اظهار نظر خالد قدومی درباره آخرین وضعیت روابط ایران و حماس
بهار عربی و تغییر در رأس حکومت چند کشور عربی تنها به بحران سوریه و دگرگونشدن اوضاع مصر، تونس و لیبی نینجامید. این رخداد روابط منطقهای ایران را نیز دستخوش تغییر و تحول کرد. نمونه این تغییرات، سردی روابط با حماس بود. روابطی که گفته میشود اکنون بعد از چند سال، در مسیر احیا حرکت میکند.
به گزارش گروه سایر رسانه های ایلنا، روزنامه شرق در شماره امروز خود با خالد قدومی، نماینده «جنبش مقاومت اسلامی فلسطین» در ایران، گفت و گو کرده است.
اجازه دهید از همانجایی که روابط ایران و حماس سرد شد، یعنی «بهار عربی» آغاز کنیم. بفرمایید در شرایط و اوضاع کنونی منطقه مواضع آن زمان حماس درباره مسئله سوریه و نزدیکی به مخالفان اسد را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما رویکرد حماس در آن مقطع زمانی صحیح بود یا خیر؟
خروج ما از سوریه به خاطر نزدیکی با مخالفان اسد نبود. ما موضعی بیطرفانه گرفتیم و از هیچ طرفی جانبداری نکردیم اما این بیطرفی خوشایند برخی از طرفهای درگیر نبود. اینجا در ایران، موضع ما به طرفداری از مخالفان اسد تعبیر شد و خارج از ایران گفتند که شما در آغوش ایران هستید. درحالیکه هیچ یک از این تعابیر درست نیست. ما به دوستیها و همپیمانیهای خود حول محور مسئله فلسطین احترام میگذاریم و زمانی که روابط ما با آنها به سمت مسئله داخلیشان کشیده میشود، بیطرف هستیم. در واقع ما با این نگرش که چون شما به ما کمک کردهاید، ما باید به شما کمک کنیم، مخالف هستیم. کمکهای شما به ما درخصوص مسئله فلسطین است اما اکنون در مسائل دیگری غیر از مسئله فلسطین نباید از ما انتظار کمک داشت. با توجه به اینکه حماس یک دولت یا کشور نیست، ما نمیتوانیم در مسائل داخلی و منطقهای کمک کنیم. جایگاه اصلی حماس به عنوان یک سازمان و گروه، کشور خودش است اما اکنون به دلیل اشغال فلسطین، میهمان کشورهای عربی و اسلامی و آزادگان جهان هستیم. به خاطر این میهمانبودن به کشوری که میزبان ماست، احترام میگذاریم و منظور از این احترامگذاشتن، دخالتنکردن در مسائل داخلی آن کشور است. این کشورها براساس اصل و قاعده حمایت از فلسطین ما را پذیرفتهاند. به عنوان مثال سودان، حماس را نپذیرفته تا حماس در مقابل مخالفان آن موضعگیری کند، بلکه ما را به خاطر آرمان فلسطین پذیرفتهاند.
صحبت از دخالت در مسائل داخلی و منطقهای نیست. حماس به واسطه اشتراک نظر با ایران درباره مسئله فلسطین از حمایتهای ایران بهرمند میشود. شما فکر میکنید اینکه کشور حامی حماس توقع داشته باشد در برخی مقاطع حساس، مواضع همسو با او اتخاذ کنید، انتظار زیادی است؟
یکی از این مقاطع را مثال بزنید.
آغاز درگیریها در سوریه.
ما در آن مسئله، موضع مخالف ایران اتخاذ نکردیم.
دفتر سیاسی حماس از سوریه به قطر که یکی از مخالفان منطقهای ایران است، منتقل شد.
