ازدواج روی آنتن زنده و طلاق مخفی هنرمندان!
حریم خصوصی چهرهها همیشه نقل محافل مردمی بوده است؛ اتفاقی که گاهی با واکنش خود آنها نیز همراه است.
به گزارش ایلنا، خبرگزاری مهر در گزارشی به بررسی عوامل زمینهساز عمومی کردن این وجه خصوصی از زندگی هنرمندان پرداخته است.
این روزها یکی از خبرهای زردی که مدام بین گروههای مختلف تلگرامی دست به دست میشود شایعه جدایی«ب- ط و م- پ»است؛ شایعهای که دانستن راست و دروغش برای عدهای از جوانان به قدری شدت گرفته که این موضوع خانوادگی را برای آنها تبدیل به یک دغدغه جدی کرده است تا جایی که«ط» دو روز پیش به این موضوع واکنش نشان داد و گفت:« من این شایعه را نه تایید میکنم و نه تکذیب تا یاد بگیریم در زندگی خصوصی افراد سرک نکشیم»جملهای که وقتی با آن مواجه میشوید بهطور قطع درست بودن و اخلاقی بودن آن را تایید میکنید اما سؤال اینجاست که چه کسی به این«سرک کشیدن در زندگی خصوصی» دامن میزند؟ چه میشود که حالا خبردار شدن از خصوصیترین تصمیم یک زوج برای عده زیادی رنگ و بوی«دغدغه» به خودش میگیرد؟
کافی است کمی به عقب برگردید به ۶ سال گذشته و به وقتی که ب- ط و م- پ در پربینندهترین ساعات تلویزیون از شروع این«زندگی خصوصی»پرده برداشتند و از همه مردم ایران خواستند که برای خوشبختی آنها دعا کنند و رسانه ملی مثل همیشه به واسطه سرشناس بودن این دو نفر، از آنها در قاب یک «زوج خوشبخت»رونمایی کرد و در برنامههای مختلف رادیو و تلویزیون دعوت به عمل آورد؛ اتفاقی که نه فقط درباره این دو نفر که در مورد ازدواج سایر هنرمندان هم تکرار شد.
اما نکته اینجاست که رسانهها و هنرمندان همیشه به واسطه کارهایشان شکلدهنده ذائقه مردم و علاقهمندیهای مخاطبانشان هستند؛ ذائقه و دستپختی که شاید بعدها حتی به مذاق خودشان هم خوش نیاید و سطح دغدغه مخاطبان را تا حد دانستن زندگی خصوصی افراد تنزل بدهد. به همین بهانه سراغ اتفاقاتی رفتیم که زمینه ساز دخالت و قضاوتهای نا به جای افراد در زندگی خصوصی چهرهها می شود. حالا این افراد به ظاهر کنجکاو یا میتوانند مردم معمولی باشند یا رسانههایی که ناشیانه به خودشان اجازه میدهند تا درباره این امور شخصی وخصوصی سوال بپرسند.
وقتی در فضای عمومی از حریم خصوصی حرف میزنیم
مفهوم حریم خصوصی همیشه جزو موضوعاتی بوده است که همگی ما به فراخور دیدگاههایمان تعریفهای متفاوتی از آن داشتهایم. تا جایی که همین تعاریف متفاوت گاه باعث سر درگم شدن روابط آدمها با یکدیگر میشود. این سر درگمی و تشویش از جایی کار را سختتر میکند که خود فرد هم تعریف مشخصی از حریم خصوصی که خودش برای دیگران تعریف میکند؛ ندارد. معضلی که شاید بتوان به وفور آن را در رفتارهای ضد و نقیض هنرمندان دید.
