خبرگزاری کار ایران

دکتر محمود سریع القلم از راهکارهای حرکت به توسعه می گوید:

۵ راهکار برای حرکت ایران به سمت توسعه

کد خبر : ۲۴۷۵۷۲

وظیفه تمام افراد جامعه ایران است که بنا به ظرفیت، توانایی و فکر خود در اندیشه توسعه و پیشرفت کشور باشند، در غیر این صورت رسیدن به «توسعه» خیالی خام خواهد بودآنچه که باعثپیشرفت و شرایط ممتاز آن‌ها در این بازه زمانی کم شده است، چیزی جز اراده ملی آن‌ها برای پیشرفت نبوده است.

سعید سیف: منتظر یک سخنرانی می نشینیم تا یک مقاله از آن بیرون بیاید. سریع القلم که فوق دکترای خود را از دانشگاه اوهایو آمریگا گرفته و از اساتید علوم انسانی است که ارتباطات خوبی با خارج از ایران دارد. در اکثر همایش ها و کنفرانس های معتبر و رده بالای جهانی حضور دارد. وی همیشه سعی دارد تا دستاوردش از این سفرهای علمی را در اختیار دانشجویان اش و در نهایت از طریق آنها در اختیار مردم قرار دهد. وی در خصوص توسعه نیافتگی ایرانیان به مردم می گوید. متن سخنرانی دکتر محمود سریع‌القلم در حاشیه اجلاس اتاق بازرگانی ایران که در اختیار سایت ندای ایرانیان قرار گرفته را در ادامه می‌خوانید:
بدون توسعه انسانی، رسیدن به توسعه خیال خام خواهد بود

وظیفه تمام افراد جامعه ایران است که بنا به ظرفیت، توانایی و فکر خود در اندیشه توسعه و پیشرفت کشور باشند، در غیر این صورت رسیدن به «توسعه» خیالی خام خواهد بودآنچه که باعثپیشرفت و شرایط ممتاز آن‌ها در این بازه زمانی کم شده است، چیزی جز اراده ملی آن‌ها برای پیشرفت نبوده است. این تفکر که زمانی در گذشته و در حال حاضر در بخش کوچکی از جامعه ما وجود دارد مبنی بر اینکه توطئه در جهان مانع از حرکت ما به سوی پیشرفت است و یا اینکه «نمی‌گذارند ما پیشرفت کنیم»، تفکر نادرستی است؛ چرا که اگر سیستمی در جامعه تصمیم بگیرد رشد کند، هیچ مانعی نمی‌تواند بر سر راه آن‌ قرار گیرد اگرچه ساختارها در حرکت به سمت توسعه نقش بسیار مهمی دارند اما «جامعه»، نقشی به مراتب مهم‌تر در رسیدن به توسعه دارد. «رشد فردی» در این امر، عاملی تعین‌کننده است و مهم‌ترین مشتق عقلانیت به حساب می‌آید.

مرحله اول کشف و شناخت توانمندی های خودمان است

لازمه رشد فردی در جامعه، وقت گذاشتن افراد جامعه برای خود در مسیر کشف و شناختن خودشان است. در واقع، این رشد فردی است که جمع آن تبدیل به جامعه مدنی و عاملی برای پیشرفت کشور است. فقر رشد فردی و اخلاقی موضوع مهمی است که بسیاری از نویسندگان ایرانی نیز از جمله عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب‌های تاریخ ایران به آن اذعان داشته‌اند. چنانچه یکی از لایحه‌های مشترک بحث‌های این تاریخ دانان این است که بخش بزرگی از تاریخ ایران را حسد و کینه رقم زده است. بنابراین لازم است اول رفتارها و ناهنجاری های گذشته تغییر پیدا کند.

