تحلیلی از فرآیند کلی فرهنگ در ایران
اگر چه مشکلات اقتصادی از قبیل تورم، بیکاری و کمبود درآمد همواره نخستین مشکل و مسأله مردم است و در بیشتر نظرسنجیها با فاصله بسیار زیادی از سایر مشکلات در رتبههای بالا قرار میگیرد و پس از آن نیز مشکلات اجتماعی و شهری ازقبیل اعتیاد، ناامنی، ترافیک، آلودگی هوا قرار دارند، ولی با وجود این حساسیتهای بخشی از افراد نسبت به مسائل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار بیشتر از موضوعات وزارتخانههای دیگر است.
به گزارش ایلنا، روزنامه شهروند نوشت: جالب اینکه دولت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی نفوذ و اقتدار بیشتری دارد؛ در حالی که در حوزه فرهنگ نقشی فرعی و حاشیهای را بازی میکند؛ زیرا بخش اصلی بودجه و امکانات و نیروی انسانی درگیر در امور فرهنگی خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عموما در موسسات وابسته به نهادهای غیردولتی است؛ ولی متأسفانه مسئولیت کافی متناسب با این قدرت خود را در برابر وضعیت فرهنگی جامعه به عهده نمیگیرند و هرگونه ضعف و نارسایی فرهنگی را به عهده این وزارتخانه میگذارند.
به جز این مسأله، فرهنگ از جنس فکر و خلاقیت است. دولت میتواند به افراد بگوید که چه کالای اقتصادی را تولید و به چه میزان تولید کنند؛ مثلا به جای خودروی شخصی کامیون تولید کنند، ولی نمیتواند به دیگران بگوید که چه چیزی بنویسند. وظیفه وزارت فرهنگ بیش از آنکه دستوری و تحکمی باشد، زمینهساز و تأمینکننده امکانات است تا همه اهل فرهنگ از هر گرایشی و طبق قانون در این میدان بازی کنند و خود را نشان دهند. وزارت فرهنگ فیلم و موسیقی نمیسازد؛ کتاب نمینویسد یا روزنامه منتشر نمیکند، میتواند امکانات فراهم کند و به برخی از گرایشها کمک کند ولی این موارد جزء کوچکی از محصولات فرهنگی جامعه را شکل میدهد.
متأسفانه وضعیت بحرانی این وزارتخانه از همین جا شکل میگیرد؛ انتظارات نسبت به آن بالا و بیارتباط با توانش است و در نتیجه ضعفها و نارساییهای فرهنگی جامعه را بر دوش آن میگذارند و انتظار دارند که وزارت فرهنگ اگر نمیتواند تولید کند، حداقل جلوی تولید دیگران را بگیرد ولی این برداشت دو ایراد دارد؛ اول اینکه تولیدکنندگان از هممیهنان و شهروندان ایران هستند و حق دارند که در فعالیت فرهنگی حضور داشته و از حقوق شهروندی برخوردار باشند و مطابق قانون با آنان رفتار شود. دوم اینکه چنین کاری حتی نتایج مورد انتظار را نیز ندارد، زیرا فرهنگ زیرزمینی شده و کالاهای فرهنگی خارجی مورد استفاده مردم قرار خواهد گرفت. جلوگیری از انتشار و تولید روزنامه، کتاب، فیلم، موسیقی و... چه دردی را دوا میکند؟ جز اینکه مرجع همه این نیازهای فرهنگی را به خارج منتقل میکند؛ مگر نه اینکه در جریان واقعه تأسفبار خبر مربوط به یک قاری قرآن (فارغ از صحت و سقم اتهامات ایرادشده) ضعف و بیماری نظام رسانهای داخل کشور بود که موجب این بحران شد؟ اگر فیلمهای کارگردانان وطنی تولید نشود، بهطور طبیعی مصرف فیلم هم به سوی دیدن کالای خارج سوق پیدا میکند؛ موسیقی هم همین طور. در عصر اینترنت و ماهواره با کدام منطق میتوان مانع از تولید دیگران شد؟
مشکل اساسی جامعه ما در عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد نیست که البته در عملکرد آن اشکالاتی وجود دارد؛ ولی در این مورد خاص اعتراض منتقدان به فرآیند حاکم بر فرهنگ کشور است و این فرآیند نیز نهتنها محصول سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست، بلکه فراتر از آن و حتی فراتر از سیاستهای دولت است. بنابراین اگر کسی به وضعیت عمومی و فرآیند کلی فرهنگی کشور اعتراضی دارد، نباید آن را متوجه وزارت ارشاد کند. از وزارت ارشاد باید متناسب با امکان، بودجه و نیروی انسانیاش مسئولیت خواست. فارغ از نکات کلی فوق باید تعریف دقیقی از انتظارات فرهنگی در جامعه ایران داشت. فرهنگ از بالا و آمرانه نه ممکن است و حتی اگر ممکن باشد، مطلوب هم نیست؛ در کشورهای دیگر نیز همین است؛ دولت حداقل دخالت و سیاستگذاری را در حوزه فرهنگ انجام میدهد. همین دخالتهای نامفید است که فرهنگ را تضعیف کرده است.
فرهنگ باید در یک چارچوب اقتصادی نیز نگاه شود. نمیتوان بودجههای عمومی را به نام تولید فرهنگ متعهد به برخی افراد داد و پس از مدتی شاهد نزول کیفی تولیدات فرهنگی شد. باید اجازه داد که تولیدکنندگان کالاهای فرهنگی حدی از سلایق عمومی مردم را نیز پاسخ دهند، در غیر این صورت مردم نسبت به اعمال سلیقههای فرهنگی خاص واکنش منفی نشان خواهند داد. تولیدات فرهنگی داخلی بیش از این نمیتوانند متحمل فشار شوند، در غیر این صورت بازار را به تولیدات کمکیفیت و زیانآور خارجی واگذار خواهند کرد.
وزیر آینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میباید درک تحلیلی عمیقی از مشکلات فرهنگی کشور از زاویه بالا داشته باشد؛ در غیر این صورت دچار روزمرگی خواهد شد و هنگامی هم که چشم باز کند، متوجه خواهد شد که به همان سرنوشتی که میترسیدیم دچارش شدهایم؛ البته اقدامات و سیاستهای خودمان نیز آن سرنوشت را جلو انداخته است.