ماجرا از جایی شروع میشود که اعلام شروع زندگی مشترک دو چهره سرشناس با یکدیگر میشود خبر خوشی که منافاتی با حفظ حریم خصوصی آنها ندارد. همین هم باعث میشود تا هر دو هنرمند خودشان را ملزم بدانند که با مصاحبههای متفاوت و روی جلد رفتن عکسهایشان در قالب یک«زوج خوشبخت» به مردم نوید یک زندگی دوست داشتنی را بدهند.اما در جایی دیگر خبر پایان همان زندگی مشترک و دانستن آن برای همان مخاطبها میشود مصداق بارز«تجاوز به حریم شخصی افراد» ولی واقعیت غیرقابل انکار اینجاست که وقتی هر کدام از این چهرههای سرشناس به هر بهانهای وجهی از زندگی خصوصی خودشان را در فضایی عمومی برای طرفدارانشان به اشتراک میگذارند خواسته یا ناخواسته آنها را به قضاوت و یا حتی دخالتهای نا به جا در زندگی شخصیشان دعوت میکنند.
نمونه بارز این سر در گمی در تعیین حریم خصوصی را میشود در ماجرای جدایی «ر- ج» و «س- د» دید؛ زمانی بود که این دو بازیگران در برنامهها و نشریات مختلف حاضر میشدند و درقالب یک «زوج خوشحال» خودشان را به مخاطبانشان معرفی میکردند تا جایی که ر- ج در یکی از برنامههای تلویزیونی کار را به جایی رساند که برای مخاطب میلیونی تلویزیون از موتور سیکلتی که به عنوان هدیه تولد برای همسرش خریده بود حرف زد. ولی به محض پایان همان زندگی مشترک نسبت به سوالهای کنجکاوانه همان مخاطبان میلیونی واکنش نشان داد و از این اتفاق به عنوان«سرک کشی وقیحانه» در زندگی شخصی افراد یاد کرد. اما در این بین س- د نسبت به این اتفاق واکنش منطقیتری داشت و تا حدی به سؤال پرسیدنهای مخاطب حق داد اما از مردم خواهش کرد که زخمهای کهنه را برای او تازه نکنند. «یک زمانی بازیگر یا هر شخص دیگری اطلاعات بخشی از زندگی خصوصیاش را در مصاحبهها یا روابط اجتماعیاش به شکل عمومی در اختیار مخاطبان قرار میدهد. من هم متأسفانه در مقطعی این کار را کردم.خب بعد از اینکه این اطلاعات را دادید، مخاطب پیگیر آن میشود این مسئله را کاملا درک میکنم ولی گاهی مسائلی پیش میآید و طی آن سوالاتی از شما میشود که با تمام احترامی که برای پرسش کنندهاش قائل میشوی اما جواب دادن به آن سؤالها باعث میشود پای افراد ذینفع دیگری غیر از خود شخص هم به میان بیاید از اینجا به بعد ماجرا اصلا قشنگ نیست.»
وقتی چهره کبودمان را برای مخاطب شیر میکنیم
گسترش شبکههای اجتماعی بیش از پیش به تبادل و اشتراک اطلاعات بین آدمها کمک میکند تا جایی که دسترسی بیشتر مردم به این فضا منجر به این موضوع شده است تا رابطه هنرمندان و چهرههای سرشناس با هواداران و مخاطبانشان تنگاتنگ و بیواسطهتر از گذشته به نظر بیاید. به شکلی که مخاطب امروز دیگر لازم نیست تا برای خواندن این حواشی و اخبار زرد چند روز یا چند هفته صبر کند چون کافی است در یکی از شبکههای اجتماعی، صفحه هنرمند محبوبش را دنبال کند تا از ریزترین اتفاقاتی که خودشان آنها را برای مخاطبانشان به اشتراک می گذارند با خبر شود. حالا این اتفاق می تواند پستی از یک روز خوب با همسرشان به صرف صبحانه باشد یا تصویر تمرینشان در باشگاه بدنسازی! عکسهایی که وقتی به آنها نگاه میکنید هرکدامشان به خودی خود میتواند بخشی از زندگی خصوصی این آدمها باشد که حالا با کامنتهای مردمی نمود بیرونی پیدا کرده است.تا جایی که وقتی شما تصویر چهره کبودتان را پست و علیه همسر سابقتان ادعا میکنید دور از انتظار نیست که با رگبار سوالهایی رو به رو شوید که شاید هر کدامشان مخل آسایش زندگی خصوصی شما باشند، زندگی خصوصیای که خودتان پیش از این آن را در فضای مجازی عمومی کردهاید و به بقیه اجازه دادهاید تا در حریم شخصیتان ورود کنند.