مرحله دوم تغییر الگوی آموزش است

این جمله درست است که بدون توسعه انسانی، رسیدن به توسعه خیال خام خواهد بود الگوی توسعه باید از آموزش در دبستان آغاز شود. این حرف درستی است که گفته می‌شود جملاتی مانند «بابا نان داد» در این کتاب‌ها باید به جملاتی که محتوای «برخود متکی بودن» را داشته باشد، تغییر کند. جمله‌ای که باعثشود ما حداقل انتظارات را از دیگران داشته باشیم، خودمان زحمت بکشیم تا چیزی به دست آوریم و متکی به خود رشد کنیم. در حقیقت، آموزش به خود متکی بودن به کودکان در سنین پایین و تبدیل آن به فرهنگ عمومی جامعه، رمز پیشرفت کشورهای توسعه‌یافته است.

مرحله سوم تلاش برای رشد فکری افراد جامعه است

«تضاد» مهم‌ترین عامل رشد فکری انسان‌هاست. کما اینکه دلیل اصلی افراطی‌گری در جامعه ما، حرکت صرف افراطیون در مدار خود و قرار نگرفتن در مدار و جریان‌های متفاوت در برابر افکار آن‌هاست. مهم‌ترین گام در راه رشد فکری، خواندن کتاب‌های مختلف، آشنا شدن با افکار و اندیشه‌های مختلف و به دنبال آن در جریان تضارب آراء قرار گرفتن است. به عنوان مثال خواندن کتاب‌های نویسندگان چینی، مکزیکی، آمریکایی و غیره مهم‌ترین عامل رشد فکری انسان‌ها برای تغییر ذهنمان نسبت به جهان اطراف و بالارفتن ظرفیت تحمل دیدگاه‌های متفاوت و متضاد در جامعه است. دلیل داشتن تاریخ استبدادی کهن در ایران، عمومی نشدن فرهنگ رشد فکری و نبود آگاهی مردم جامعه بوده است. «خودآگاهی» مردم جامعه دستاورد بزرگی برای پیشرفت و توسعه است و معنای آن آگاهی افراد بر سلایق و افکار خود است تا کسی نتواند برای آن‌ها تصمیم بگیرد و مانع استقلال فکری و شخصیتی شود. موضوع کتاب نخواندن ایرانیان به هیچوجه نمی‌تواند توجیه اقتصادی داشته باشد و دلیل آن چیزی جز نبود رشد شخصیتی و فکری افراد جامعه نیست و تا زمانی‌‍‌که ما ایرانیان به رشد فکری دست نیابیم، همیشه ضعیف و نیازمند خواهیم‌ ماند و به کشورهای پیشرفته و توسعه‌‌یافته ملحق نخواهیم شد.

چرا توسعه نیافته ایم؟

در رابطه با بحثتوسعه یافتگی در ابتدا بنیان ها را باید ذکر کرد و بعد از آن به فرآیندها و نتایح حاصل از این بنیان ها برای آینده کشور اشاره می کنم. نخستین مساله این است که توسعه یافتگی یک امر جهانشمول و دستاورد بشری است. توسعه یافتگی تحت تاثیر کشورها، جغرافیای خاص و فرهنگ خاصی نیست و تحت تاثیر اصول خاصی هست. توسعه یافتگی یک پدیده یی است که جنبه فرمولی و ریاضی پیدا کرده و مانند علوم پزشکی و مهندسی به یک چارچوب مشخصی رسیده است. من تعجب می کنم در کشور ما هنوز همایش در رابطه با توسعه یافتگی برگزار می کنند. لزومی ندارد که این همه ما در کشور همایش و کنفرانس توسعه یافتگی برگزار کنیم و مباحثتکراری مطرح شود و حرف های تکرای صرف و دور از واقعیت های جامعه خود ما و نظام بین الملل مطرح شود و دوباره به این مباحثبرگردیم که در دهه ۴٠ در ایران مطرح بوده است. ما راحت می توانیم به نتایجی که جهان در این رابطه دست یافته برسیم.