اینطور که در رسانهها گفته میشود، ما در جبهه مخالفان ایران نایستادهایم. ما در هیچ جبههای علیه جبهه دیگر نیستیم و اساس کار ما مسئله فلسطین است. در حقیقت ما طرف ضعیف معادله هستیم و مواضع خود را توضیح میدهیم. مختصر عرض کنم که حماس یک جنبش مقاومت فلسطینی است. ما اگر ببینیم کشور میزبان ما قصد دارد حماس را در اختلافات داخلی خود وارد کند و ما را بسوزاند، حتما عقب مینشینیم و این موضع شاید برخی را ناراحت کند. قبول دارم که ما در مقابل برداشتهایی که از مواضع ما میشود مسئول هستیم و از آن فرار نمیکنیم. به همین خاطر هم درباره رویکرد خود توضیح میدهیم.
میفرمایید که ارتباط شما با دیگر کشورها حول محور فلسطین است و اجازه نمیدهید که درگیر مسائل داخلی و منطقهای کشور میزبان و حامی خود شوید. سؤال من این است که در این صورت چرا ایران نباید بیشتر از حزبالله حمایت کند؟
مقایسه روابط حماس و ایران با روابط حزبالله و ایران خیلی دقیق نیست و تفاوتهای بسیاری وجود دارد. ما قبلا در موضوع فلسطین متناسب با نیاز خود حمایتهایی دریافت کردهایم و هیچ وقت به این نگاه نکردیم که چرا به آنها بیشتر دادند و به ما کمتر. بعد از موضوع سوریه این ابهامات ایجاد شد و ما وظیفه داریم درباره آن توضیح دهیم. دوستان در ایران و جهان عرب باید وضعیت ما را درک کنند. به نظر ما سطح کمکها به حماس نیز از جمله موضوعاتی است که در وقت خود قابل بررسی است، اما ما آن را درک میکنیم و انتظار داریم طرف مقابل نیز ما را درک کند.
متوجه تفاوتهایی که در روابط ایران و حزبالله با ایران و حماس وجود دارد، هستم اما سؤالم به طور مشخص این است؛ وقتی ایران با حزبالله اشتراک نظرهای بیشتری دارد، چرا حماس برای بهرهبردن از حمایتهای بیشتر ایران تلاش نکرده و مواضع همسو با ایران در منطقه اتخاذ نمیکند؟
اگر داستان فقط داستان پول باشد که ما باید برویم و به واشنگتن نزدیک شویم؛ چون پول بیشتری میدهد. درباره مواضع حماس باید به دو نکته توجه داشته باشید. نخست اینکه منشأ اتخاذ این مواضع مؤسسات و نهادهای داخلی حماس است. دوم اینکه ما سعی میکنیم در اتخاذ مواضع خود توازن در روابط خود را در نظر میگیریم؛ بهنحویکه مواضع ما جانبداری از طرفی و دشمنی با طرف دیگر محسوب نشود. به عبارتی فاصلههای متوازن و نه مساوی را بین خودمان با جهان عرب و جهان اسلام رعایت میکنیم. مشکل اینجاست که وقتی در مرحله آخر به مواضع ما نگاه میشود، هر طرف تعبیر خود را دارد و به توازنی که ما باید در نظر بگیریم، توجه نمیشود. حماس جنبشی پایبند به اصول خود است و دریافت پول و حمایت در اولویت ما نیست؛ حتی قبل از بهار عربی نیز برخی از همپیمانان ما گاهی به حماس کمک میکردند و گاهی کمک نمیکردند. آن وضعیت نیز برای ما فهمیدنی بود و درک میکردیم.
از توجه به توازن روابط خود در منطقه گفتید. وضعیت مصر چقدر در مواضعی که حماس نسبت به بحران سوریه اتخاذ کرد، مؤثر بود؟ میتوان گفت که سقوط مرسی محاسبات حماس درباره اوضاع و احوال منطقه را به هم ریخت؟
اینکه بگوییم تأثیری نداشت یا تغییر در مواضع نبوده است، نوعی تحجر به حساب میآید. مواضع شاید دچار تغییر شوند؛ اما اصول و مبانی ما ثابت است. اولا جهتنمای ما در روابط، موضوع فلسطین است و از هر تلاشی در این راستا استقبال و استفاده میکنیم؛ اما اگر از ما خواسته شود که در مسائل منطقه دخالت کنیم، طبق همان حدیث حضرت علی (ع) مثل بچهشتری خواهیم بود که نه پشتی برای سواریدادن دارد و نه شیری برای دوشیدن. قاعده دوم ما دخالتنکردن در مسائل داخلی کشورهاست. نکته سوم نیز این است که ما مخالف دخالتهای خارجی و راهکار نظامی برای حل مسائل داخلی کشورها هستیم و این تنها مختص به سوریه نیست.
