چه کسانی علاقهمند به سیاسیکردن قوه قضائیه هستند؟
نطق مطهری، محاکمه مهدی هاشمی، پرونده احمدینژادیها و یکبام و دو هوای دلواپسان
چرا یک نماینده نمیتواند آزادانه و با خیال راحت درخواستی از قوه قضائیه را، آن هم از تریبون مجلس مطرح کند، اما طیفی از هواداران یک جریان سیاسی هرگاه که اراده کنند میتوانند در کوچه و خیابان و دانشگاه مطالبات خود را فریاد بزنند؟
صدور حکم کیفری علیه محمدرضا رحیمی آغازی بود بر دور تازه مانور تندروها بر پرونده مهدی هاشمی. درباره اینکه چرا حامیان دیروز محمود احمدینژاد تا این اندازه بر محاکمه مهدی هاشمی و اشد مجازات برای او اصرار دارند، حرفهای زیادی گفته شده و حرفهای بیشتری هم میتوان زد. از اینکه چرا چنین فشارهایی برای بررسی پروندههایی نظیر پرونده مرتضوی و زنجانی و پیگیری نقش مسئولان عالیرتبه در فساد سه هزار میلیاردی وجود ندارد تا اینکه چرا هواداران یک جریان سیاسی اینقدر راحت میتوانند حرفهای خود را در هر زمینهای بزنند؟
به گزارش خرداد، کمتر از یک ماه پیش حمله نطق علی مطهری در مجلس جنجالی بهپا کرد که سایهاش هنوز بر سر فضای سیاسی کشور است. علی مطهری آنجا یک درخواست ساده داشت؛ محاکمه موسوی و کروبی. سوال اینجاست که چرا یک نماینده نمیتواند آزادانه و با خیال راحت درخواستی از قوه قضائیه را، آن هم از تریبون مجلس مطرح کند، اما طیفی از هواداران یک جریان سیاسی هرگاه که اراده کنند میتوانند در کوچه و خیابان و دانشگاه مطالبات خود را فریاد بزنند؟ حملهکنندگان به علی مطهری در توجیه برهمزدن نطق او گفتهاند که این نماینده موضوعی را مطرح کرده که پیش از این «نظام» درباره آن تصمیم گرفته است. سوال دیگر این است که آیا برگزاری دادگاه مهدی هاشمی به این شکل تصمیم نهادی از همین نظام نیست؟ بگذریم از اینکه خود هاشمی و وکلای او بارها خواستار برگزاری دادگاه علنی شدهاند، اما تصمیم قاضی پرونده چیز دیگری غیر از این بوده است.
مساله دیگری که باید مشخص شود نیز این است که این گروهها از چه پشتوانهای برخوردار هستند که میتوانند به این راحتی دست به اقداماتی اینچنین بزنند؟ آیا مثلا هواداران محاکمه علنی سعید مرتضوی هم این امکان را دارند که بعد از خطبههای نمازجمعه حرکتی مشابه را ترتیب دهند؟ یا درخواست روشنشدن سرنوشت برخی پروندههای فساد افرادی همسو با این گروهها در کشور هم آیا از دید مسئولان تقاضای اجرای عدالت تعبیر میشود یا سیاهنمایی؟
در دو روز گذشته هواداران جریان تندروی اصولگرا ابتدا بعد از خطبههای نماز جمعه تجمعی را دست و پا کردند و در آن از مسئولان دستگاه قضایی خواستار رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی شدند. بعد از آن هم بسیج دانشجویی ۳۵ دانشگاه در نامهای به رئیس قوه قضائیه نوشتند که «مبادا فشار باندهای قدرت و ثروت قوه قضائیه را تحت تاثیر قرار دهد». این موضوعی است که بارها و بارها توسط همین طیف ادعا شده است. برای مشخص شدن اینکه چقدر این دست از موضعگیریها میتواند محلی از اعراب داشته باشد، بهتر است به سال ۹۱ برگردیم. زمانی که مهدی هاشمی در شرف بازگشت به ایران بود و نزدیکان احمدینژاد در مذان اتهامهای سنگین.
اصولا مهدی هاشمی اگر پشتوانهای داشته باشد، آن پشتوانه کسی جز آیت الله هاشمی رفسنجانی نیست. او در آن سال بارها اعلام کرد که فرزندان او فرقی با بقیه ندارند و اگر خطایی کردهاند باید محاکمه و مجازات شوند. همزمان در سنگری دیگر محمود احمدینژاد مشغول کشیدن خط قرمز اطراف متخلفان کابینهاش بود. بعد از آن هم هیچگاه مقامات قضایی تاید نکردند که در جریان محاکمه مهدی هاشمی زیر فشار خاصی هستند و هیچگاه سندی دال بر اثبات فشارهای مدنظر گروههای تندرو ارائه نشد. در چنین وضعیتی اصرار کممانند گروههای تندرو بر اینکه دادگاه در جریان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی تحت فشار است، آیا مصداق نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی نیست؟
در حالی که هواداران دیروز احمدینژاد مدام اصرار دارند که احکام قضایی باید غیرسیاسی باشد، تمام شواهد و قرائن نشان از آن دارد که خود این طیفها بیش از دیگران علاقه دارند تا دستگاه قضایی رویکردی سیاسی را در مبارزه با فساد در پیش بگیرد. آنها حتی یک بار هم برای مفاسد دوره احمدینژاد دست به اقداماتی از این دست نزدهاند. هیچگاه اعتراض نکردند که چطور سعید مرتضوی، به عنوان متهم دو پرونده بزرگ کهریزک و فساد سازمان تامین اجتماعی، در حالی که از قضاوت خلع شده است و یک شهروند معمولی محسوب میشود میتواند با محافظ مسلح وارد دادگاه غیر علنی شود. این طیفها هیچگاه در پروندههایی مثل حمله به کوی دانشگاه نگران از دست رفتن عدالت نشدند.
در همین شرایط معاون حقوقی رئیسجمهوری اعلام کرده است که تخلف چند وزیر احمدینژاد و دو نماینده مجلس که در دولت او مدیر کل و رئیس سازمان بودهاند، محرز شده است. در طول ۵ روزی که این خبر اعلام شده نه یک نماینده مجلس و نه یک فعال سیاسی و چهره نزدیک به این جریان، کوچکترین درخواستی برای افشای نام این متخلفین نداشته است.
پروژه فراربهجلوی اصولگرایان تندرو هواداران دیروز احمدینژاد که اکنون میکوشند با چنین رفتارهایی کارنامه موضعگیریهای سیاسی خود را پاک کنند، با سرعت در حال پیشروی است. پروژهای که برخلاف آنچه که ادعا میکند سخت به دنبال سیاسیشدن قوه قضائیه و احکام صادره در آن است. تنها چیزی که نهایتا خواهد توانست به پروژه خاتمه دهد، رسیدگی کامل به تمام پروندههای فساد اقتصادی خواهد بود. حال چه این پرونده متعلق به مهدی هاشمی باشد یا سعید مرتضوی و یا حتی جواد لاریجانی.
منبع: خرداد نیوز