پروژه «احمدینژادسازی» روی میز آیتالله مصباح
آیتالله مصباح سخت به دنبال احیای پروژه احمدی نژادسازی در کشور است. او میخواهد به هر طریق ممکن راه را برای طرفداران دولت و آیتالله هاشمی ببندد و هنوز هم به این میاندیشد که با ساختن یک قهرمان ضد غرب میتواند این امر را محقق کند.
با نزدیک شدن به فضای انتخابات شایعات فراوانی در فضای سیاسی کشور در مورد سیاستمداران ایرانی شنیده میشود. سعید جلیلی نیز یکی از این سیاستمداران است که شایعههای فراوانی پیرامون او وجود دارد، شایعههایی که روزی او را به قم میبرد و دگر روز دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی را نماینده تهران میکند.
نامه نیوز با این مقدمه نوشت: نمایندگی سعید جلیلی از تفکر جبهه پایداری باعثاین توجه ویژه شده است. بعد از اینکه جبهه پایداری به ویژه رهبری معنوی آن یعنی آیتالله مصباح یزدی از احمدی نژاد دست شستند و در ظاهر از او اعلام برائت کردند. مجبور بودند برای احمدی نژاد، جانشین مناسبی پیدا کنند که بتواند جای خالی او را برایشان پرکند. مصباح یزدی چشم امیدی بسیاری به محمود احمدی نژاد داشت و گویی او را فرستادهای میدانست از جانب خدا برای سروسامان دادن به اوضاع انقلاب. اما داستان «احمدی نژاد - مصباح یزدی» زود به پایان خود رسیدن و رئیس دولت نهم در آغاز دوران تازه خود در دولت دهم، آمال و آرزوهای خود را در اسفندیار رحیم مشایی دید و از آیتالله مصباح دل کند و به اعضای جبهه پایداری پشت کرد.
همین دل کندن که کمتر کسی آن را باور داشت، باعثشد تا مصباح یزدی به دنبال پیدا کردن فردی برای جانشینی او و رقابت با نیروهای نزدیک به هاشمی رفسنجانی باشد. آیتالله قم نشین ابتدا به سراغ «لنکرانی» وزیر بهداشت دولت نهم رفت تا او را به عنوان احمدی نژاد جدید به دوستداران خود معرفی کند اما هلوی دولت نهم بنا بر تعریف محمود احمدی نژاد، از کارزار فعالیتهای سیاسی کناره گیری کرد تا مصباح مجبور شود به سراع نفر اول پرونده هستهای ایران در دولت احمدی نژاد برود و از او به عنوان نامزد اصلح جبهه پایداری برای انتخابات ریاست جمهوری رونمایی کند.
سعید جلیلی همچون محمود احمدی نژاد به سرعت پلههای ترقی را طی کرد و از مدیران میانی وزارت خارجه به عالی ترین سطح مدیریت کشور رسید. ناشناخته ترین دبیرشورای عالی امنیت ملی ایران با در دست گرفتن پرونده هستهای ایران تغییرات گستردهای را در این پرونده به وجود آورد و قلم قرمز خود بر روند ایجاد شده در پرونده هستهای ایران در زمان روحانی و علی لاریجانی خط کشید و مسیر تازهای را در سیاست خارجی ایران رقم زد. بسیاری از ناظران سیاسی به ویژه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اعم از اصلاح طلب و اصول گرا بر این باور بودند که تحریمهای اقتصادی ایران طی سالهای اخیر حاصل عملکرد سعید جلیلی و البته اشتباهات تاریخی محمود احمدی نژاد است.
دوستداران جلیلی و البته آیتالله مصباح همین انتقادها را خوبی دبیرشورای عالی امنیت ملی میدانستند و میگفتند او با سیاستهای خود در برابر دولتهای زیاده خواه غربی ایستاد. رای مردم به حسن روحانی نشان داد که مردم هم موافق سیاستهای سعید جلیلی در پرونده هستهای نبودند و تنها ۴ میلیون نفر او را لایق ریاست جمهوری دانستند و این در حالی بود که ۱۸ میلیون نفر به تفکر مقابل سعید جلیلی در سیاست خارجی یعنی حسن روحانی رای دادند.
پروژه احمدی نژاد سازی سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری با شکست روبرو شد. علت این شکست یک مسئله ساده بود و آنهم این که مردم احمدی نژاد و شعارهای انقلابی او را و البته نتیجه آن را دیده بودند و دوست داشتند اینبار با رای به سعید جلیلی دوباره اشتباه گذشته را تکرار کنند. سعید جلیلی نیز خود را ساده زیست نشان میداد، کاپشن میپوشید، شعارهای ضد غربی میداد و البته دولتهای قبلی به ویژه حسن روحانی را متهم به سازشکاری با غرب میکرد. همه اینها باعثشده بود مردم فکر کنند که او احمدی نژاد دیگری است به خاطر همین «نه» بزرگ خود را در انتخابات ریاست جمهوری تقدیم او و آیتالله مصباح کردند.
حالا بعد از گذشت یک سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری بازهم آیتالله مصباح به دنبال مطرح کردن سعید جلیلی اینبار برای ریاست مجلس است. از نظر ایتالله مصباح سعید جلیلی الان گزینه مناسب اصول گرایان برای جانشینی علی لاریجانی در پارلمان است و به خاطر همین تلاش میکند مسیر جلیلی به کرسی سبز ریاست پارلمان هموار کند.
مطرح شدن نام سعید جلیلی برای انتخابات مجلس، بازهم این سوال را در ذهن تداعی میکند که آیا مردم به سعید جلیلی اعتماد میکنند یا خیر؟ برای مردم سیاستمداران تازه به دوران رسیده یا کسانی که پلههای ترقی را با سرعت طی کردهاند خوش یمن نبودهاند و دوران مدیریت آنها تلخ ترین روزهای این کشور را رقم زده است. نمونه بارز این سیاستمداران تازه به دوران رسیده محمود احمدی نژاد است که استانداری اردبیل، به شهرداری تهران و بعد به ریاست جمهوری رسید در حالی که هنوز او تصور میکرد مدیریت کشور نیز مانند مدیریت تهران و اردبیل است.
مردم دیگر متوجه شدهاند برای ریاست در نهادهای مهم کشور مانند ریاست جمهوری احتیاج به سیاستمداران کارکشتهای همچون حسن روحانی دارند. کسانی که هم طعم نمایندگی مجلس را کشیده باشند و هم حضور در دولت را تجربه کرده باشند. مردم دیگر دوست ندارند اشتباهات گذشته را تکرار کنند. در این میان سیاستمدارن نیز به خوبی این معنا را درک کردهاند که نباید سراغ کسی بروند که دوست دارد یک شبه تمام ساختار را تغییر دهد و گفتمان خود را حاکم بر تمام کشور کند.
آنچه مشخص است آیتالله مصباح سخت به دنبال احیای پروژه احمدی نژاد سازی در کشور است. او میخواهد به هر طریق ممکن میخواهد راه را برا طرفداران دولت و آیتالله هاشمی ببندد و هنوز هم به این میاندیشد که با ساختن یک قهرمان ضد غرب میتواند این امر را محقق کند.
باید دید که در روزهای پیش رو اصول گرایان، جریانهای سیاسی و مردم چه تصمیمی در مورد انتخابات مجلس و رئیس آینده خواهند گرفت و درنهایت چه کسی بر صندلی ریاست مجلس تکیه خواهد زد.