خبرگزاری کار ایران

نشست «گفتگوی میان تاریخ و اقتصاد»؛

دیالوگ تاریخ و اقتصاد در نقطه صفر!

کد خبر : ۲۴۷۵۶۴

در نشست «گفتگوی میان تاریخ و اقتصاد(بحثی پیرامون ضرورت و امکان همکاری تاریخ و اقتصاد) که در پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد، رئیس‌دانا و مالجو به عنوان دو اقتصاددان به بیان نظرات خود پرداختند.

فریبرز رئیس دانا(اقتصاددان) به توضیح مفهوم اقتصاد سیاسی و رابطه آن با تاریخ پرداخت. وی در ابتدای صحبتهای خود با بیان مفهوم اقتصادی سیاسی گفت اقتصاد سیاسی گوشه‌ای از علوم اجتماعی است و از آن جدا نیست و به بحثتولید، توزیع و مصرف در یک افق کلان و گسترده می‌پردازد.

به گزارش «تأمین ۲۴»(tamin۲۴. ir)، وی در ادامه افزود سنت و بینش اقتصاد سیاسی در اساس رادیکال است و قصد دارد به ریشه یابی وقایع مهم اقتصادی بپردازد از این رو ارائه راه حل‌های موقتی وظیفه اقتصاد سیاسی نیست بلکه اقتصاد سیاسی ضمن ریشه یابی وقایع مهم اقتصادی، توضیح می‌دهد که چرا اینگونه شده است.

این اقتصاددان سپس با معرفی چند نحله فکری درون اقتصاد سیاسی اظهار داشت کلاسیک‌ها مانند ریکاردو(کمتر) و آدام اسمیت(بیشتر) با تاریخ سروکار دارند اما آمیخنگی تاریخ و اقتصاد با اندیشه مارکس شروع شد.

رئیس دانا در تشریح نظریات کارل مارکس افزود وجه ممیزه مارکس و مارکسیسم هیچ یک از مقولات و موضوعاتی مانند انقلاب، کمونیسم، جنبش طبقه کارگر، حزب انقلابی، طبقه اجتماعی، پرولتاریا، ازخود بیگانگی، نقش اقتصاد در زندگی اجتماعی و توالی دوره‌های تاریخی نیست چرا که همه این مفاهیم پیش از مارکس و نزد اندیشمندان گوناگون مطرح بوده است.

وی تصریح کرد آن چیزی که مارکس را از دیگر اندیشمندان متمایز می‌کند محوریت تاریخ و زندگی بشری مبارزه طبقاتی در اندیشه اوست و از این رو بر خلاف پیشینیان و هم عصران خود معتقد نبود که جامعه یک وحدت ارگانیک و انداموار دارد بلکه به باور مارکس جامعه عبارت از تضادهای متفاوت درون یک وحدت است.

این پژوهشگر اقتصاد سیاسی که تجربه نگارش و ترجمه کتاب‌های زیادی را در این حوزه دارد با تشریح بیشتر نظریات مارکس به عنوان یک متفکر آشتی دهنده تاریخ و اقتصاد خاطر نشان کرد مارکس معتقد بود فقط یک علم وجود دارد و آن هم «علم تاریخ» است و در این زمینه تاکیدش روی ریدادهای مهم و تعیین کننده بود نه وقایع نگاری‌های جزئی و شخصی.

استاد سابق دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اظهار داشت با این همه مارکس معتقد نبود تنها روایت کلان را خودش ارائه می‌دهد بلکه باور داشت روایت کلان او در برابر روایتهای کلان دیگر قرار دارد.

به گفته رئیس دانا مارکس اعتقاد داشت مبارزه طبقاتی بنیادی‌ترین عامل در تاریخ بشر است و اینکه بنیادی است به این معنا است که مبارزه طبقاتی مبنای ضروری چیز دیگری است که آن عبارت است از سوسیالیسم.

با وجود اینکه مارکس بر تاریخ تاکید زیادی داشت اما تاریخ گرا نبود و ضمن تمرکز بر نقش انسان در تاریخ معتقد بود تاریخ چیزی جز اراده انسان‌ها نیست.

این اقتصادان در ادامه افزود فردریش انگلس دو کشف بزرگ مارکس را «ماتریالیسم تاریخی» و «نظریه ارزش اضافی» می‌دانست. رئیس دانا سپس به بیان برخی نظریات اقتصادی مطرح در اقتصادی پرداخت و گفت اقتصاد نوکلاسیک با آلفرد مارشال شروع شد و از ابزارهای کلاسیک‌ها برای بررسی مسائل سطح خرد اقتصاد استفاده می‌کنند.

نوکلاسیکهایی مانند «فون هایک» و «فون می‌زس» به تاریخ اعتقاد نداشتند و در این زمینه مخاطبان خود را به کارل پوپر احاله می‌دادند که می‌گفت مارکس تاریخ گرا است چون به باور پوپر مارکس می‌گفت تاریخ دارای الگو است.

