راه یکشبه در تحول زنان
رورزنامه شرق در یادداشتی به نقش زنان در اقتصاد کره جنوبی و نحوه ارائه این نقش ویژه به آنها پرداخته است.
کرهجنوبی با شباهتهای بسیار با ایران در مدتی کمتر از ۵۰ سال توانسته است وضعیت خود را در تمامی شاخصها چنان جهش دهد که از یک کشور جهانسومی به یک کشور صنعتی و حتی یکی از قطبهای صنعتی دنیا تبدیل شود. در این بین به مسائل زنان نیز در کنار دیگر پیشرفتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهطور گستردهای توجه شده است. مثلا نرخ اشتغال زنان از زیر ۱۰ درصد در سال ۲۰۰۰ به ٥٣ درصد در سال ۲۰۱۴ رسیده است و سهمی بسزا در تولید سرانه ملی دارد! اما چطور این اتفاق رخ داده است؟ درحالیکه در تمام دنیا برای رشد تنها یک درصد از هریک از شاخصهای اقتصادی، زمان و بودجه زیادی صرف میشود، کره چگونه به چنین حدی از توسعه بهخصوص در حوزه زنان دست یافته است؟ پاسخ یک جمله است؛ صرف بودجه و حمایت بسیار زیاد دولت در امور زنان و خانواده. کرهجنوبی با تشکیل وزارت برابری جنسیتی در امور زنان و خانواده با بودجه سالانه کلان با حدود ۳۰۰ نفر نیروی انسانی به همراه بخش خصوصی توانسته است یکی از موفقترین دستگاههای دولتی کشور باشد؛ موضوعی که در دیدار با وزیر برابری جنسیتی این کشور نیز بارها به آن اشاره شد. وزارت برابری جنسیتی در امور زنان و خانواده در کره از سال ۲۰۰۱ ایجاد شده است.
آنچه در ادامه آمده است، نتیجه حضور در برنامه توسعه حرفهای زنان ۲۰۱۶ بود که وزارت برابری جنسیتی و امور خانواده کرهجنوبی با همکاری مرکزی به نام بنیاد بینالمللی زن و خانواده ترتیب داده بود و ایران با یک هیأت دونفره در آن حضور یافت. ملاقات با مقامات بلندپایه کرهجنوبی نظیر وزیر برابری جنسیتی در امور زنان و خانواده و مدیر امور بینالملل دانشگاه فنی و حرفهای سئول نیز از آن جمله برنامهها بود. هدف این بنیاد، توسعه و آموزش مهارتهای اجتماعی و اقتصادی زنان در کشورهای آسیا و خاورمیانه تعریف شده است. این کشور پیشرفته که در کمتر از ۷۰ سال خرابههای جنگ جهانی را به یکی از مدرنترین و پیشرفتهترین کشورهای آسیای شرقی تبدیل کرده است، چنان با سرعت پلههای رشد و ترقی را طی کرده که تناقضات زندگی پنج نسل مختلف در کمتر از ۷۰ سال را میشود فقط با نگاه ظریف و موشکافانه و مطالعه بیشتر پیدا کرد.
به کره در پنج هزار سال گذشته بیش از ۹۰۰ بار از سوی اقوام مختلف حمله شده؛ یعنی تقریبا هر پنج سال یک بار. شاید دلیل این همه عجله کرهایها برای رسیدن به هدف، همین تغییرات زودهنگام تاریخی باشد. بعد از پایان جنگ جهانی در سال ۱۹۴۵ کره از استعمار ژاپن رها شد و استقلال یافت ولی فقط پنج سال بعد، تقسیمبندی کرهشمالی و جنوبی شکل گرفت و جنگ داخلی راه افتاد. کرهجنوبی با کودتای ژنرال پارک تبدیل به جمهوری کره شد و از همان زمان آهنگ رشد اقتصادیاش را نواخت. ژنرال پارک که یک دیکتاتور میهنپرست بود، کمر به ایجاد یک کره صنعتی بسته بود. برای صنعتیشدن نیرو لازم بود و از طرفی هم بعد از سالها جنگ تعداد مردان جوان کم بود. بنابراین بهرهگیری از نیروی دختران و زنان یک راهکار خوب بود. ژنرال پارک نیاز به حضور زنان در بخش صنعت داشت ولی فرهنگ کره اجازه این حضور را نمیداد. برنامههای تشویقی برای جذب دختران در واحدهای صنعتی لازم بودند. به این ترتیب ایجاد مراکز آموزشی و تحصیلی شبانه و پرداخت حقوق و مزایای خوب برای کمک به وضعیت زندگی خانواده دختران از جمله این سیاستهای تشویقی برای مشارکت زنان و دختران بود. در سالهای بعدی بهتدریج تحصیل برای دختران همهگیر و آسانتر شد و دختران بیشتری در برنامههای آموزشی مختلف ازجمله آموزشهای علمی و کاربردی حضور یافتند. در سال ۱۹۷۵ آمار دختران با تحصیلات زیر دوره ابتدایی ٧٧ درصد جمعیت دختران بود ولی در سال ۲۰۰۵ این آمار به ۲۵ درصد کاهش یافته است. در همین سال آمار فارغالتحصیلان دانشگاهی ۲۳ درصد رشد داشته است. با افزایش تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی، نوبت اعمال سیاستهای تشویقی برای بالابردن نرخ مشارکت زنان در مشاغل مختلف شد. ایجاد مهدکودکهای نگهداری از کودکان، تشویق شرکتهایی که حمایت از اشتغال زنان را سرلوحه خود قرار دادند، تصویب قوانین حمایتی زنان از جمله مرخصی زایمان و غیره با رعایت سهمیههای جنسیتی اشتغال و ایجاد مراکز کاریابی ویژه زنان در سطح علمی و کاربردی از جمله سیاستهای تدوینشده بودند. به این ترتیب در سال ۲۰۱۵ نرخ مشارکت زنان به ۶۰ درصد رسید که البته در مقابل ۸۶ درصد مشارکت مردان، این نرخ هنوز از نظر دولت کره و استانداردهای بینالمللی جای کار دارد. زنان کره حمایت تصورناشدنی دولت را برای پیشرفت چشمگیرشان به همراه داشتهاند و نتایج آن در سطح کلی اقتصادی و اجتماعی کشور کاملا عیان است. امروز کمتر کسی است که اعتقاد به حضور زن در جامعه نداشته باشد. اگر امروز کره به سامسونگ و الجی و هیوندای افتخار میکند، در واقع باید به فکر و اندیشه بلندمدت و خلاق مدیران این کشور تبریک گفت، چراکه به صورت زیربنایی ساختارهای لازم را برپایه استانداردهای بینالمللی با خواسته و پشتکار ملت خود عجین کرده و راهی بس دشوار و طولانی را در کوتاهترین مدت پیمودهاند. شاید بتوان به این کشور به عنوان مدلی موفق با مشابهتهای فراوان با کشورمان نگاه کرد و البته آموخت.