نقدی: بیشتر از روحانی برای هیلاری تبلیغ کردید!
«شما برای کلینتون بیشتر از آقای روحانی در دورهای که میخواستند رئیسجمهور شوند، تبلیغات کردید.»
به گزارش ایلنا، روزنامه شرق نوشت: «روز گذشته بخش نخست مصاحبه با سردار «محمدرضا نقدی» منتشر شد. رئیس سازمان بسیج مستضعفین در بخش نخست، از زمان تولد در خیابان «وحدت اسلامی» (شاپور سابق) تا مبارزه در «بوسنی» گفته بود. سردار نقدی در این بخش از انتصابش به عنوان فرمانده حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی میگوید و ورودش به پرونده شهرداری تهران در زمان «غلامحسین کرباسچی». او تأکید دارد که نقشی در جریان کوی دانشگاه نداشته؛ آن هم بهدلیل درگیر بودن در پرونده شهرداری تهران. سردار نقدی همچنین هرگونه دخالت در درگیری نماز جمعه معروف که در آن «عطاءالله مهاجرانی» و «عبدالله نوری» مورد ضرب و شتم قرار گرفتند را هم رد میکند و میگوید آن روز ٢٤ نفر در منزل میهمان داشته است.
گزیدهای از بخش دوم گفتوگو با سردار «نقدی» در ادامه میآید.
- (چگونگی معرفی از سوی عبدالله نوری (وزیر کشور دولت اول اصلاحات) به عنوان فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی): در دورههای قبل یک جناح ضداستکباری بود و الان جاها عوض شده. آن موقع به ما میگفتند این جناحی و بعد گفتند آن جناحی؛ در صورتی که اصلا جناحی نبودم و ضداستکباریام.
- ایشان (عبدالله نوری) در نمایندگی ولی فقیه در سپاه بودند و شاید از آنجا من را میشناختند. سردار سیفاللهی فرمانده ناجا بودند و ایشان من را میشناخت. آن سالهایی که من در اطلاعات سپاه بودم، آقای سیفاللهی هم بودند و شناخت عمیقی از من داشت. آقای نوری هم وزیر کشور و هم جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی بودند. ایشان من را به آقا پیشنهاد داده بودند و حضرت آقا هم قبول کرده بودند. ستاد کل به من ابلاغ کرد که شما بنا بر حکم آقا منصوب شدید. حالا من نه حفاظت بودم و نه در نیروی انتظامی بودم.
- تا آن موقع اسم من «شمس» بود. حکمی که آقا میخواستند امضا کنند، باید طبق اسم شناسنامهای صادر میشد. قبل از آن همه مثلا در کردستان و اینها به اسم «شمس» میشناختند.
- (بحث درگیری نماز جمعه، کوی دانشگاه و قضیه شهرداری) تهمتها به خاطر این بود که ما سراغ لانه زنبور رفتیم.
- پروندهای پر از مفاسد اقتصادی و ظلم به حقوق مردم و پایمال کردن حق مردم (بود). پروندهای که برای شهرداری تهران درست شد، به قیمت آن روز مبلغی که احصا کردیم و گردش کار زدیم و به دادستان دادیم ٥٠٠ میلیارد بود. از این مقدار بیشتر از پنج درصد آن رسیدگی نشد و بقیهاش مفتوح ماند. اگر خوب رسیدگی میشد و درس عبرتانگیزی میدادیم، شاید امروز این مفاسد را نداشتیم و سر باز نمیکرد. این ماجرا باعث شد برای این که چهره ما را خراب کنند، هر اتفاقی میافتاد، بگویند «نقدی» بوده.
- این ماجراها پشت صحنه آن ماجرا بود و درست میکردند. من اصلا کجا بودم. بعضیها میآیند به من میگویند با کدام دستت توی گوش مهاجرانی زدی، بیار من ببوسم! میگویم بابا من نزدم، دروغ به من چسباندند. این قدر جا افتاده که حتی برخی دوستان خودمان هم باور کردند و چنین حرفی میزنند.
- هیچ چیز دیگری صحت ندارد؛ نه کوی دانشگاه و نه ماجرای نماز جمعه و نه هیچ چیز دیگری. مسئله فقط آن بود که وارد پروندهای شدیم که خط قرمز بود و نباید وارد میشدیم.