در اولویتبودن مسئله فلسطین و کنارهگیری از دخالت در مسائل داخلی و منطقهای را چند بار فرمودید. سؤالم بر پایه تحلیلی است که میگوید حماس نسبت به موضوع سوریه با امید به قدرتگرفتن اخوانالمسلمین در منطقه موضعگیری کرد. حالا که اوضاع در مصر و سوریه آنطور که تصور میشد، پیش نرفت و محاسبات شما به هم ریخته، چقدر برای نزدیکی و گرمشدن روابط خود با ایران میکوشید؟
ما یک پروژه و مسئله اصلی به نام فلسطین داریم که میتواند خیلی از شکافها میان قدرتهای منطقهای را پر کند و آنها را به یکدیگر نزدیک کند. این تنها به نفع فلسطین نیست و برای همه منطقه مفید خواهد بود. رژیم صهیونیستی در شرایط فعلی و به خاطر تفرقهای که در منطقه است، اوضاع خوبی دارد؛ درحالیکه مسئله فلسطین موضوع خوبی برای وحدت است و باید از آن استفاده کنیم. در حقیقت رژیم صیهونیستی مانع بزرگی در مسیر پیشرفت و ثبات منطقه است. نتانیاهو دو هفته قبل در پارلمان جدید رژیم صهیونیستی تأکید کرد که ایران و تروریسم دو مشکل بزرگ آنها در جهان هستند؛ بنابراین مقابله با رژیم صهیونیستی باید در اولویت ما باشد، نه اختلافات منطقهای، زیرا اسرائیل خطر بزرگی برای همه است. درباره ایران نیز مقابله با رژیم صهیونیستی و ایستادن در کنار فلسطین مطابق با منافع ملی ایران است. تهدید مستقیم رژیم صهیونیستی علیه ایران موضوع آشکاری است که بر کسی پوشیده نیست؛ حتی در مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با غرب درباره مسئله هستهای روشن شد که رژیم صهیونیستی دشمن اصلی ایران است و بهتازگی نیز لابی صهیونیستی در کنگره آمریکا توانست فروش هواپیمای مسافربری به ایران را منع کند. به نظر شما بازخورد این مسائل باید چیزی غیر از وحدت در راستای مقابله با رژیم صهیونیستی باشد؟
مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از فلسطین از سوی ایران موضوع روشنی است که درباره آن بحث نمیکنیم. من اکنون از شما سؤال میکنم، چرا زمانی که اوضاع منطقه بههم ریخته بود و شما تصور میکردید که نتیجهای غیر از وضعیت فعلی دارد، با تأکید بر اشتراک نظرتان با ایران درباره مسئله فلسطین، همسو با ایران موضعگیری نکردید؟
من این تحلیل را قبول ندارم؛ چرا که این نگاه شما یعنی حماس خودش را فروخت؛ درحالی که اینطور نیست. ما با جمهوری اسلامی ایران هیچ اختلاف نظری در مسئله فلسطین نداریم و در مسئله فلسطین هیچ موضعی برخلاف ایران نگرفتهایم. ما مدام داریم شهید میدهیم. آیا حماس، مقاومت و فلسطین را رها کرده است؟ به خاطر همین مقاومت است که ما در محاصره و تحت فشار هستیم و دوستان ما در غزه به خاطر محاصره، مشکل دسترسی به دارو دارند. ما به عهدی که با ملت خود بستهایم پایبند ماندهایم. همچنان مقاومت میکنیم و هیچ اختلافنظری با ایران در این زمینه نداریم.
میدانم که در این زمینه اختلاف نظری نداریم. سؤالم چیز دیگری بود. این را قبول دارید که در پنج سال گذشته روابط ایران و حماس سرد شد؟
بله، این سردی به خاطر دلایلی که به فلسطین مربوط نیست، اتفاق افتاد.
