهشان را در خفا تحت تأثیر قرار میدهد چنان که گاه اختیار هر شکل از کنش را از ایشان سلب میکند.
پس برخلاف تصور عمومی و رایج، حضور زنان در عرصههای اجتماعی، شغلی و تحصیلی بدین معنا نیست که ایشان به منابع اقتصادی که شرح آن رفت دسترسی دارند، و اگر چه به ظاهر زنان گروه هدف خرید، مصرف و هزینه کرد پول هستند، بخش قابل توجهی از آنان مورد خشونت اقتصادی مدام و غفلت عرفی قرار دارند، لذا تصویر مملو از مظاهر زیست جهانی مدرن و شهری برای زنان و انعکاس تظاهری و تبلیغاتی آن جای تأمل دارد.