وقتی با همسر هنرمندمان در رسانه ملی مهمان میشویم
تلویزیون را شاید بشود یکی از مقصران بزرگ این ماجرا دانست. نوک پیکان از وقتی سمت این رسانه ملی نشانه میرود که صدا و سیمای ما عزمش را جزم میکند تا برای سبک زندگی مردم از تمام چهرههای محبوبش الگو بسازد. برای همین هم در طول سالهای اخیر تلویزیون تمام تلاشش را کرده تا بازیگران و ورزشکاران را از زاویه زندگی خانوادگیشان به مردم معرفی کند تا حرفهای که در آن مشغول به کار هستند. تا جایی که خود این رسانه هم فراموش میکند که به صرف یک هنرمند یا ورزشکار خوب بودن، نمیتوان از وجوه زندگی خصوصی چهرهها برای مخاطب الگوسازی کرد.
اگر به برنامههای گفتگو محور چند سال گذشته تلویزیون نگاه کنید در بین مهمانهای رنگ به رنگ سال تحویل تا دلتان بخواهد میتوانید سلبریتیهایی پیدا کنید که روزی در قالب یک زوج خوشبخت و در قابی پر زرق و برق به مردم معرفی شدند اما چیزی نگذشت که خبر جدایی شان بهت و سوالی بزرگ برای مخاطبانشان ایجاد کرد. شاید یکی از ناموفق ترین الگوهایی که تلویزیون در معرفی آنها با شکست مواجه شد ازدواج دو مجری سرشناس تلویزیون یعنی «ف- ح و «آ- ن» بود دو نفری که تا مدتها نه تنها مهمان برنامههای مختلف سیما بودند که حتی در ویژه برنامه تحویل سال هم در قالب یک زوج جذاب به عنوان مجری در مقابل چشمان مردم ظاهر شدند. تا اینکه ورق برگشت و با جدایی این دو نفر، رسانه ملی به جای بهبود بخشیدن به اوضاع، شرایط را از چیزی که بود وخیم تر کرد و کار به جایی رسید که با دعوت خانواده«ح» و معرفی عروس کوچک این خانواده به مخاطب میلیونی سیما، حالا این رسانه ملی جولانگاهی بود برای دعواهای شخصی و خانوادگی!
وقتی برای هوادارانمان الگو میشویم
شاید در نظر اول کمی عجیب وغریب به نظر بیاید، اما اگر نگاهی به دنیای چهرهها بزنید تک و توک میتوانید زوجهای سرشناسی را پیدا کنید که سالهای سال و بیحاشیه در کنار هم زندگی کردهاند بیآنکه خودشان و زندگی خصوصی بینشان را برای مردم رسانهای کرده باشند برای همین هم هیچ وقت نه نگران خدشه دار شدن حریم خصوصی شان بودهاند و نه نگران الگوبرداری همه جانبه هوادارهایشان از خودشان چون در بحث الگوسازی هنرمندان برای طرفداران جوان،این قشر هر چه قدر هم که بخواهد این موضوع را انکار کند و مدعی شود که آنها هم مثل بقیه آدمهای روی زمین معمولی هستند و ممکن الخطا؛ اما در نهایت باید این حقیقت تلخ را بپذیرند که خاصیت رسانه، نمایش چهرهها است در قابی پر زرق و برق برای مردمی که از واقعیت زندگی آنها چیزی نمیدانند برای همین هم چه بخواهند، چه نخواهند در بین مخاطبانشان جوانان و نوجوانانی هستند که برایشان فن پیج بسازند، عکسشان را روی دیوار اتاقشان بچسبانند و به خودشان، درست یا غلط اجازه بدهند که همه جوره اخبارشان را دنبال کنند و دست آخر چهره محبوبشان را صدا بزنند، الگو!