درباره همین دلایلی که به موضوع فلسطین مربوط نیست، صحبت میکنیم. موضعگیری حماس در مسئله سوریه، جابهجایی دفتر حماس از سوریه به قطر، نزدیکی خالد مشعل به عربستان و... چه تأثیری در روابط ایران و حماس داشت؟
اینها حرفهایی است که در رسانههای اینجا گفته میشود؛ درحالیکه تصمیمگیرندگان سیاسی در ایران چنین چیزی به ما نگفتهاند و از ما بهطور مشخص نپرسیدهاند که شما چرا چنین میکنید. حتی گاهی احساس کردهایم که موضع ما را بهعنوان یک سازمان درک میکنند. البته تفسیرهایی که ما از شرایط منطقه داریم، متفاوت و همراه یکسری جزرومد در نگاهها و نظرات است. خوشبختانه در مقطع کنونی شاهد تفاهم بیشتری هستیم. به عبارتی همانطور که سطح و چگونگی کمکها به مسئله فلسطین را درک میکردیم، آنها نیز مواضع ما را درک میکردند. نکته دیگر اینکه بعد از ریختهشدن اینهمه خون در منطقه باید مسائلی که پیش آمده و شما به برخی از آنها اشاره کردید، بهعنوان واقعیتهایی که گذشته است، نگاه کنیم و اجازه ندهیم که عامل اختلاف شود. باید با آنچه اتفاق افتاده، کنار آمد؛ زیرا این رژیم صهیونیستی است که از اختلافات منطقه بیشترین استفاده را کرده است. متأسفانه در شرایطی از نزدیکی و وحدت در منطقه حرف میزنیم که اینهمه خون ریخته شده است. ظاهرا در خیلی از مراکز قدرت و تصمیمگیرنده منطقه، به این نتیجه رسیدهاند که این درگیریها نتیجه خوبی ندارد و باید به راهحلی برای خروج از آن رسید.
اگر ایران در مقاطعی حمایت از حماس را کنار گذاشته یا حزبالله را ترجیح داده بود، حماس بعد از پنج، شش سال همین نگاهی را که الان از آن صحبت میکنید داشت و میگفت بهتر است با این واقعیتها کنار بیاییم و اجازه ندهیم عامل اختلاف شود؟
من اساسا این تحلیل را که حماس از ایران فاصله گرفت رد میکنم؛ زیرا ما با زاویه دیگری از این تحلیل نیز مواجه هستیم. جهان عرب نیز حماس را با ایران و حزبالله در یک گروه تعریف میکند. بههمینخاطر ما در جنبش حماس مثل قاعده تلویزیونی آهنگهای درخواستی عمل نمیکنیم که هرچه را بیننده خواست، پخش کنیم. ما نیز براساس منفعت خودمان، فلسطین و منطقه عمل میکنیم. تأکید میکنم که موضع ما براساس توازن در روابط با همه قدرتهای منطقهای بود و خواستیم که فاصلهها را حفظ کنیم و با هر تحلیلی غیرازاین مخالف هستیم.
قبول دارید که ایران بیش از آنچه سازمان ملل و دیگر کشورها از فلسطین حمایت میکنند، پای فلسطین ایستاده و از جریان مقاومت حمایت میکند؟
بله، این همان نگاهی است که گفتم. تصمیمسازان سیاسی در ایران این درک را دارند و میدانند که رژیم صهیونیستی برای ایران همانقدر خطرناک است که برای فلسطین خطر دارد.