- آقای رازینی رئیس دادگستری تهران بود. از من خواست وارد شوم. چون اینها نفوذ خیلی زیادی دارند و به هر جایی که میگوییم رسیدگی کنند، پرونده خوب جمع نمیشود و شما یکجوری جمعش کنید. گفتند ما رفتیم با همه مشورت کردیم، گفتند جایی که نفوذ کسی را نپذیرد، شما هستید و آن را بر عهده بگیرید. ماجرا این شد که رئیس دادگستری ما را به عنوان ضابط قانونی معرفی کردند.
- چون از ما کمک خواستند، نمیتوانستیم قبول نکنیم. جواب پیامبر را چه باید میدادیم که در حکومت اسلامی فسادی رخ داد و شما کاری نکردید.
- (بحث شکنجه شهرداران) ببینید اینها اگر شکنجه شده بودند، میتوانستند بیایند در دادگاههایشان بگویند. کدامشان گفت؟ هیچ کدام. دادگاه آزاد بود.
- به اسم شکنجه ما را دادگاه بردند. اسم رسانهای آن شکنجه بود ولی واقعیتی که من را به خاطر آن محاکمه کردند این بود که چرا تو به شهردار آن وقت گفتی دزد. من محکومیت اولیه را گرفتم. بعدا آن را دیوان عالی کشور رد کرد.
- من که حبس نرفتم! من درخواست ماده ١٨ کردم و ارجاع شد به دیوان عالی و آنجا نقض شد.
- ماجرا این بود: به من گفتند تو چرا گفتی دزد؟ من گفتم ایشان در دادگاه به اختلاس محکوم شده. اگر دفاعیه آخر من را ببینید که به دیوان عالی ارائه کردم و تبرئه شدم. از لغتنامه «دهخدا» و «معین» درآوردم که اینجا نوشته اختلاس، دزدی از منابع دولتی است.
- یکسری تخلفات آن زمان اتفاق افتاده بود که عجیب بود و بدعتهایی بود. مثلا در نوروز سینی میآوردند که در آن کیسههای مخملی بود و در کیسهها ١٠، ١٥ تا سکه بود و میگرداندند برای آدمهایی که آمده بودند. یا تنگهای بلوری پر از سکه که هر کسی بخواهد بیشتر بردارد. بدعتها و عرفهایی که به قیمت آن روز چندین میلیارد تومان سوءاستفاده شده بود. حوادث بزرگی اتفاق افتاده بود و از این رقمهایی که الان مطرح است، خیلی بیشتر بود.
- من سخنرانی و دفاع میکردم. نمیدانستم چه مفاسدی است. بعد که به خاطر کاری که سپردند، وارد شدم و درگیر شدم و آن موقع فهمیدم چه خبر است. تا قبل از آن هر کس پشت سر آنها حرف میزد، ناراحت میشدم. هیچی هم نمیدانستم که چنین مسائلی در کشور میگذرد و وقتی که چنین حرفهایی میزدند عصبانی میشدم. چون فکر میکردم که میخواهند یک چیزی به انقلاب بگویند و تصورم این بود ولی بعدا فهمیدم واقعیت دارد.
- حکم دادگاه را بخوانید! نوشته «بقیه مفتوح میباشد.» مفتوح چیست؟ ٩٠ درصد پرونده. پرونده مفتوح دارد. آن حکم برای چند مورد محدود بوده وگرنه اصل ماجرا چیز دیگری است. بنده هم تا روزی که وارد این پرونده نشدم، از همه این آقایان دفاع میکردم.
- من بیشتر کسانی را که شمشیر مبارزه با فسادم، پَرشان را گرفته، کسانی بودند که منسوب به انقلاب میشدند.
- من موضعی که رسما گرفتم و تا الان چند بار گفتم این است که سیاسی کردن فساد اقتصادی قطعا خیانت است؛ یعنی نسبت دادن به گروهها. بزرگترین اشتباه گروهها هم این است که آن را میپذیرند و به خودشان میگیرند. خب نباید به خودشان بگیرند. فساد، اقتصادی است و نباید یک گروه به خودش بگیرد.
- یقین بدانید اگر مسئله املاک روشن شود، حتما موضع قاطعی خواهیم داشت.