به گزارش «تأمین ۲۴»(tamin۲۴. ir)، این پژوهشگر و نویسنده کتاب سه جلدی «بررسی‌های کاربردی در اقتصاد ایران» در نقد نظر پوپر اظهار داشت مارکس بر این باور نبود که یک قانونمندی محکم تاریخی وجود دارد و در این زمینه جزم گرا نبود وگرنه اصلا طرفدار اتحاد کارگران نمی‌بود و می‌گفت تاریخ خود به خود روند خود را ادامه می‌دهد و نیازی به یک نیرویی برای عامل تحول وجود ندارد.

وی خاطر نشان کرد بر خلاف آنچه پوپر و نوکلاسیک‌ها در مورد مارکس بیان می‌کنند مارکس معقتد نبود که تاریخ خودش جواب خودش را می‌دهد بلکه اعتقاد داشت تاریخ محصول اراده انسان‌ها اما تحت محدودیت‌ها و انتخاب‌هایشان است.

رئیس دانا با بیان و نقد نظریات نهادگرایان افزود آن‌ها منتقد لجام گسیختگی بازار آزاد هستند و به تقویت و دخالت نهادهایی مانند دولت، خانواده، دین و… اعتقاد دارند در صورتی که خود «نهاد» نیز محصول تاریخی است که در گذر زمان دچار تغییر و تحول می‌شود.

برای مثال خانواده یکصد سال گذشته تا کنون دارای تغییرات زیادی از هر حیثبوده است اما نهادگرایان به این مسئله کم توجه هستند.

وی با ذکر مثال دیگری در این زمینه گفت مثلاً حضور زنان در بازار اشتغال از سوی نهادگرایان پدیده‌ای مثبت تلقی می‌شود در صورتی که همین پدیده مثبت دارای تبعاتی مانند بهره کشی از نیروی کار زنان و یا سرکوب دستمزد‌ها نیز است.

مولف کتاب «رویکرد و روش در اقتصاد» با بیان دو نگرش به تاریخ گفت در نگرش فلسفه جوهر درباره مسائل کلی و مهم تحلیل می‌کنند و جهتهای کلی تاریخ را تحلیل می‌کنند نه اینکه به بیان حوادثجزئی و تاریخ نگاری بپردازند. اما در فلسفه تحلیلی که در واقع فلسفه انتقادی محدودبین است در باره نحوه تفکر تحلیل می‌کنند اما مارکس حقایق حوادثرا در زمان خودشان تحلیل می‌کرد.

رئیس دانا افزود مارکس به کشف علت‌ها و وقایع مهم و پژوهش تجربی درباره ساختار‌ها می‌پرداخت و واقعیتهای عینی و خاستگاه‌های طبقاتیشان را مورد بررسی قرار می‌داد.

مالجو: از تاریخ کالایی شدن در ایران اطلاعی نداریم!

به گزارش «تأمین ۲۴»(tamin۲۴. ir)، سخنران بعد این نشست دکتر محمد مالجو(اقتصاددان) بود. وی اظهار داشت علی رغم ارزشمند بودن مطالعات تاریخی‌ای که تاکنون در زمینه تاریخ اقتصاد سیاسی یکصد سال گذشته ایران صورت گرفته است، ما امروز در نقطه صفر دیالوگ سیستماتیک میان تاریخ و اقتصاد قرار داریم و از منظری که شرح خواهم داد به تعبیری می‌توان گفت تاریخ اقتصاد سیاسی صد سال گذشته ایران هنوز نوشته نشده است.

مالجو خاطر نشان کرد از جمله به دلیل چنین ضعفی در مطالعات تاریخی اقتصاد سیاسی ایران است که هژمونی و غلبه لیبرالیسم اقتصادی را در سالیان پس از جنگ هشت‌ساله شاهد هستیم.

وی در ابتدا گفت قصد دارد بحثرابطه میان تاریخ و اقتصاد را به اقتصاد سیاسی صد سال اخیر ایران محدود کند و سپس این سوال را مطرح کرد که اقتصاد سیاسی از چه جنبه‌هایی به تاریخ نیاز دارد؟

وی با تمایز قائل شدن میان سه سطح تحلیل اقتصاد سیاسی در ایران توضیح داد که رابطه تاریخ و اقتصاد سیاسی در هر یک از این سطوح سه‌گانه شکل خاصی به خود می‌گیرد. سطح اول(سطح تحلیل تجریدی) اشاره به فرایندی ذهنی است که برخی عناصر واقعیت عامدانه نادیده گرفته می‌شوند تا بخشی از واقعیت که اهمیت بیشتری دارد بهتر دیده شود.

این اقتصاددان افزود در تحلیل تجریدی اقتصاد سیاسی فقط بر منطق سرمایه تمرکز صورت می‌گیرد که میل به انباشت هر چه بیشتر سرمایه است. در سطح تحلیل تجریدی این گونه فرض می‌شود که برای انباشت سرمایه هیچ گونه مانعی وجود ندارد، همه چیز در خدمت انباشت سرمایه است. چنین جامعه‌ای جامعه ناب سرمایه داری است که نه قبلتر‌ها وجود داشته و نه اکنون وجود دارد و نه حتی بعد‌ها می‌تواند شکل بگیرد. در اینجامعه ناب سرمایه‌داری، منطق سرمایه ابرسوژه اصلی است و همه چیز‌ها ابژه مطلق هستند.