اگر ایران با این نگاه و تمرکز از مسئله فلسطین حمایت و به جریان مقاومت کمک میکند، چرا این گروهها در مسائل دیگر فراتر از قاعدهای که برای خود تعریف کردهاند، مواضع همسو با ایران اتخاذ نمیکنند؟
به خاطر همان توازنی که سعی میکنیم از آن عدول نکنیم؛ شما از داخل ایران به این مسئله نگاه میکنید، اما ما در جهان عرب متهم هستیم و از ما سؤال میشود که چرا با ایران رابطه دارید. به آنها نیز همین پاسخ را میدهیم و میگوییم که قصد داریم توازن را در روابط منطقهای خود حفظ کنیم. بر اساس افکار عمومی جهان عرب از ایران فاصله نمیگیریم و براساس شرایط و تهدیدات منطقه نیز آن سو را رها نمیکنیم و صرفا به ایران نمیچسبیم. توجه داشته باشید قبل از بهار عربی نیز مواردی پیش آمد که ایران به خاطر شرایط خاص خود کمک مالی نمیکرد یا این حمایت کمتر بود. ما بدون اینکه سؤال کنیم چرا چنین کردید، ایران را درک کردیم؛ زیرا ما رابطه خود با جمهوری اسلامی ایران را راهبردی و استراتژیک تعریف میکنیم و از مسائلی که پیش میآید، با نگاه تفاهمی عبور میکنیم.
شما میفرمایید وقتی ایران از حماس حمایت نکرده یا کمتر حمایت کرده است، مسئله را درک کردهاید؛ درحالیکه روابط بین ایران و حماس بر پایه حمایت ایران و منفعت حماس است. اگر شما حمایتنکردن ایران را درک نمیکردید، میتوانستید در موضوعات دیگر منطقه مواضع غیرهمسو یا علیه ایران اتخاذ کنید. اکنون هم که میگویید حماس با درنظرداشتن مسئله فلسطین و منافع خود در منطقه موضعگیری میکند و به موضوعات دیگر کاری ندارد؛ پس دستاورد درکی که از آن صحبت میکنید، برای ایران چیست؟
وقتی که نظام جمهوری اسلامی ایران موضع ما را در مسائل منطقهای درک کرده است، ما مسئول نگاهی که رسانهها دارند، نیستیم. ما ناچار هستیم مجموعه افکار عمومی عربی و اسلامی را در نظر بگیریم و چون اگر صرفا به نگاه مردم و رسانهها در یک کشور توجه داشته باشیم، باید از دیگران فاصله بگیریم، این ممکن نیست. در حقیقت زندگی در این تناقض بسیار مشکل است.
بنابراین بفرمایید که روابط حماس اکنون با ایران، قطر،عربستان، ترکیه و سوریه در چه وضعیتی است؟
روابط ما با جمهوری اسلامی ایران استراتژیک و راهبردی و بر مبنای مبارزه با رژیم صهیونیستی و کمک به مسئله فلسطین است و خوشبختانه شاهدیم که گامهای مثبتتری در این مسیر برداشته میشود. روابط خوبی نیز با ترکیه و قطر داریم. روابط نسبتا خوبی نیز با عربستان سعودی داریم؛ اما در این کشور دفتر نمایندگی نداریم. با سوریه نیز رابطهای نداریم.
بعد از انتقال دفتر حماس به قطر روابط با سوریه به طور کامل قطع شد؟
بله، البته آنها روابط را قطع کردند و ما پیشقدم نبودیم.
با این اوصاف آینده روابط ایران و حماس را چطور میبینید؟ مسئله انتخابات داخلی حماس چقدر در این روابط اثرگذار است؟ برخی از گزینههای این انتخابات با عربستان و قطر روابط نزدیکتری دارند؛ موضع این گزینهها مسیر روبهبهبود روابط ایران و حماس را چقدر تحت تأثیر قرار میدهد؟
همانطور که گفتم، این روابط روبهبهبود است. توجه داشته باشید که تصمیمات اساسی به طور جمعی و شورایی گرفته میشود و به نزدیکی رهبران به این کشور یا آن کشور ربطی ندارد. در حقیقت تصمیمات به صورت شورایی و نهادی اخذ میشود. درست است که افراد بخشی از این تصمیمگیری هستند؛ اما نظرات شخصی تأثیر زیادی در رویکرد کلی حماس ندارد. به عبارتی تصمیمات حماس براساس شیوههای دموکراتیک اتخاذ میشود.
به نظر شما برنده احتمالی انتخابات آتی چه کسی است؟
فکر نمیکنم که از حالا بتوان دراینباره صحبت کرد. هنوز انتخابات شروع نشده است، تا دراینباره سخن بگوییم.