- ما منسوب به جناح نیستیم و هیچ وقت نبودیم. ما موضع صریح و واضح انقلابی از اول داشتیم و همان را تا امروز ادامه دادیم.
- تخلف ممکن است همهجا اتفاق بیفتد. مسئله این است که یک مدیری از این تخلف حمایت و لاپوشانی میکند و پرونده را پنهان میکند. خب آن زمان در شهرداری تهران یک رئیس دفتری داشت که دیپلمه بود و یک دفعه بعد از این که پرونده مطرح شد، سر از لندن درآورد؛ آن هم در شرکت خرید قطعات نفتی. خب یک ماجرایی آنجا بود و از جنس تخلف زمین و اینها نبود. یعنی ناگهان یک دفتردار دیپلمه، عضو شرکت کالا در لندن شد؛ یعنی فراریاش دادند و به آنجا رفت. حتی زدوبندهایی بود که به راحتی در لندن کارمند شود. این ماجرا را من در کمتر پروندهای دیدم که در مفاسد اقتصادی دیگر تکرار شود. پیچیدگی و شاخ و برگهای زیادی در آنجا داشته است. همین الان دادستان به من بگوید بیا پرونده فلان جا را رسیدگی کن! بعد ببینید برخورد میکنیم یا نه. با همان قاطعیت و جدیتی که آن زمان بود پیگیری میکنیم.
- اکثر کسانی را که به دادسرا فرستادم و مسئولیتهای اطلاعاتی و حفاظتی و فلان داشتند، کسانی بودند که به جریان انقلاب منسوب میشدند. آدمهای ضدانقلابی نبودند. شغلم ایجاب میکرد. منتها هیچ تخلفی با تخلف دامنهداری که ما گردش کارش را زدیم، قابل مقایسه نبود. ٥٠٠ میلیارد تومان آن زمان به پول الان چقدر میشود؟
- (درباره کوی دانشگاه گفتید که حضور نداشتید.) درگیر همین پرونده شهرداری بودم... اما این را چرا با صدای بلند نمیگویم؟ چون ممکن است بعضیها فکر کنند برای این است که نظام کار خیلی بدی کرده که با ضدانقلاب برخورد کرده و ما عقبنشینی و شانه خالی میکنیم.
- همان بحث کتک زدن مهاجرانی در نماز جمعه یک دروغ بزرگ بود. آن روز من در خانهمان ٢٤ نفر میهمان داشتم و اصلا موفق نشدم به نماز جمعه بروم. این همه شاهد داشتم! آن خانمی که در روزنامهاش به دروغ این را منتشر کرد، در دادگاه محکوم شده است.
- (فرماندهی بسیج از سال ۱۳۸۸) دلیل خاص اینجوری نداشت. برای تغییر ساختار خود سپاه بود.
- (نقدی مثل اپوزیسیون دولت عمل میکند؟) اپوزیسیون همکاری میکند؟ اپوزیسیون همکاری نمیکند بلکه کارشکنی میکند. ما به دولت خدمات میدهیم و همکاری میکنیم. من به فرمانداریها و استانداریهای زیادی رفتم و جلساتی گذاشتیم. در برخی جلسات وزرا هم بودند. در همین چند روزه ١٤ میلیون قطعه دام و طیور را در عرض سه روز واکسیناسیون میکنیم.
- اگر ما اپوزیسیون بودیم، دلسوزانه پیشنهاد کمک نمیدادیم.
- بین مسئولان من کمترین انتقاد را نسبت به برجام کردم اما شاید انعکاس رسانهای آن پر رنگ باشد.
- من با تعامل با آمریکا حتما مخالفم. هر کسی که میخواهد در ایران سر کار بیاید، تعامل با آمریکا کاری غیرعقلانی است. با هر کسی هم دوست داشته باشد، میتوانم مناظره زنده تلویزیونی کنم. به شدت با تعامل با آمریکا مخالفم. تعامل با آمریکا را ذلت و نابودی ایران و اقتصاد آن میدانم. تعامل با آمریکا را فقر و فلاکت مردم و عقبماندگی مردم میدانم.
- عربستان نمونه تعامل با آمریکاست. سرنوشت آن چیست؟ بزرگترین تولید کننده نفت و صادر کننده نفت جهان. دکل که هیچ، پیچ دکل را هم نمیتواند بسازد.