او گفت در این سطح تحلیل اصولا دیالوگی بین تاریخ و اقتصاد سیاسی برقرار نیست. در عین حال وعده داد که در انتهای بحثخویش چنین نتیجه‌ای را کاملا جرح و تعدیل خواهد کرد.

وی با بیان مشخصات تحلیل در سطح میانی اظهار داشت در این سطح تحلیل می‌کوشیم برخی از موانع انباشت سرمایه را در تحلیل بگنجانیم. ابتدا مقاومت ارزشهای مصرفی شامل نیروی کار و طبیعت را که در سطح تحلیل تجریدی فرض کرده بودیم ابژه مطلق هستند در تحلیل می‌گنجانیم. به محض اینکه مقاومت ارزش‌های مصرفی را وارد تحلیل کردیم، پای تاریخ به میان می‌آید.

مالجو با اشاره به تاریخ اقتصاد سیاسی در ایران پس از جنگ تصریح کرد ما از بسیاری از جزئیات تاریخی در مورد کالایی شدن نیروی کار و طبیعت در ایران صد سال گذشته بی‌اطلاع هستیم.

وی افزود در ایران نهاد کار مزدی خلق شده و بازار ملی - منطقه‌ای کار داریم، نیروهای کار از نهادهایی مانند قبیله، اصناف و خانواده کنده شده و به فضای کالایی شده کار پرتاب شده‌اند، این مسئله در مکان‌ها و جغرافیاهای مختلف ایران روایتهای مختلفی دارد اما ما از تواریخ محلی کالایی شدن نیروی کار در ایران بی‌اطلاعیم.

به عبارت دیگر ما در این زمینه فاقد تاریخ‌نگاری‌های خرد و محلی هستیم. شواهد آماری و نیز شواهد ادبی را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم که فرایندهای کالایی شدن نیروی کار چگونه طی شده و چگونه به وضعیت کنونی رسیده‌ایم.

همچنین در مورد تاریخ کالایی شدن عناصر گوناگون طبیعت و اینکه حق مالکیت خصوصی بر ظرفیت‌های محیط زیست به چه ترتیب و به چه میزان جای دعاوی مالکانه توسط نهادهای سنتی غیربازاری را گرفته است چندان چیزی نمی‌دانیم.

این پژوهشگر اقتصادی تصریح کرد همچنین در رگه‌های گوناگون فرایند عظیم کالایی شدن طبیعت بدر ایران صد سال گذشته بسیار بی‌اطلاع هستیم. تاریخ نهاد مالکیت خصوصی، نهاد وقف، مالکیت عمومی، سیر انواع مالکیت‌های ارضی، قوانین و مقررات حاکم بر نحوه بهره برداری از شیلات و معادن و جنگل‌ها و مراتع، مقررات بلندمرتبه سازی در شهر‌ها، مقررات شکار و صید، کانال سازی و سدسازی و سیاست‌های ناظر براکوتریسم که رگه‌های گوناگون کالایی شدن طبیعت در ایران را شکل می‌دهند اطلاعات کافی نداریم.

مالجو خاطر نشان کرد بی‌اطلاعی از تاریخ این حوزه‌ها هم شامل کسانی می‌شوند که با روند کالایی سازی موافقند و هم شامل کسانی است که سعی می‌کنند با این روند مقابله کنند.

به گزارش «تأمین ۲۴»(tamin۲۴. ir)، مترجم کتاب «نظام بازار» در ادامه با بیان اینکه در سطح تحلیل میانی، باید نهاد دولت را نیز در تحلیل بگنجانیم، افزود دولت در بازتولید اجتماعی نیروی کار از طریق سازوبرگ‌های ایدئولوژیک دولتیموثر بوده است و در این زمینه با تنوعی از تواریخ مواجهیم.

این اقتصاددان افزود به همین قیاس باید تاریخ قوانین مدنی و جزایی و قوانین اساسی را نیز در سطح تحلیل میانی بگنجانیم چون این‌ها هستند که بستر حقوقی منازعه سرمایه با کار و منازعه سرمایه با طبیعت را شکل می‌دهند.

مالجو در ‌‌‌نهایت سطح سوم تحلیل را شرح داد و گفت سطح سوم تحلیل همانا سطح تاریخی تحلیل است که در آن خبری از تجرید نیست و همه انضمام‌هایی را که می‌توانیم ببینیم وارد تحلیل می‌شوند.

در این سطح ما نیازمندیم همه عناصر تاثیرگذار بر تولید و توزیع و مصرف و مبادله ثروت را در تحلیل بگنجانیم، عناصری مثل ‌نژاد، جنسیت، قومیت، ژئوپلتیک، مذهب و… اما در این سطح تحلیل به هیچ وجه کلیت تاریخ مذهب یا تاریخ جنسیت یا تاریخ ملیت و غیره مد نظر نیستند بلکه فقط وجهی از این تاریخ‌ها باید در تحلیل تاریخی اقتصاد سیاسی گنجانده شوند که بر تولید، توزیع، مصرف و مبادله ثروت تاثیر دارند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز