ترانهسرایی که با چشم دل میبیند
مریم حیدرزاده در زمینه ترانهسرایی با خوانندگان موفقی در کشورمان همکاری کرده و کتابهای شعرش نیز در بین جوانان محبوب است.
به گزارش ایلنا به نقل از هنرآنلاین؛ مریم حیدرزاده شاعر، ترانهسرا و نقاش که فردا شنبه سالروز تولد اوست، در اواخر دهه 70 با انتشار مجموعه ترانههایش به شهرت رسید.
او تاکنون چندین مجموعه شعر به صورت رسمی و غیررسمی منتشر کرده و سابقه برپایی چند نمایشگاه نقاشی نیز دارد. تمامی این دستاوردها در مورد این شاعر جوان زمانی ارزشمندتر میشود که بدانید حیدرزاده در دوران کودکی بیناییاش را از دست داده و دو هنر ادبیات و تجسمی را در چنین شرایط دشواری به سرانجام رسانده است. حیدرزاده در زمینه ترانهسرایی با خوانندگان موفقی در کشورمان همکاری کرده و کتابهای شعرش نیز از محبوبیت بالایی در میان جوانان برخوردارند.
دوران کودکی و اتفاقی تلخ و ناخواسته
29 آبان ماه سال 56 سالروز تولد مریم حیدرزاده است. پدر او بازنشسته ارتش و مادرش کارمند است. او سه سال و نیم سن داشت که به علت خطای پزشکی بر اثر چند عمل ناموفق آب مروارید، بیناییاش را از دست داد. این شاعر در مصاحبهای با روزنامه 90 در مورد آن اتفاق میگوید: سه و نیم ساله بودم و همه دنیا را مثل شماها میدیدم که متأسفانه چشمانم آب مروارید آورد و با این که به یک چشمپزشک پروفسور مراجعه کردیم اما در عمل جراحی اعصاب پشت چشمم قطع شد تا ارتباط شبکیه با مغز از بین برود و من بیناییام را از دست بدهم. پزشک من پروفسور محمد صادقزاده اسکویی بود که فردای عمل جراحیام به آمریکا پرواز کرد و رفت. او بعدها متوجه نابینایی من شد و فقط گفت که متأسفم.
حیدرزاده از کودکی خود بعضی تصاویر چون عروسکی که با آن بازی میکرده یا دسته گلی قرمز را به یاد دارد و بقیه رنگها را فقط به شکل هالهای از نور در ذهنش تجسم میکند. او از 3 سالگی نقاشی کردن را دوست داشته و از 4 سالگی هم گفتههایش را قافیهبندی میکرده و سعی داشته به شکل آهنگینی سخن بگوید ولی آغاز دوران شعرگویی حیدرزاده به 8 سالگی او برمیگردد که در آن زمان اشعار کودکانه میسروده است. حیدرزاده علیرغم تمام محدودیتهایی که برایش وجود داشت، یک تحصیل کرده است و دانشآموخته حقوق قضایی از دانشگاه تهران است.
تلویزیون، اولین گام حرفهای حیدرزاده
از اولین شعر حیدرزاده در سن 8 سالگی، 10 سال گذشت تا او برای اولین بار در یک کار حرفهای ظاهر شود. نادر کاشانی یکی از تهیهکنندگان قدیمی تلویزیون اولین کسی بود که به قوت قلم حیدرزاده ایمان آورد و او را برای پاسخ دادن به نامههای برنامه "شبهای تابستان" به تلویزیون آورد و باعث شد که استعدادهای حیدرزاده شناخته شود. همچنین پس از این برنامه، حیدرزاده در یک برنامه دیگر به تهیهکنندگی کاشانی حضور یافت که "طراوت" نام داشت. حیدرزاده این بار در این برنامه در قامت یک مجری ظاهر شد و اجرای بخش عربی طراوت را بر عهده داشت. بنابراین مریم حیدرزاده خودش را مدیون نادر کاشانی میداند چون کاشانی هم او را وارد یک جامعه وسیع هنری کرد و هم برای انتشار اولین کتاب حیدرزاده به او کمک کرد.
از "پروانهات خواهم ماند" تا "نامهای که پاره کردهای!"