- تعامل با آمریکا یعنی این؛ یعنی کویت. اگر کویت خودش روی پای خودش میایستاد و با آمریکا تعامل نمیکرد و ایرانی فکر میکرد و مقاوم بود، الان کشوری بود که مثلا به جای این که بنز سوار شوند، بنز میساخت.
- قطر اگر مثل ایران مستقل بود، الان باید بزرگترین دانشمندان پتروشیمی و آزمایشگاههای پتروشیمی جهان را داشت. همین الان اگر خارجیها امروز تصمیم بگیرند از آنجا بیرون بروند، چه میشوند؟
- الان آمریکا به ما چه میگوید؟ میگوید من به تو میگویم، نفت «آزادگان» را به «توتال» بدهید و به چه کسی بفروشید و پول آن را هم خرج چه باید بکنید.
- نخواندهاید! شما مواضع من را نخواندهاید. آن روزی که آقایان گفتند ما در «شعب ابیطالب» هستیم، من جوابشان را دادم. اگر با آمریکا تعامل کنیم، میگوید نفت را به کی بفروشید و پولش را کجا خرج کنید و بیایید هواپیمای ایرباس از ما بخرید که از فرودگاه ایران به فرودگاه کانادا بروید. کدام مردم مستضعفی از این استفاده میکنند؟
- من رفتم مسئول قاچاق کالا شدم و بعد من را برداشتند. من با فساد مبارزه میکردم و آنجا این کار را انجام دادم. کی گفته بود بیاورند؟ من سخنرانیهای مفصلی درباره مبارزه با واردات داشتم و حالا روزنامهها کوچک میکردند، میخواهند من را جناحی نشان دهند. من در آن دولت هم منتقد بودم و میگفتم چرا فلان واردات انجام شد و چرا قاچاق کالا انجام میشود. برخورد قاطعی هم کردم. خفت همه را گرفتم.
- طرح اقتصاد مقاومتی را از همان دولت قبل مطرح کردیم. آن دولت همراهی نکرد و این دولت هم همراهی نمیکند، چون درگیر دیوانسالاری هستند.
- همین آقای شهردار آن زمان را شما (در روزنامه شرق) صفحه اول میزنید، پذیرفتنی نیست. کاری به جناح ندارم واقعا قابل قبول نیست. یا آقای خاتمی رفته برای کار سیاسی از شاه عربستان پول گرفته.
- (این که تکذیب شده.) تکذیب شده؟ از من شکایت کنند و من را محاکمه کنند. نباید از اینها دفاع کنیم. شما اینها را قاطی کردید و میگویید جناحی برخورد میکنید.
- مفاسد را جناحی نکنید. کسی که مفاسد و خلاف دارد پروندهاش را کنار بگذارید. یک جناح سیاسی با وابسته شدن به این افراد خراب میشود. مثلا در همین بحث آمریکا ما واقعا انتظار نداریم روزنامه شما (شرق) در صفحه اول مرتب عکسهای کلینتون را با لبهای خندان و پیامهای مثبت بزند.
- ببینید شما برای کلینتون بیشتر از آقای روحانی در دورهای که میخواستند رئیسجمهور شوند، تبلیغات کردید.
- پیروزیها از روزی شروع شد که بسیج در سوریه تأسیس شد.
- مجمع عالی بسیج مسائل کشور را زیر نظر دارد و اینها خروجیهایی دارند که در اختیار ما قرار میدهند و ما اظهار نظر میکنیم.
- مگر رئیس مجلس درباره همه مسائل کشور صحبت نمیکند؟ خب کمیسیون دارند و بحث و بررسی میکنند و نتیجهها مرتب روی میزش میآید و مطالعه دارد و بر اساس آنها صحبت میکند. درباره بسیج گستردهتر هم هست. در این سمت هر کسی قرار بگیرد، باید این اظهار نظرها را بکند چون توقع دارند. مثلا استادان دانشگاهی بسیجی و دانشجویان از من انتظار دارند درباره مسائل مرتبط با دانشگاه اظهار نظر کنم. پزشکان وقتی جلسه داریم، انتظار دارند سازمان بسیج موضعش را درباره مسائل پزشکی و سلامت بگوید. اینها خروجی بحث کمیسیونها هستند.