رشد نقدینگی و چند پرسش
بانکها بخش زیادی از منابع آماده به وام خود را در سالهای گذشته بردهاند و زمین و مسکن خریدهاند و این باعث شده تا سرمایههای آنها قفل شود.
گفته می شود که «اقتصاد مقاومتی» که شما دائم تکرار می کنید، احتیاج دارد به «منـابع» و ما منابع نداریم. بنده به نظرم میرسد که برای شروع حرکت اقتصاد مقاومتی می توان «تأمین منابع» کرد... گفته شده که مبالغ «سپردههای ارزی و ریالی مردم» در بانک های کشور یک رقم سرسامآوری است ؛ چون من اصل گزارش را ندیدهام و نقل کردهاند برای من، من رقم را نمیگویم که اشتباه در آن پیش نیاید، امّا رقم خیلی سرسامآورِ بالایی است؛ خب، این منابع را باید ما «هدایت» کنیم. یکی از کارهای مربوط به «دستگاههای اقتصادی دولت»، «هدایت منابع» است به آن سمتی که مایل هستند، به آن سمتی که به مصلحت کشور می دانند ... این خیلی چیز مهمّی است. البتّه مجلس هم باید کمک کند. بنابراین «کارهای اساسی اقتصاد مقاومتی» اینها است که باید انجام بگیرد.
آنچه خواندید بخشی از بیانات مهم رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر سران نظام در 25 خرداد امسال بود، موضوع «نقدینگی و تامین منابع مالی برای اهداف اقتصاد مقاومتی» مسئله مهمی است که در این یادداشت تلاش می شود به برخی از زوایای آن پرداخته شود؛
1- «رقم سرسامآور سپردههای ارزی و ریالی مردم نزد بانک ها» و «اهمیت هدایت این منابع به آن سمتی که به مصلحت کشور است»، دو «شاه بیت» اساسی فرمایش معظم له است. سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که؛ الف) «رقم سپرده های ارزی و ریالی مردم نزد بانک ها به چه میزان است؟»، ب) چرا این منابع به سمت نیازهای واقعی اقتصاد هدایت نمی شود؟ ج) برای هدایت صحیح منابع چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
2- نقدینگی از مجموع دو جزء مهم «پول» و «شبه پول» به دست می آید. آخرین آمارهای اعلامی از سوی بانک مرکزی نشان می دهد که «حجم نقدینگی» موجود در اقتصاد ایران در پایان سال 94، رقم 1017 هزار میلیارد تومان است و «شبه پول» 88 درصد از سهم نقدینگی کشور را به خود اختصاص داده و «سهم پول» تنها 12 درصد است. یعنی 880 هزار میلیارد تومان از نقدینگی به عنوان «سپرده های پس انداز مدت دار نزد سیستم بانکی کشور» است. همچنین «حجم سپردههای ارزی و ریالی مردم» نزد بانک ها در پایان 94 رقمی است معادلِ 1062 هزار میلیارد تومان!
3- بانکها باید با سپردههای مردم چه کنند؟، آیا باید آن را تنها در اختیار عده ای خاص قرار دهند؟، آیا باید به مدیران و اعضاء هیئت مدیره خود «وام های میلیاردیِ کم بهره» یا «حقوق ها و پاداش های نجومی» بدهند؟! یا نه، اصلاً باید آن را به «مسیر پُررونق» (برای عده ای خاص) و «نابود کننده» برای تولید و اقتصاد ملی یعنی «واردات کالاهای مصرفی و قاچاق» هدایت کنند؟! پاسخ منفی است، بانکها طبق وظیفه ذاتی خود، باید ابتدا «نرخ ذخیره قانونی» این سپردهها (که در حال حاضر حدود 12درصد است) را کسر و نزد بانک مرکزی بگذارند، سپس مابقی آن را به عنوان «تسهیلات» در « بخش واقعی اقتصاد» به گردش بیندازند.
4- به تعبیر آیت الله جوادی آملی؛ «ثروت مثل خونِ مملکت است. اگر خون فقط در یک بخش از اعضای بدن جریان داشته باشد، بقیه اندام ها فلج می شوند»، ایشان با اشاره به بخشی از آیه 7 سوره حشر که می فرماید؛ «کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ» می افزایند؛ «مبادا سرمایه و ثروت در بین یک عده خاص دست به دست شود. که « دُولَه» در آیه یعنی تداول و دست به دست شدن... قرآن کریم میفرماید این ثروت باید «تداول بین الناس اجمعین» داشته باشد، نه «بین الأغنیاء منکم».
5- آمار بانک مرکزی نشان می دهد؛ «مطالبات سیستم بانکی از بخش های دولتی و غیردولتی» در پایان 94، معادل 857 هزار میلیارد تومان است، یعنی حجم کل تسهیلاتی که بانکها طی این سال ها به دولت و مردم دادهاند. مطلوب آن است که این «تسهیلاتِ همچون خون» مرتباً در همه بخش های واقعی اقتصاد در گردش باشد و دولت و مردم نیز به موقع نسبت به بازپرداخت اقساط بدهی خود به سیستم بانکی اقدام کنند تا بانک مجدداً آن را به جریان بیندازد.