اولین مجموعه شعر مریم حیدرزاده "پروانهات خواهم ماند" نام داشت که در اردیبهشتماه سال 77 منتشر شد. این کتاب گلچینی از ترانههایی بود که حیدرزاده در تلویزیون میخواند که به همت نادر کاشانی به چاپ و نشر رسید. او یک سال بعد ترانههای "ماه تمام من" و در سال 79 مجموعه ترانه "تقصیر من نبود" را منتشر کرد که این کتاب با استقبال فوقالعاده خوبی همراه شد. مقدمه این کتاب عاشقانه اینگونه آغاز میشود: برای همهی آنهایی که بیتقصیرند. تقدیم به چشمهایی که در راه ماندند و دلهایی که آنان را راندند. تقدیم به اشکهایی که غرورشان شکست و عهدهایی که کسی آنها را نبست.
کتاب "نامههایی که پاره کردم" اولین مجموعه نثر حیدرزاده بود که در سال 80 منتشر شد ولی به اندازه ترانههای عاشقانهاش به که موفقیت نرسید. به همین بهانه یک سال بعد کتاب ترانه "یا تو یا هیچکس" و در سال 82 کتاب "دیگر میذارمت کنار" را منتشر کرد. همچنین در سال 83 یک مجموعه ترانه به نام "اون یکی رو جز من" و یک نثر دیگر به نام "نامههایی که پاره کردی" از حیدرزاده منتشر شد.
چاوشی، اعتمادی، کبیری و دیگران
آلبوم "مثل هیچکس" با صدای خشایار اعتمادی اولین تجربه رسمی حیدرزاده به عنوان ترانهسرا در یک آلبوم مجاز موسیقی بود که فروش فوقالعادهای به همراه داشت. اعتمادی بسیاری از فروش آلبومش را مدیون حیدرزاده است چون او نه تنها ترانههای زیبایی برای این آلبوم گفته، بلکه با دکلمه چند اثر، عاشقانههای مثل هیچکس را کامل کرده است. مجتبی کبیری خواننده دیگری است که ترانههای حیدرزاده را در دو آلبوم خود خوانده است. قطعات ساز مخالف، دروغ ساده، بی تو هرگز و منو ببخش برخی از همکاریهای مشترک بین حیدرزاده و کبیری است که پدرام کشتکار آنها را آهنگسازی کرده است. همچنین حیدرزاده در برخی از آثار کبیری هم دکلمه کرده اما این تعداد محدودتر و کمرنگتر از دکلمههایش در آلبوم خشایار اعتمادی است.
در ادامه حیدرزاده با چند خواننده دیگر هم کار کرد که محسن چاوشی مشهورترین آنها بود و شاید معروفترین ترانه حیدرزاده هم در همکاری با چاوشی به وجود آمد. ماجرای همکاری چاوشی و حیدرزاده یک ماجرای خاص است و این دو هرگز یکدیگر را ندیدهاند و فقط یک تماس تلفنی از چاوشی باعث شد که هم او و هم مریم حیدرزاده به صورت جدی با ترانه "نفرین" به مردم کشور شناسانده شوند. این اثر بازخوردهای بسیار متفاوتی داشت که در نهایت چاوشی از اجرای آن ابراز پشیمانی کرد و گفت که عاشق هیچگاه معشوق را نفرین نمیکند اما حیدرزاده اعلام کرد که این ترانه را بر اساس زندگی واقعی خودش سروده و بسیار دوستش دارد.
بخش پررنگ دیگر فعالیتهای حیدرزاده در حوزه ترانهسرایی، به همکاری او با برخی از آهنگسازان و خوانندههای غیرمجاز و مقیم خارج از کشور مربوط میشود. حیدرزاده از ابتدای دهه 80، با چند خواننده در لسآنجلس همکاری کرد. او یک مجموعه ترانه به شادمهر عقیلی داد که او آنها را آهنگسازی و با صدای یک خواننده زن منتشر کرد. همکاری حیدرزاده با خوانندگان برونمرزی و غیرمجاز ایرانی گرچه برای وی معروفیت آورد، ولی کارش را در داخل کشور به ممنوعیت از فعالیت کشاند.
دنیای تجسمی پس از آن همه حسرت!
حیدرزاده چند سال پیش علیرغم نابینایی، به سراغ یکی دیگر از دلمشغولیهای خردسالیاش رفت و نقاشی کردن را نزد امیرمحمد قاسمیزاده آموخت. او در مورد علاقه دوران کودکیاش به نقاشی به روزنامه 90 میگوید: قبل از عمل جراحی روی چشمم یکی از دوستان پدرم از کیش برایم یک آبرنگ بسیار زیبا آورد. من به نقاشی آبرنگ علاقه زیادی داشتم. قبل از جراحی میخواستم.