دو روش برای تلاش در جهت توسعه یافتگی وجود دارد

ما دو راه برای توسعه داریم: یا باید جامعه تصمیم بگیرد که به سمت توسعه فراگیر حرکت کند یا نخبگان. جامعه یی می تواند در رابطه با توسعه تصمیم بگیرد که تشکل، حزب، آگاهی داشته باشد و همچنین نسبت به مسائل خودش و جهان به یک اطمینان نسبی رسیده باشد. در میان کشورهای در حال توسعه این وضعیت یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف است. در تمام کشورهایی که در خارج از غرب به توسعه یافتگی رسیدند، مانند مالزی، سنگاپور، کره جنوبی و چین و… تصمیم گیری برای پیشرفت کشور نزد نخبگان سیاسی و نخبگان فکری بوده است. یعنی جایی که تصمیم گرفته شده کشور باید پیشرفت کند، لوازم آن توسط نخبگان فراهم شده است.

روش شناسی توسعه

مساله بعدی در این رابطه بحثمتدولوژی(روش شناسی) توسعه یافتگی است. من بحثتوسعه یافتگی را به دوقسمت تقسیم می کنم: یکی اصول توسعه یافتگی است، یکی الگوی توسعه یافتگی. اصول توسعه یافتگی مبتنی بر تجربه بشری است و جنبه بین المللی دارد. یعنی نمی شود گفت چون ما ایرانی هستیم برای پیشرفت به علم و صنعت کاری نداریم و می خواهیم راه دیگری برویم. اصول توسعه یافتگی جنبه جهانی دارد. شایسته سالاری، بروکراسی کارآمد، صنعتی شدن، هماهنگی میان سه قوه، توزیع عادلانه امکانات، دانشگاه های حل المسائلی، محوریت تولید و فناوری و تصمیم گیری های اقتصادی غیر سیاسی، تجربه های بشری هستند. اگر تجربه آلمان را مطالعه کنیم دقیقا همان تجربه کره جنوبی است. یعنی همگی اصولی را مشترکا به کار گرفته اند تا بتوانند پیشرفت کنند. اما در بحثالگوهای توسعه یافتگی کشورهای مختلف می توانند راه های مختلفی را طی کنند.

الگوی توسعه یافتگی باید بومی باشد

الگوی توسعه یافتگی یعنی اینکه کشوری، جغرافیا، فرهنگ و منابع خود را مطالعه کند و ببیند از چه طریقی می تواند تولید ثروت کند تا به یک مزیت نسبی برسد. کشور ما دوهزار کیلومتر مرز در خلیج فارس دارد. شما این را مقایسه کنید با ١٢ کیلومتر مرز عراق که همیشه در یک حقارت ژئوپولتیک قرار گرفته است. بسیاری از رفتارهای سیاسی عراق در گذشته تحت تاثیر این کم بودن دسترسی اش به خلیج فارس بوده است. کشور ما عمق ژئوپولتیک دارد. به این معنا که عرض و طولش مناسب است. این عرض و طول را مقایسه کنید با عربستان یا کشوری خاص مانند شیلی که یک باریکه یی است. کشور ما از دوطرف به دریا دسترسی دارد و یکی از آنها(خلیج فارس) بسیار مهم و بین المللی است. کشور ما منابع انسانی منحصر به فردی دارد. مطالعاتی که انجام گرفته نشان می دهد از مراکش تا پاکستان و در میان ٥٥ کشور مسلمان ایران بهترین شرایط را در منابع انسانی دارد. در میان این کشورها به ندرت کشوری یافت می شود که هم کارگردان داشته باشد و هم فیزیکدان. هم بهترین اطبا را داشته باشد و هم ماهرترین مهندسین. هم مورخ داشته باشد و هم اینکه مردمش به بهترین نحو زبان های دیگری را یاد بگیرند. بنابراین توانایی هایی که در ایران است، در میان کشورهای مسلمان منحصر به فرد است و در جهان هم رتبه ما ١٥ است. اگر بخواهیم این را تبدیل به قدرت و ثروت کنیم باید ببینیم که راه ما چیست؟ باید سراغ صنایع سبک برویم یا کشاورزی؟ ما از این طریق می توانیم ثروت اقتصادی تولید کنیم. کشوری که ثروت ندارد نمی تواند فرهنگ خود را زنده نگه دارد. ثروت هم صرفا به معنای پول نیست، به معنای امکانات است. اگر ما بخواهیم فرهنگ و تمدن خود را در دنیا مطرح کنیم نیاز به امکانات داریم. در کشور ما به نظر می رسد که پتروشیمی و فناوری اطلاعات بهترین شرایط را دارند. اتفاقا بسیاری از متخصصان ما معتقدند که مزایای نسبی در کشاورزی نداریم و منابع آبی را بهتر است که در جای دیگری مصرف کنیم. در یکی از کنفرانس هایی که در داووس حضور داشتم، خود بیل گیتس شخصا به من گفت: ای کاش روابط ما عادی بود که من یک مرکز ویژه برای جوانان ایرانی در ایران درست می کردم. وی می گفت ما از چینی ها و هندی ها بسیار استفاده می کنیم، اما نسل ایرانی ها نسلی دیگر است و توان های متفاوتی دارند. در منطقه سیلیکون ولی در شمال کالیفرنیا که مرکز آی. تی جهان است ٧٠ درصد غیرامریکایی هستند. عمده این ٧٠ درصد چینی ها، هندی ها و ایرانی ها هستند. در حدی این سه ملیت در حوزه فناوری امریکا نقش عمده ایفا می کند که در یک سند به عنوان تهدید علیه امنیت ملی امریکا معرفی شده است.