البته اینجا نیز سوال دیگری مطرح می شود؛ بانکها این تسهیلات کلان را به چه کسانی داده اند؟ به عنوان نمونه یک بررسی علمی و آماری (درکتاب به سوی حذف ربا از نظام بانکی) نشان میدهد تا شهریور 86 بانکها بیش از 65 درصد وامهای 10 میلیون به بالا (تا وام های چندهزار میلیاردی) خود را تنها به 6 درصد افراد جامعه دادهاند! برآوردهای فعلی هم نشان می دهد که 90 درصد نقدینگی تنها در اختیار کمتر از 10 درصد افراد جامعه است! سوال؛ چرا «توزیع نقدینگی و تسهیلات» باید تا بدین حد «نامتعادل» باشد؟ آیا بانکها ثروت را «تداول بین الناس اجمعین» می کنند، یا «بین الأغنیاء منکم» ؟!. چرا در سال 94 رشد نقدینگی 30 درصد بوده و رشد تولید ناخالص داخلی تنها یک درصد! این عدم تناسب نمایانگر چیست؟
این «توزیع نامتوازن» در مواقع بحرانی خطرناک است، خطراتی شبیه آنچه در سالهای 90 و 91 رخ داد، حکایت دلار 4500 تومانی و پراید 21 میلیون تومانی! و آشوب بازار ارز و سکه و ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
6- جوزف استیگلیتز اقتصاددان آمریکایی برنده جایزه نوبل اقتصاد و نویسنده کتاب پرفروش«سقوط آزاد-Freefall» است، او بعد از بحران اقتصادی سال 2008 این کتاب را به رشته تحریر درآورده و همه حرفش این بود که «علمِ اقتصادِ سرمایهداری در حال سقوط آزاد است چه رسد به اقتصاد سرمایهداری!»، استیگلیتز همین چند روز قبل در همایشی در یکی از دانشگاه های ایتالیا گفته است؛ در دهه گذشته «تزریق نقدینگی» در آمریکا کارکرد خود را در «افزایش تولید» از دست داده است. به دو دلیل: الف) بانک ها منابع دریافتى را به صورت وام در اختیار جامعه قرار نمی دهند. ب) منابع تزریق شده به صورت ناهمگن و نامتعادل توزیع شده و به ثروتمندان مىرسد.
7- وزیر اقتصاد اخیراً گفته نیمی از منابع بانکها «قفـل یا فریز» شده است، فریز شده است یعنی چه؟ یعنی بخش عمده ای از «مطالبات سیستم بانکی از بخش های دولتی و غیردولتی» بازپرداخت نمیشود و طبیعتاً بانکها هم نمیتوانند به همان میزان «تسهیلات جدید» بدهند!.
بانکها تنها از دولت 120 هزار میلیارد تومان طلب دارند، یعنی برای دولت اوراق مشارکت فروخته اند و دولت هم درآمد حاصل از فروش اوراق را مصرف کرده، بعد که موعد باز پرداخت «اصل و سود» پول مردم فرا رسیده، بانکها به جای دولت این کار را کرده و حالا از دولت طلبکارند. عده ای هم از بانکها وام گرفتهاند و پس نمیدهند؛ حجم آن در پایان سال94 رقم 80 هزارمیلیارد تومان است!
همچنین بانکها بخش زیادی از منابع آماده به وام خود را در سالهای گذشته بردهاند و زمین و مسکن خریدهاند و این باعث شده تا سرمایههای آنها قفل شود.
8- آیا «کلیدِ تدبیر دولت» عزمی برای گشودن «قفلِ منابع بانکها» دارد؟ یا واقعیت چیز دیگری را می گوید؟! اگر دولت به عنوان «بدهکارترین عضو نظام بانکی کشور» عزم جدی برای گشودن قفل منابع دارد، چرا در بودجه سال 95 برای دَخل خود مجدداً «26 هزار میلیارد تومان فروش اوراق مشارکت جدید» پیشبینی کرده است!؟ کدام را باور کنیم «قسم حضرت عباس یا دم خروس را !».
از طرفی بانک مرکزی گزارش داده تنها در سال 93 بالغ بر 300 هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی جدید به بخشهای اقتصادی داده شده، که البته ظاهراً حدود 160 هزار میلیارد تومان آن از نوع «استمهال یا Renew» بوده، یعنی کسانی که تسهیلات دریافت کرده اند و از بازپرداخت اقساط آن عاجزند و مسئولان تشخیص داده اند که باید مجدداً به آنها مهلت داده شود (هنوز آمارهای تسهیلات اعطایی سال 94 منتشر نشده است).
گفته می شود بانک ها به «انبوه سازان ساختمان و مستغلات» تسهیلات اعطاء کردهاند و آنها هم هنوز املاک شان به فروش نرفته است. گفته می شود تولیدکنندگانی هستند که از بانکها وام گرفته اند و «رکود» باعث شده نتوانند، تولید خود را بفروشند! و این تولیدات در انبارها دپو شده است، نهایتاً بخش اعظمی از این مطالبات معوق، «استمهال» شدهاند، صحت و سقم تک تک این وامهای میلیاردیِ معوق نیاز به نظارت دقیق و پیگیری میدانی دارد. مجلس و دستگاه های نظارتی و امنیتی چه وظیفه ای دارند؟
9- بررسی آمارهای در دسترس نشان میدهد؛ از آغاز به کار «دولت دکتر روحانی» تا پایان سال 94، بیش از 520 هزار میلیاردتومان به نقدینگی کشور افزوده شده است! رقمی بیش از همه نقدینگی کشور از ابتدا تاکنون، این یعنی «در دولت تدبیر به طور متوسط روزانه بیش از 559 میلیارد تومان نقدینگی در کشور خلق شده است.»، خوب است کسی از بانک ها و مسئولینِ دستگاههای اقتصادی دولت همچون وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی سوال کند که؛ « تولید کنندگان ما که مدام از کمبود منابع و تنگناهای مالی مینالند!، پس این حجم از نقدینگی کجا رفته، بانکها با سپردههای مردم چه کردهاند؟ این سپردهها در چه بخشهایی از اقتصاد در جریان است؟».