آیا توسعه در جامعه ما اولویت دارد؟

آیا توسعه در جامعه ما اولویت دارد؟ به نظر می رسد که جواب منفی باشد. آیا می پذیریم که مدیریت کشور ما بسیار بخشی است؟ آیا می پذیریم که تعریف ما از نظام بین الملل با مقتضیات توسعه یافتگی در تضاد است؟ اگر جواب مثبت است، پس وضع ما بسیار طبیعی است. چرا که نمی توانیم در تضاد با جهان پیشرفت کنیم. در انبوه تناقصات نمی شود در انتظار کار آمدی نشست. اگر می خواهیم کار آمد باشیم باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم. اگر ما با دنیا ارتباط داشتیم، اجازه نمی دادیم هوای تهران اینقدر کثیف شود. اجازه نمی دادیم ٢٢هزار ایرانی در سال در جاده ها کشته شوند. اتاق فکر متمرکز طراحی اولویت های کشور کجاست؟ نمی توان در مدارهای حکمرانی چندین مکتب داشت، اما می توان رهیافت های مختلف سیاستگذاری داشت. تمامی جریان ها، نهادها و دستگاه های اجرایی الزاما باید به مشترکاتی در اولویت و جهت بندی دست یابند اگر هدف توسعه و کار آمدی برای کشور باشد.

ما در چه محیطی زندگی می کنیم؟

پیرامون ما کشورهایی وجود دارد که می توان آنها را دسته بندی کرد. یک سری کشورهایی هستند که آینده بسیار منفی ای دارند. این کشورها که من از آنها به کشورهای در حاشیه یاد می کنم انواع و اقسام مشکلات دارند و گرفتار مسائل داخلی خودشان برای سال ها خواهند بود. اردن، مصر و لبنان جزو این کشورها هستند. کشورهای بی ثبات با چالش های جدی مانند افغانستان، عراق، سوریه، مناطق فلسطینی و پاکستان. کشورهای نسبتا با ثبات و خیلی ثروتمند مانند عربستان، امارات، کویت، قطر و جمهوری آذربایجان و ترکیه که کشوری با ثبات و در حال شکوفایی است. اگر بخواهیم ارزیابی دقیقی از وضعیت منطقه داشته باشیم باید ببینیم که در کجا ثروت هست و در کجا ثبات؟

برای توسعه یافتگی باید چه کاری انجام دهیم؟

ما برای توسعه یافتگی اولویت بندی باید داشته باشیم.

۱ - باید تعاریف مشترک از نظام بین الملل داشته باشیم ٢ - تمرکز در اهداف و اولویت بندی ها باید داشته باشیم ٣ - تفاهم فکر و انضباط فکری در مدیریت کشور را باید پیاده کنیم. ۴ - به توسعه بومی و اولویت های بومی توجه کنیم ۵ - به توسعه انسانی و آموزش توجه کنیم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز